مهم نیست که شانه هایت تجسم است...و آغوشت خیال!همه یادت اینجاست...نگاهت...صدایت...خنده هایت...دیگر چه میخواهم؟!!!هیچ!دستانت را در دستهایم جا گذاشتی...نگاهت را در نگاهم...و خیالت را در خیالم...و من آرامم...آرام تر از همیشه...