سکه یک رو شادی و یک رو غم است
تا نیفتد پشت و رویش مبهم است
عشق شیرین است، اما عشق من !
میوه های ِ تلخ و شیرین درهَم است
طعم خرمایی که گاهی می خورم
تلخی ِ پس لرزه ی شهر ِ بم است
هیچ می دانی چرا عاشق شدم ؟
چون دلم حس کرد یک چیزی کم است
موج پشتش از غم زخمی که خود
می زند بر پیکر ِ دریا خَم است
زخم های تازه گاهی وقت ها
روی ِ زخمی کهنه مثل ِ مرهم است
فکر می کردم که آدم مبتلا ست
عشق اما مبتلای آدم است !
منا کرمی