شهر را آدم به آدم در پی ات جویا شدم
تا که یک شب دیدمت، دل باختم، رسوا شدم
با نگاهی ساده قلبم را گرفتی، خوب من!
فکر می کردم که من عاشق نِمیشم امّا شدم!
مثل یک پروانه در شمع نگاهت سال ها سوختم،
امّا عزیزم! با تو من معنا شدم
گفته بودی در کنارت تا ابد هستم
ولی باز رفتی، باز ماندم، باز من تنها شدم!