وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

هرشب اینجا بغلم، جای کسی هست که نیست!


هرشب اینجا بغلم، جای کسی هست که نیست!
و به روی دل من، پای کسی هست که نیست!

گفته بودی که فقط میل به رفتن داری
در سرم "شاید" و "اما"ی کسی هست که نیست!

به امیدت دو بغل سیب و گندم خوردم
من ِ دوزخ زده حوای کسی هست که نیست!

قند خوش باوری ام، رفته به زیر دندان
در دل قوری شب، چای کسی هست که نیست!

دفترم خسته شد امشب... و سرم داد کشید!
کنج ماتمکده بلوای کسی هست که نیست!

بعد آن رفتن ِ تو... شهر به قندیل نشست!
کوچه ها یخ زده! سرمای کسی هست که نیست!

پشت هر پنجره برف است! فقط برف... و برف!
روی این شیشه ولی... های کسی هست که نیست

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.