وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

تنها خداست که میداند

تنها خداست که میداند
“بهترین”
در زندگیتان چگونه معنا میشود!
در سال نو آن بهترین را برایتان آرزومندم.

    نوروزتان مبارک

گـاهـے اوقـات . . .

گـاهـے اوقـات . . .
هـمــہ چـیـز دسـت بــہ دسـتِ هـم مـیـدن
تـا تـو رو غـرق در رویـاهـا و خاطراتت ڪـنـن
یــہ آهـنـگ پـیـشـواز . . .
۲ خـط شـعـر . . .
ڪـمـے هـواے بـهـارے . . .
یـڪ وجـب پـیـادہ رو . . .
آهـنـگـے ڪــہ خـونــہ بـغـلـے گـوش مـیـدن . . .
۲ ڪـلـمــہ حـر؋ . . .
بـوے ِ یــہ عَـطـر خـاص . . .
طـعـم ِ شـیـریـن ِ یــہ خـوراڪـے . . .
هـمــہ و هـمــہ ڪـاـ؋ــیــہ بـراے ایـنـڪــہ . . .
تــو چـنـد سـاعـت وسـط اتـاقـت
دراز بـڪـشـے و خـیـرہ بـشـے بــہ سـقــ؋ . . .

چقدرسخت است!

چقدرسخت است!
آرام کردن
دل بیقراری که
مدام تو را میخواهد!

گفت : از سالهایی‌ که گذشت بگو!


گفت : از سالهایی‌ که گذشت بگو!
گفتم : بگذار از کسی‌ بگویم که سالها گذشت و از تو نگذشت...

در گلوی من ابر کوچکی‌ست

در گلوی من ابر کوچکی‌ست
می‌شود مرا بغل کنی؟
قول می‌دهم
گریه کم کند!

#مژگان_عباسلو

من ؋ـقط محتاج آن لبخند زیباے توأم...

من ؋ـقط محتاج آن لبخند زیباے توأم...
لب ؋ـروبستے ز من، عشقم نگاهے لااقل ...

از صحنه‌ی زندگیم پاک شدیُ

از صحنه‌ی زندگیم پاک شدیُ
من موندم با یه تُ‌عه خیالی
ک آغوشش خیلی گرم‌تر از تُ‌عه..؛

خاطرات سپید

می‌روی و گریه می‌آید مرا؛

می‌روی و گریه می‌آید مرا؛
اندکی بنشین که باران بگذرد...

" اولین"روز از اولین

" اولین"روز از اولین
ماه سال
هم از راه رسید
الهی
"فروردین"
براتون
"برکت"
"شادی"
"ارامش"
"خوشبختی"
"موفقیت"
و
نگاه "خدا"
رو به همراه داشته باشه


روزتون طلایی

درهای بسته

درهای بسته

به روی کسانی گشوده میشوند که

جسارت کافی برای در زدن را داشته باشند.

سادگی را,

سادگی را,
من از خواب یک پرنده
در سایهِ پرندهِ دیگر,
آموختم...!

◄ سید علی صالحی

مدام عوض کردنِ

مدام عوض کردنِ
مسیر باعث میشه
هیچ موقع به هدف نرسی

وقتی یک تصمیمی می گیری
پاش بایست
و تا رسیدن به هدف نهائیت
ادامش بده

در این روز زیبا با من باش تا روزم غنے تر شود

خدایا !
در این روز زیبا با من باش تا روزم غنے تر شود
و یارے ام کن که در مسیر بهبودے
در این روز سهمم را ادا کنم
و به کسے خسارت نزنم

آمین
صبح زیباتون بخیر

کاش در دهکده عشق فراوانی بود

کاش در دهکده عشق فراوانی بود
توی بازار محبت کمی ارزانی بود
کاش اگر گاه کمی لطف بهم میکردیم
مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود

چندیست ز یاران قدیمی خبری نیست

چندیست ز یاران قدیمی خبری نیست
از آن همه خوبی و محبت اثری نیست
چشمم به در و گوش به گوشی و دلم تنگ
در کوچه تنهایی ما رهگذری نیست