شب های ماندگاردر سیاهی چشمان تو !
زمزمه می کند
نوای دلتنگی ام را
دلتنگ توام.
تا شادمانه مرا ببینند
شاخهها
به شکل نام تو سبز میشوند،
آفتاب
به شکل پروانهای از مس
گرد صدایم
بال میزند،
و میدانم سکوت
فقط به خاطر من سکوت است،
اما من
دلتنگ توام
شعر مینویسم
و واژههایم را کنار می زنم
که تو را ببینم ...