تصویری از خستگی در کردن سعید معروف و آرمین تشکری در سفره خانه سنتی
ورزش > والیبال - سعید معروف عکسی از خود را منتشر کرده که همراه با آرمین تشکری به سفره خانه سنتی رفته اند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛سعید معروف کاپیتان تیم ملی والیبال در روزهای حساس لیگ برتر و در آستانه مسابقات انتخابی المپیک در ژاپن ، تصویری از این روزهایش منتشر کرده است. تصویری از یک عصر همراه با هم بازی هایش در شهرداری ارومیه. او با آرمین تشکری در سفره خانه سنتی هستند و در گوشه ای خلوت ، آن طور که خودش نوشته مشغول خوردن چای و کیک بوده اند.
قهرمانانی که احتمالا هر دو در تیم ملی اعزامی به ژاپن حاضر هستند باید مراقب باشند بوی قلیان آنهایی که دورشان نشسته اند ، روی تنفس شان اثر نگذارد.
4141
برانکو:هدایت بزرگترین تیم آسیا را برعهده دارم،جانشین کروش نمی شوم
ورزش > لیگ برتر - سرمربی پرسپولیس می گوید هدایت بزرگترین تیم آسیا را بر عهده دارد و جانشین کروش نمی شود.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛در حالی که کارلوس کروش استعفایش را به علی کفاشیان داده و البته رییس فدراسیون فوتبال گفته که این استعفا را قبول نمی کند خیلی ها گمانه زنی های زیادی برای جانشین احتمالی کروش می کنند.
یکی از این گزینه ها برانکو،سرمربی پرسپولیس است.او که قبلا هدایت تیم ملی را بر عهده داشته در گفت و گو با خبرورزشی گفته که جانشین کروش نمی شود:«برای هدایت بزرگترین تیم قاره آسیا به ایران آمده ام و جانشین کروش نمی شوم.»
251 43
بهترین راه ضربه زدن به پرسپولیس،حاشیه سازی برای طارمی است
ورزش > لیگ برتر - نورمحمدی در مصاحبه ای از مهدی طارمی دفاع کرد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛رضا نورمحمدی کاپیتان سرخپوشان پشت مهدی طارمی در آمده و از او دفاع کرده است.
در هفته گذشته و در تمرین پرسپولیسی ها اتفاقی افتاد که طارمی را در خط آتش انتقاد ها قرار داد.هرچند که او یکی دو روز بعد گفت که هرگز خودش را بزرگتر تیم نمی داند اما...
رضا نورمحمدی این بار در گفت و گو با روزنامه گل عنوان کرده که :«بهترین راه برای ضربه زدن به پرسپولیس حاشیه سازی برای طارمی است.آنهایی که بد پرسپولیس را می خواهند این کار را انجام می دهند.»
251 43
وقتی مهاجم تیم ملی به 12 میلیارد تومان "نه" گفت
ورزش > فوتبال ملی - ورزش سه نوشت:کریم انصاری فرد فوتبال خود را در لیگ یونان ادامه خواهد داد.
پایگاه اینترنتی گاتزتا یونان، روز پنجشنبه خبر داد که تیم فوتبال گوانگ ژو چین پیشنهاد یک میلیون یورویی به بازیکن ایرانی شاغل در لیگ یونان داده است که به نظر میرسد این پیشنهاد از سوی این بازیکن و باشگاه پانیونیوس رد شده است.
سایتهای یونانی در مورد مدت و مبلغ پیشنهاد تیم چینی به انصاریفرد، خبرهای مختلفی منتشر کردند اما همه انها در حد حدش و گمانه زنی بود ولی نکته مهم این است که کریم این پیشنهاد را رد کرد.
بهترین گلزن پانیونیوس تیم شگفتیساز این فصل لیگ یونان، با گلهای باارزش خود توانسته در کانون توجهات قرار بگیرد و مورد تمجید کارشناسان فوتبال در این کشور باشد. تیمهای چینی در این فصل حسابی با خرید بازیکنان مطرح، خود را بر سر زبانها انداختهاند که یکی از این تیمهای بزرگ گوانگ ژو اورگراند، قهرمان دو دوره لیگ قهرمانان در 3 سال اخیر بوده است. این تیم چینی مدتی برای به خدمت گرفتن انصاریفرد بازیکن ایرانی پانیونیوس که قراردادش با این تیم در تابستان به پایان میرسد، اقدام کرده بود ولی باشگاه پانیونیوس و کریم به این پیشنهاد جواب مثبت ندادهاند.این انتقال در نهایت منتفی شد و به جای این بازیکن ایرانی یک بازیکن دیگر از لیگ یونان راهی لیگ چین شدکه این بازیکن آپوستولوس جیانو مهاجم تیم آستراس است.
پیشنهاد 11 میلیاردی
هر چند رسانه های یونانی اطلاعات دقیقی از مبلغ پیشنهادی تیم چینی ندادند ولی بد نیست بدانید که باشگاه چینی حاضر بود برای دو سال به انصاریفرد مبلغ 3 میلیون یورو بدهد و البته بندهایی هم به عنوان پاداشهای مختلف در قرار داد او گنجانده میشد که دستمزد کریم را برای دو سال به 12 میلیارد تومان میرساند.در حالی که پیشنهاد این باشگاه چینی به انصاری فرد چشمگیر بود، او تصمیم گرفت که لیگ یونان را ترک نکند.او مطمئنا برای فصل بعد پیشنهادهای خوبی از اروپا دریافت خواهد کرد و برای کریم در حال حاضر فقط مسائل فوتبالی مهم بود که به چنین پیشنهادی پاسخ منفی داد.این در حالی است که برخی از بازیکنان ایران حتی حاضرند برای پیشرفت در مسائل مالی به لیگ قطر هم بروند.قطعا ماندن کریم در اروپا و تصمیمی که او گرفت، قابل ستایش است و برای کی روش سرمربی تیم ملی هم این موضوع قابل توجه خواهد بود.کریم به دوستانش گفته مه در حال حاضر فقط هدفش پیشرفت در فوتبال اروپا است تا بتواند در سال آینده در تیم مطرحتری بازی کند.حتی مارینوس سرمربی پانیونیوس هم معتقد است که مهاجم تیمش میتواند به زودی در اروپا در تیمهای بزرگتری بازی کند.
251 43
مهدی طارمی خودش را ممنوع المصاحبه کرد/از حالا به بعد هر چه از قول من بنویسند را تکذیب می کنم
ورزش > لیگ برتر - بازیکن گلزن پرسپولیس تا پایان فصل دیگر مصاحبه نمی کند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛مهدی طارمی بازیکن گلزن پرسپولیس پس از حاشیه ای که برایش در هفته گذشته به وجود آمد خودش را تا پایان فصل ممنوع المصاحبه کرد.
او در گفت و گو با روزنامه گل در این باره گفته است:«تا پایان فصل دیگر مصاحبه نمی کنم.از حالا به بعد از قول من هر چه نوشتند از الان تکذیب است.»
او همچین درباره انتخابات و رای دادن هم گفته است:«رای دادم چون به فردایی بهتر امیدوارم.»
251 43
چند رسانهای > عکس - در حدود 10 هزار نفر برای کمک به کودکان در رقابت خیریه "مینیون" ها در ژاپن حضور پیدا کردند.
به گزارش توریسم آنلاین، شرکت کنندگان با لباس شخصیت های کارتونی "مینیون" در رقابت خیریه "مینیون" ها در توکیو-ژاپن- شرکت کردند.
17282
بین الملل > دیپلماسی - شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی دربیانیه ای گزارش مدیرکل آژانس را در مورد راستی آزمایی برنامه هسته ای ایران در دوره پسابرجام را منتشر و تایید کرد که برنامه های هسته ای کشورمان هماهنگ با توافقنامه هسته ای ادامه دارد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بیانیه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی به شرح زیر است :
راستی آزمائی و نظارت در جمهوری اسلامی ایران در پرتو قطعنامه 2231 (2015) شورای امنیت گزارش مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی
**تحولات عمده•مدیرکل در تاریخ 2 دسامبر 2015
گزارشی درخصوص ارزیابی نهائی کلیه موضوعات باقیمانده گذشته و حال به شورای
حکام ارائه نمود، شورای حکام در تاریخ 15 دسامبر 2015 قطعنامه ای به تصویب
رساند که طی آن از جمله (شورا) توجه نمود که کلیه فعالیتهای مندرج در نقشه
راه اجراء شده و اینکه بررسی این موضوع خاتمه یافته است.
•در فاصله میان روز تصویب و روز اجرای برجام؛ ذیل راستی آزمائی و نظارت آژانس ایران اقداماتی در جهت اجرای تعهدات مرتبط هسته ای خود به انجام رساند.
•مدیرکل در تاریخ 16 ژانویه 2016 تایید نمود که آژانس راستی آزمائی کرده
که ایران اقدامات مشخص شده در بندهای 15.1 تا 15.11 ضمیمه پنج برجام را
انجام داده است. روز اجرای برجام در همان روز فرا رسید.
•آژانس به نظارت و راستی آزمائی در مورد اقدامات مرتبط هسته ای مندرج در برنامه اقدام مشترک تا تاریخ 16 ژانویه 2016 ادامه داد.
A. مقدمه 1. این گزارش مدیر کل به شورای حکام و همزمان به شورای امنیت سازمان ملل (شورای امنیت) در خصوص اجرای تعهدات مرتبط هسته ای جمهوری اسلامی ایران (ایران) ذیل برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و در خصوص موضوعات مرتبط با راستی آزمائی و نظارت در ایران در پرتو قطعنامه 2231 (2015) شورای امنیت می باشد. این (گزارش) همچنین اطلاعاتی از جمله درخصوص تبیین موضوعات حل نشده گذشته و حال، برنامه اقدام مشترک (JPA)، موضوعات مالی و اداری و مشورتها و تبادل اطلاعات آژانس با کمیسیون مشترک ایجاد شده توسط برجام ارائه می دهد.
B. تحولات اخیر
B.1 شفاف سازی مسائل حل نشده 2.
در تاریخ 2 دسامبر 2015 مدیرکل منطبق با نقشه راه تبیین موضوعات باقیمانده
گذشته و حال راجع به برنامه هسته ای ایران (نقشه راه) گزارشی درخصوص
ارزیابی نهائی کلیه موضوعات باقیمانده گذشته و حال همچنانکه در گزارش
مدیرکل در نوامبر 2011 (GOV/2011/65) شورای حکام آمده، به شورای حکام ارائه
داد. در تاریخ 15 دسامبر 2015 شورای حکام قطعنامه GOV/2015/72 را به تصویب
رساند که در آن از جمله توجه نمود که که همه فعالیتهای نقشه راه بر اساس
برنامه مورد توافق انجام شده و اینکه 'این امر به بررسی موضوع از سوی شورای
حکام خاتمه می دهد' .
B.2 برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) 3. همانگونه که قبلا گزارش گردید در تاریخ 14 ژوئیه 2015، کشورهای پنج بعلاوه یک و ایران درخصوص یک برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) توافق کردند. در تاریخ 20 ژوئیه 2015 شورای امنیت قطعنامه 2231 (2015) را به تصویب رساند که در آن از جمله ' از مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی درخواست نمود راستی آزمائی و نظارت لازم بر تعهدات مرتبط هسته ای ایران برای کل دوره تعهدات یادشده درچارچوب برجام را برعهده گیرد'. در تاریخ 25 اوت 2015، شورای حکام به مدیرکل اجازه داد تا راستی آزمائی و نظارت لازم بر تعهدات مرتبط هسته ای ایران همانگونه که در برجام پیش بینی شده را برای کل دوره تعهدات یادشده در پرتو قطعنامه شماره 2231 (2015) شورای امنیت سازمان ملل، منوط به در اختیار داشتن منابع مالی و منطبق با رویه های پادمانی استاندارد آژانس، اجراء نموده و بر همین اساس گزارش نماید و همچنین اجازه داد که آژانس با کمیسیون مشترک همچنانکه در سند GOV/2015/53 و اصلاحیه یک آن آمده، مشورت و تبادل اطلاعات نماید.
B.2.1. قطعنامه شورای حکام4. شورای حکام همچنین در قطعنامه GOV/2015/72 تصمیم گرفت که پس از دریافت گزارش مدیرکل دایر بر این که آژانس تایید کرده است که ایران اقدامات مشخص شده در بندهای 15.1 تا 15.11 ضمیمه پنجم برجام را انجام داده است، مفاد قطعنامه های قبلی آن و تصمیمات مربوط به ارایه همکاری فنی به ایران باید متوقف شوند؛ شورای حکام رسیدگی به «اجرای موافقتنامه پادمان های ان پی تی و مفاد قطعنامه های شورای امنیت در جمهوری اسلامی ایران» را ادامه نخواهد داد؛ و شورای حکام فقره دستور کار جداگانه ای که اجرای برجام و راستی آزمایی و نظارت در ایران در پرتو قطعنامه شماره (2015)2231 را پوشش دهد مورد رسیدگی قرار خواهد داد.
B.2.2. روز اجرا5. بین روز تصویب برجام (18 اکتبر 2015) و روز اجرا (16 ژانویه 2016)، تحت راستی آزمایی و نظارت آژانس، ایران گام هایی را در جهت اجرای تعهدات مرتبط هسته ای خود طبق برجام برداشت.
6. مدیرکل در 16 ژانویه 2016 درگزارشی به شورای حکام و به موازات آن به
شورای امنیت تایید کرد که آژانس راستی آزمایی نموده که ایران اقدامات مشخص
شده در بندهای 15.1 تا 15.11 ضمیمه پنجم برجام را انجام داده است. روز اجرا
در همان روز رخ داد. مدیرکل اعلام کرد که این اقدامات راه را برای آژانس
به منظور شروع راستی آزمایی و نظارت تعهدات مرتبط با هسته ای ایران تحت
برجام، آن گونه که توسط شورای امنیت درخواست و توسط شورای حکام مجوز آن
صادر گردیده است هموار نمود.
7. مدیرکل در 18 ژانویه در تهران با جناب
آقای حسن روحانی رییس جمهور ایران، جناب آقای علی اکبر صالحی معاون رییس
جمهور و رییس سازمان انرژی اتمی ایران و جناب آقای محمدجواد ظریف وزیر امور
خارجه به منظور بحث درخصوص موضوعات مربوط به اجرای برجام دیدار کرد.
8.
در جریان جلسه شورای حکام در 19 ژانویه 2016 که توسط مدیرکل به منظور بحث
در باره اجرای برجام برگزار شد، شورای حکام حمایت خویش از برجام را اعلام
کرد.
9. مدیرکل در 12 فوریه 2016 در مونیخ با دکتر ظریف به منظور بحث بر سر موضوعات مربوط به اجرای برجام دیدار کرد.
B.3. تکمیل نظارت و راستی آزمایی برنامه اقدام مشترک 10. آژانس تا زمانی که کشورهای پنج بعلاوه یک و ایران (از طرف کشورهای پنج بعلاوه یک و ایران) به آژانس اطلاع داد که با توجه به انتشار گزارش مدیرکل (GOV/INF/2016/1) در تاریخ 16 ژانویه 2016 حاوی تایید این که ایران گام های آماده سازی برای شروع اجرای برجام را تکمیل کرده است اجرای برنامه اقدام مشترک متوقف شد، نظارت و راستی آزمایی مربوط به تدابیر مرتبط هسته ای مقرر در برنامه اقدام مشترک را ادامه داد.
B.4. موضوعات مالی و اداری11. هزینه کل متحمل شده توسط آژانس برای نظارت و راستی آزمایی در ارتباط با برنامه اقدام مشترک و فعالیت های آماده سازی تحت مفاد برجام، به مبلغ 2/15 میلیون یورو بالغ می شود. از این مبلغ، 1 میلیون یورو از محل بودجه عادی تأمین شد در حالی که باقی مانده مبلغ مزبور از طریق کمک های فرابودجه ای مجموعا' 31 دولت عضو تأمین گردید.
12. هزینه سالانه تخمینی آژانس برای اجرای پروتکل اضافی ایران و راستی
آزمایی و نظارت تعهدات مرتبط با هسته ای ایران به شرح مندرج در برجام مبلغ
2/9 میلیون یورو در سال بالغ می گردد که قرار است کل آن از محل کمک های فوق
بودجه ای در سال 2016 تأمین شود. از تاریخ 26 فوریه 2016 مجموع مبلغ در
اختیار آژانس برای اجرای پروتکل اضافی و نیز راستی آزمایی و نظارت در
ارتباط با برجام به میزان 8/8 میلیون یورو بوده است که منابع هزینه نشده
برای فعالیت های برنامه اقدام مشترک را نیز شامل می گردد.
13. تیم ویژه
ایران در تاریخ 1 مارس 2016 با یک دفتر جدید در بخش پادمان ها جایگزین می
شود تا اجرای مسئولیت های آژانس در ارتباط با فعالیت های راستی آزمایی و
نظارت در ایران را عهده دار گردد.
C. فعالیتهای راستی آزمایی و نظارت بر برجام (JCPOA)14. از روز اجرا آژانس اجرای تعهدات مرتبط هسته ای ایران ذیل برجام را راستی آزمایی و نظارت نموده و بصورت زیر گزارش می دهد.
C.1 . فعالیتهای مربوط به آب سنگین و بازفرآوری
15.
ایران ساخت راکتور تحقیقاتی آب سنگین(راکتور IR-40) موجود را طبق طراحی
اولیه آن پیگیری ننموده است. ایران قرصهای اورانیم طبیعی، میله های سوخت یا
مجموعه های سوخت بویژه طراحی شده برای راکتور IR-40 و طبق طراحی اولیه را
تولید و یا آزمایش نکرده و همه قرصهای سوخت اورانیم طبیعی و مجموعه های
سوخت در انبار تحت نظارت مداوم آژانس باقی مانده است.( پاراگراف 3 و 10)
16.
ایران به اطلاع رسانی به آژانس در خصوص موجودی آب سنگین در ایران و تولید
آب سنگین در کارخانه تولید آب سنگین(HWPP) ادامه داده و به آژانس اجازه
داده است که بر میزان ذخائر آب سنگین ایران و مقدار آب سنگین تولید شده در
HWPP (پاراگراف 15) نظارت نماید. در 13 و 14 فوریه 2016، بیست تن از آب
سنگین در راستای آماده سازی برای انتقال به خارج از ایران توسط آژانس راستی
آزمایی و مهر و موم گردید. در 17 فوریه آژانس راستی آزمایی نمود که ذخیره
آب سنگین ایران به 9/130 تن رسیده است. آژانس تائید نموده است که در 24
فوریه 2016، 20 تن آب سنگین ذکر شده در بالا به خارج از ایران منتقل شده و
ذخیره آب سنگین در ایران را به کمتر از 130 تن رسانده است. (پاراگراف 14)
17.
ایران فعالیتهای مربوط به بازفرآوری را در راکتور تحقیقاتی تهران(TRR) و
موسسه تولید مولیبدن، ید و زنون(MIX) و یا در هر موسسه اعلام شده دیگر
انجام نداده است.
C.2 . فعالیتهای مربوط به غنی سازی و سوخت
18. از
روز اجرا، تعداد 5060 عدد از سانتریفیوژهای IR-1 بصورت نصب شده در 30 آبشار
در کارخانه غنی سازی سوخت(FEP) در نطنز باقی مانده اند (پاراگراف 27)
19.
در 23 ژانویه 2016، ایران غنی سازی UF6 را در FEP از سر گرفت. از این زمان
به بعد، ایران غنی سازی بالاتر از 67/3 درصد از اورانیوم 235 را انجام
نداده است(پاراگراف 28). از روز اجرا ذخیره UF6 غنی شده تا 67/3 درصد از
اورانیوم 235(یا معادل آن در شکلهای مختلف شیمیایی) از 300 کیلو گرم فراتر
نرفته است. (پاراگراف 56)
20 . از روز اجرا، 1044 عدد از سانتریفیوژ های
IR-1 در شش آبشار در یک بال از موسسه غنی سازی فردو(FFEP) قرار داده شده
اند. (پاراگراف 46) ایران هیچگونه غنی سازی اورانیوم یا فعالیتهای تحقیق و
توسعه مرتبط در FFEP انجام نداده و هیچ گونه مواد هسته ای در کارخانه وجود
ندارد (پاراگراف 45)
21. از روز اجرا، همه سانتریفیوژهای انبار شده به
همراه متعلقات آنها در انبار تحت نظارت مداورم آژانس باقی مانده اند(
پاراگراف 29، 47، 48 و 70). آژانس دسترسی منظم به ساختمانهای مرتبط در نطنز
شامل همه FEP و کارخانه نیمه صنعتی غنی سازی(PFEP) را ادامه داده و دسترسی
روزانه طبق درخواست آژانس انجام شده است ( پاراگراف 71)
22. از روز
اجرا و همانطور که از روز 16 ژانویه به آژانس ارائه شده است ایران
فعالیتهای غنی سازی را در راستای غنی سازی بلند مدت و طرح تحقیق و توسعه
غنی سازی انجام داده است.( پاراگراف 52)
23.از روز اجرا، ایران هیچکدام
از تاسیسات اعلام شده را به منظور تبدیل صفحات سوخت و یا تبدیل ضایعات به
UF6 عملیاتی ننموده و آژانس را از ساخت هرگونه تاسیساتی برای این منظور
مطلع ننموده است(پاراگراف 58).
C.2. تحقیق و توسعه، تولید و موجودی سانتریفیوژ
24-
از روز اجرا و در طی فعالیتهای تحقیق و توسعه هیچگونه اورانیم غنی شده ای
انباشت نشده و فعالیتهای تحقیق و توسعه ایران با و بدون اورانیم با استفاده
از سانتریفیوژها در محدوده تعریف شده در JCPOA انجام شده است.( پاراگراف
32-42)
25- از روز اجرا ایران تولید و موجودی لوله های روتور سانتریفیوژ
و بیلوز (Bellows) را به آژانس ارائه نموده و اجازه راستی آزمایی آنرا به
آژانس داده است( پاراگراف 1/80 ) است. آژانس نظارت مداوم شامل استفاده از
اقدامات نظارتی و مراقبتی را انجام داده و راستی آزمایی نموده که تجهیزات
اعلام شده برای تولید لوله های روتور و بیلوزها برای تولید سانتریفیوژ فقط
برای فعالیتهای مشخص شده در برجام استفاده شده اند( پاراگراف 2/80 ). ایران
هیچگونه سانتریفیوژ IR-1 را برای جایگزینی با آنهایی که خراب شده و یا از
کار افتاده اند تولید نکرده است.( پاراگراف 62) و آژانس تولید دیگر انواع
سانتریفیوژها و لوله های روتور آنها و بیلوزها را راستی آزمایی و نظارت
نموده است.( پاراگراف 61) همه لوله های روتور اعلام شده، بیلوزها و مجموعه
های روتور شامل لوله روتورها و بیلوزهایی که از روز اجرا تولید شده اند تحت
نظارت مداوم آژانس قرار داشته اند. (پاراگراف 70)
D. اقدامات شفاف سازی26.ایران کماکان به آژانس
اجازه داده تا از نظاره گرها و مهر و مومهای الکترونیکی آنلاین در زمینه
غنی سازی استفاده نماید تا بدینوسیله وضعیت آنها در اماکن هسته ای به
بازرسان آژانس مخابره و جمع آوری خودکار ثبت سوابق اندازه گیری توسط ادوات
اندازه گیری نصب شده آژانس تسهیل گردد (بند 67.1). ایران بنا به درخواست،
نسبت به صدور روادید درازمدت برای بازرسان منصوب آژانس اقدام نموده و برای
آژانس در اماکن هسته ای، محل کار مناسب فراهم نموده و استفاده از محل کار
در مکان های نزدیک سایتهای هسته ای در ایران را تسهیل نموده است (بند
67.2).
27.ایران کماکان به آژانس اجازه داده تا از طریق اقدامات مورد
توافق با ایران، از جمله از طریق اقدامات محدود کننده و نظارتی بر تمامی
کنسانتره سنگ اورانیوم (UOC) تولید شده در ایران یا کسب شده از دیگر منابع و
گزارش شده توسط ایران به آژانس، نظارت نماید. همچنین، ایران تمامی اطلاعات
ضروری برای قادر نمودن آژانس جهت راستی آزمایی تولید کنسانتره سنگ
اورانیوم (UOC) و موجودی انبار UOC تولید شده در ایران یا کسب شده از هر
منبع دیگری را ارایه نموده است (بند 69) .
E. دیگر اطلاعات مرتبط28. ایران در تاریخ 16
ژانویه 2016، همانطور که در نامه مورخ 7 ژانویه 2016 خطاب به مدیر کل تصریح
شده، اجرای موقت پروتکل الحاقی موافقتنامه پادمانها بر اساس ماده 17 (b)،
تا زمان لازم الاجرا شدن آن؛ و اجرای کامل کد اصلاحی 3.1 از ترتیبات فرعی
موافقتنامه پادمانها را آغاز نموده است.
29. ایران در تاریخ 16 ژانویه
2016، بعنوان بخشی از اظهارنامه اولیه خود بر اساس ماده 2 پروتکل الحاقی و
همانگونه که در بند 52 ضمیمه شماره یک برجام تصریح شده، طرح غنی سازی و
تحقیق و توسعه غنی سازی (R&D) را به آژانس ارایه نمود. (بند 52).
30.
آژانس در تاریخ 25 فوریه 2016، بر اساس دعوت بعمل آمده، در جلسه گروه کاری
تدارکات کمیسیون مشترک، بعنوان ناظر شرکت نمود ( برجام، ضمیمه چهار -
کمیسیون مشترک، بند 6.4.6).
31. ایران در تاریخ 15 فوریه 2016 ، اطلاعات طراحی اولیه مربوط به دو رآکتور برق آب سبک در بوشهر را به آژانس ارائه نمود.
F. خلاصه: 32. آژانس به راستی آزمائی عدم انحراف مواد هسته ای اعلام شده در تاسیسات هسته ای و مکان های خارج از تاسیسات که بطور معمول مورد استفاده قرار می گیرد (LOFs) و از سوی ایران درچارچوب موافقتنامه پادمان ها اعلام شده ادامه می دهد. فعالیتهای آژانس در چارچوب پروتکل الحاقی برای احراز اینکه نشانه ای از مواد یا فعالیتهای اعلان نشده در ایران وجود ندارد، در تاریخ 16 ژانویه 2016 آغاز شده است.
33. مدیرکل در تاریخ 2 دسامبر 2015، ارزیابی نهائی کلیه موضوعات باقیمانده گذشته و حال را به شورای حکام ارائه نمود و شورای حکام در تاریخ 15 دسامبر 2015 ، تصمیم گرفت به بررسی این موضوع خاتمه دهد.
34. مدیرکل در تاریخ 16 ژانویه 2016 گزارشی منتشر نموده و بیان داشت که
آژانس راستی آزمائی کرده است که ایران اقدامات مشخص شده در برجام را انجام
داده است. روز اجرا در همان روز فرا رسید.
35. از روز اجراء ، آژانس به نظارت و راستی آزمائی اجرای تعهدات مرتبط هسته ای از سوی ایران ذیل برجام پرداخته است.
36. مدیرکل به گزارش دهی به طور مقتضی ادامه خواهد داد.
5252
سیاست > انتخابات - ایسنا نوشت: شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان با صدور بیانیهای از مردم و مسئولین برگزار کننده انتخابات 7 اسفند 94 قدردانی کرد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، متن بیانیه عارف به شرح زیر است:
" و اینک بهاری دیگر"
ملت آگاه و سرافراز ایران اسلامی
بار دیگر تلاش و تکاپوی مثال زدنی شما، تجربهای بی بدیل در تاریخ تلاشهای مردم جهان برای تعیین حق سرنوشت خود آفرید. در تداوم حرکت یکپارچه و منسجم خرداد 1392، با حضور حداکثری شما و فعالیت پرشور زنان و مردان در ستادهای اصلاح طلبان و حامیان دولت در سراسر کشور، اینک طلیعه تحولی همه جانبه و امیدآفرین در آینده این مرزوبوم پرافتخار آشکار شده است. جوانان پرشور ایران اسلامی که خواستار دگرگونی اساسی برای دستیابی به شرایطی هستند که شایستگی آن را دارند، در این حرکت غرورآفرین شور و نشاطی گسترده را در کشور ایجاد کردند.
در منطقهای که خشونت ورزی و کینه توزی، عرصه را بر مردمان تنگ کرده، ایرانیان در یک فرآیند مدنی، رقابتی مسالمت آمیز و قانونی را شکل بخشیدند، که بی تردید الگویی کم نظیر برای همه کشورهای در حال توسعه جهان است. آرامش چشمگیر در فضای انتخاباتی کشور، شرایط را برای تحقق رونق اقتصادی مهیا ساخته و چشم اندازی روشن و امیدبخش را برای همه ایرانیان به وجود آورده است.
شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان، سپاس عمیق خود را از هشیاری و کنش انتخاباتی همه مردم گرامی ایران اعلام می دارد، آنان که برای تامین حقوق همه جانبه خود بر ضرورت پیگیری قانونی آن پافشاری میکنند. ما از حضور گسترده و موثر همگان در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان تشکر و قدردانی می کنیم و از همه مسئولان نیروهای انتظامی و دیگر نیروهایی که امنیت و آرامش برگزاری این انتخابات را تامین کردند، تا مردم شکوه حضور تاثیرگذار خود را به نمایش بگذارند، تشکر میکنیم.
این شورا از همه برگزارکنندگان انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، از هیئت های نظارت و اجرایی تا مسئولان و کارگزاران شعب رای گیری سپاسگزار است، که شرایط قانونی مناسب را برای ثبت این تجربه پرافتخار، در تاریخ تلاش برای مردم سالاری دینی در میهن عزیزمان ایران فراهم آوردند.
شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان
27220
فرهنگ > سینما - حجتالله ایوبی رییس سازمان سینمایی در پیامی درگذشت فرجالله سلحشور کارگردان سینمای ایران را تسلیت گفت.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی در پی درگذشت فرج الله سلحشور کارگردان سینما و تلویزیون پیام تسلیتی را به شرح زیر ابلاغ کرد:
«باسمه تعالی
درگذشت استاد فرج الله سلحشور را به همه اهالی فرهنگ تسلیت می گویم. هنرمندی که یک عمر کوشید تا جلوه هایی از زیبایی دین را به زبان تصویر نشان دهد. جهان اسلام و مسلمانان از شرق تا غرب جهان نام حاج فرج را می شناسند و هرگز فراموش نخواهند کرد. این مصیبت بزرگ را به خانواده معظمش و همه مردم ایران تسلیت گفته و علو درجاتش را از خدای بزرگ مسئلت دارم.»
۵۸۵۸
ین الملل > دیپلماسی - ارزش مبادلات ایران و سوئیس از 800 میلیون فرانک در سال 2007 ( 1386) به 400 میلیون فرانک (بدون احتساب طلا) در سال 2014 ( 1393) میلادی رسید.
به گزارش خبرآنلاین به نقل از ایرنا، تلاش سوئیس برای گسترش مناسبات تجاری اقتصادی با ایران پس از لغو تحریم های بین المللی علیه تهران، فصلی تازه را در سده ها ارتباط سیاسی- اقتصادی دو کشور باز می کند.
*** تاریخ مناسبات ایران- سوئیسآغاز روابط دو کشور
به قرن هفدهم میلادی باز می گردد. روابط اقتصادی دو کشور در قرن نوزدهم
میلادی در بخش حمل و نقل و بانکداری توسعه یافت. همچنین باستان شناسان
سوئیسی در عملیات اکتشاف در ایران مشارکت داشتند.
در سال 1252شمسی
عهدنامه مودت بین ایران وسوئیس به امضا رسید. ایران در سال 1298 شمسی
سفارتخانه خود را در برن افتتاح کرد. سوئیس نیز در همان سال کنسولگری خود
را درتهران گشود که در سال 1315 به سفارتخانه تبدیل شد.
سرکنسولگری
ایران در ژنو در سال 1329 شمسی گشایش یافت ولی در سال 1380 تعطیل و وظایف
آن به سفارت جمهوری اسلامی ایران در برن واگذار شد.
*** مناسبات سیاسیبراساس اطلاعات وبسایت سفارت
ایران در برن، به دلیل بی طرفی رسمی سوئیس در مسائل سیاسی بین المللی،
روابط سیاسی این کشور با ایران در سال های پس از پیروزی انقلاب دستخوش
تحولاتی نظیر آنچه در رابطه ایران با سایر کشورهای غربی رخ داد، نشد. سوئیس
مطابق سیاست بی طرفی سنتی خود همواره تلاش کرده است تا روابط سیاسی و به
تبع آن روابط اقتصادی دو کشور دچار آسیب جدی نشده و در سطحی مطلوب باقی
بماند. روابط فرهنگی دو کشور نیز در حد امکان حفظ شده است.
در دوران
تحریم های اقتصادی بین المللی علیه ایران نیز سوئیس تغییر محسوسی در
مراودات خود با ایران ایجاد نکرد و به ارسال تجهیزات صنعتی و سایر کالاهای
تجاری به ایران ادامه داد هرچند که این امر با مخالفت سیاستمداران دولت
فدرال آمریکا مواجه شد. با این حال دولت سوئیس از این اقدام خود دفاع و
دلیل آن را سیاست خارجی این کشور و نه منافع مالی، اعلام کرد.
*** میانجی گری سیاسی سوئیسطبق این گزارش، روابط دوستانه و متعادل میان دو کشور به همکاری های سیاسی مشخصی نیز منجر شد. با قطع روابط جمهوری اسلامی ایران با مصر و آفریقای جنوبی در زمان آپارتاید، سوئیس حفاظت از منافع ایران را در این کشورها برعهده گرفت. سوئیس همچنین پس از قطع مناسبات ایران با آمریکا، حافظ منافع این کشور در تهران شد.
سوئیسی ها بارها وظیفه انتقال پیام های دیپلماتیک و سیاسی میان تهران و واشنگتن را برعهده داشته اند و برخلاف کشورهای دیگر بیشترین تلاش را در نزدیکی مواضع ایران و آمریکا داشته اند. علاوه بر این سوئیسی ها سالها میزبان مذاکرات هسته ای ایران و قدرت های بزرگ جهانی بوده اند. «ژنو» و «لوزان» نام های آشنایی برای کسانی است که مذاکرات تهران و گروه 1+5 را در دستیابی به توافق جامع هسته ای دنبال می کردند.
به گزارش روزنامه های سوئیس، مذاکرات هسته ای ایران در سال 2003 میلادی
آغاز شد و «تیم گولدیمن» سفیر وقت سوئیس در تهران، نخستین فردی بود که به
واشنگتن اطلاع داد، ایران قصد مذاکره دارد.
«فرانسوا نوردمان» سفیر سابق
سوئیس در سازمان ملل متحد پس از لغو تحریم های بین المللی علیه ایران،
گفت: سوئیس نقش خود را در تسهیل روند مذاکرات هسته ای بطور کامل و با
موفقیت ایفا کرده است.
همچنین «غلامعلی خوشرو» سفیر و نماینده دائم
ایران در سازمان ملل نیز در مورد آزادی چهار ایرانی- آمریکایی از زندان
اوین و 7 ایرانی محبوس در آمریکا در اظهاراتی به نقش «مثبت و تسهیل کننده»
سوئیس در این باره اشاره کرد.
*** روابط اقتصادیدر سالهای گذشته مناسبات اقتصادی و بازرگانی تهران و برن آن گونه که «جولیو هاس» سفیر سوئیس در ایران می گوید به کمتر از 500 میلیون دلار رسیده است اما برن به دنبال آن است تا حجم تبادلات اقتصادی را به پیش از اعمال تحریم های جهانی علیه تهران بازگرداند.
بر پایه آمار رسمی گمرک ایران، میزان واردات ایران از کشور سوئیس با
اختلافی فاحش بیشتر از میزان صادرات ایران به این کشور است. از جمله در 9
ماهه سال 94 میزان صادرات غیرنفتی ایران به سوئیس تنها معادل شش میلیون و
600 هزار دلار بوده است. در همین بازه زمانی، ایران معادل یک میلیارد و 860
میلیون و 500 هزار دلار کالا از سوئیس وارد کرده است.
بررسی روند
10ساله مبادلات تجاری ایران و سوئیس نیز نشان می دهد ارزش صادرات ایران به
این کشور کاهشی قابل توجه داشته است. صادرات ایران به سوئیس در سال 85
معادل 19.9 میلیون دلار بوده، که این مقدار در سال 93 به 10 میلیون و 700
هزار دلار تنزل پیدا کرد. در 9 ماهه سال 94 نیز ایران تنها شش میلیون و 600
هزار دلار کالا به سوئیس صادر کرد.
این در حالی است که واردات ایران از سوئیس که در سال 85 ، معادل 2میلیارد و 289 میلیون و 200 هزار دلار بوده و در سال 93 با تغییراتی اندک، به 2 میلیارد و 417 میلیون و 800 هزار دلار رسیده است. در 9 ماهه سال 94 نیز ایران معادل یک میلیارد و 860 میلیون و 500 هزار دلار کالا از سوئیس وارد کرده است.
*** پایان تحریم ها؛ فصل تازه روابط دو جانبهروابط ایران با سوئیس همواره از فراز و نشیب کمتری به نسبت به روابط تهران با دیگر کشورهای اروپایی برخوردار بوده است. با ین حال اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، اجرای تعهدات گروه 1+5 و لغو تحریم های اقتصادی غرب علیه تهران، مناسبات تهران- برن را وارد مرحله تازه ای کرد.
خانم «لیویا لو» (Livia Leu) که از سال 2009 تا 2013 میلادی (
1392-1388) مسئولیت سفارت سوئیس در تهران را برعهده داشت و اکنون مسئول
روابط دوجانبه ایران- سوئیس در دبیرخانه دولتی امور اقتصادی سوئیس (سکو)
است، پیشتر در سفر دی ماه خود به ایران گفته بود کشورش موقعیت خوبی در
روابط با ایران دارد و می تواند در این زمینه با سایرین رقابت کند.
وی
اردیبهشت 94 پیش از نهایی شدن توافق هسته ای ایران نیز در راس هیاتی
اقتصادی و با هدف بررسی ظرفیت های سرمایه گذاری به ایران سفر کرده بود.
سفیر سابق سوئیس در تهران با ابراز رضایت از آن سفر، اعلام کرده بود ارزش مبادلات دو کشور از 800 میلیون فرانک در سال 2007 ( 1386) به 400 میلیون فرانک (بدون احتساب طلا) در سال 2014 ( 1393) میلادی رسید.
شورای فدرال سوئیس پیشتر با اعلام لغو تحریم های هسته ای علیه ایران، عنوان کرده بود: سوئیس همیشه از روند مذاکره و اجرای توافق حمایت کرده است. شورای فدرال اطمینان دارد که اجرای توافق هسته ای و برداشتن تحریم های بین المللی، مراودات سیاسی و اقتصادی با ایران را افزایش می دهد.
«یوهان اشنایدر آمان» رئیس جمهوری کنفدراسیون سوئیس روز جمعه گذشته وارد ایران شد. هدف از این سفر که با همراهی حدود 40 تن از کارفرمایان و سرمایه گذار سوئیسی صورت گرفته، گسترش مناسبات اقتصادی برن- تهران پس از لغو تحریم های اقتصادی اعلام شده است.
5252
بهمن عشقی، دبیرکل اتاق تهران: برخیها نمیخواهند بخش خصوصیِ زنده در کشور به وجود بیاید
اقتصاد > اقتصاد سیاسی - اگر تکههای تاریخی را کنار هم بگذاریم و سپس تمامی تغییرات را بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که دائما با تغییرات ساختاری حتی در جغرافیای کشور مواجه بودهایم که این مسائل مسیر توسعه را دشوار میکند.
احسان میزانی
اقتصاد ایران با لغو تحریمها عصر جدیدی را آغاز کرده است تا امیدواریها برای آغاز مسیر رشد و توسعه افزایش یافته باشد. تا پیش از این اما در دورههای زمانی مختلف، رویدادهای متفاوتی از سر اقتصاد ایران گذشته است تا همچنان کشور در حسرت توسعه قرار داشته باشد. بررسی رویدادهای تاریخی پیش از انقلاب و پس از آن نشان میدهد که هیچگاه اقتصاد متکی بر بخش خصوصی در کشور شکل نگرفته است. تحلیلگران اقتصادی همین موضوع را یکی از اصلیترین دلایل نرسیدن به مسیر توسعه و رشد پایدار قلمداد میکنند. برای مرور تاریخی رویکردهای اقتصادی حکومتهای پیش از انقلاب و مسیری که دولتهای پس از انقلاب طی کردهاند با دکتر بهمن عشقی دبیرکل اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران که مطالعاتی در این زمینه داشته است، گفتوگو کردهایم. عشقی بستر جغرافیایی و رویدادهای تارخی ایران را برای توسعه مورد توجه قرار داده است. او اعتقاد دارد که نباید در مورد ظرفیتها و استعدادهای کشور غلو کرد و اینگونه نیست که ظرفیتهای کشور نامتناهی باشد. عشقی در مورد نگاه دولتها به بخش خصوصی در ایران سخن گفت و عدم شکلگیری سرمایههای بزرگ را مانع توسعه دانست.
+ در بررسی شرایط ایران برای توسعه باید خصوصیات مختلفی را مورد توجه قرار دهیم. به نظر شما ایران از نظر فصلهای تاریخی که پشت سر گذاشته و سایر ویژگیهای مورد نیاز برای توسعه در چه وضعی قرار دارد؟ اگر بخواهیم سیر تاریخی جریان سرمایه در اقتصاد ایران را واکاوی کنیم به چه موضوعاتی باید توجه کنیم؟
باید ابتدا بررسی شود که پتانسیلهای واقعی کشور برای توسعه چیست. در این زمینه و از نظر اقتصادی دیدگاههای زیادی مطرح شده است. گفته میشود که مثلا از نظر معدنی جزو ده کشور برتر دنیا هستیم و منابع و ذخایر بزرگی در کشور داریم یا اینکه گفته میشود نیروی انسانی فوقالعاده در کشور داریم و بسیاری از این موارد به عنوان پتانسیلهای توسعه مطرح میشود اما باید با واقعبینی به بررسی تمام شرایط مورد نیاز برای توسعه بپردازیم تا مشخص شود که ظرفیت ایران به لحاظ تاریخی، جغرافیایی و سایر مسائل، برای توسعه چقدر است و آیا امکان تبدیل شدن به یک قدرت اقتصادی در کشور وجود دارد یا خیر.
به عنوان اولین موضوع لازم است به وضعیت جغرافیایی کشور بپردازیم. موقعیت ژئوپلیتیکی هر کشور یکی از اصلیترین زیرساختهای مورد نیاز برای توسعه است. نمیتوان توسعه اقتصادی یک کشور را از موقعیت ژئوپلیتیک آن جدا کرد. اگر امریکا توسعه پیدا کرده و به ابرقدرت تبدیل شده است، ژئوپلیتیک آن، اجازه توسعه را داده است. اگر چین امروز به یک ابرقدرت نزدیک میشود، به خاطر این است که ژئوپلیتیک آن، چنین اجازهای داده است. از سوی دیگر موقعیت ژئوپلیتیک کانادا اجازه این میزان توسعه را به کانادا نمیدهد. کانادا و امریکا کشورهایی در موقعیت فیزیکی همدیگر هستند، کانادا بزرگتر هم هست، اما ژئوپلیتیک کانادا اجازه توسعه به کانادا به اندازه ایالات متحده را نمیدهد. حالا به کالبد و جسم ایران برویم، ببینیم موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیک ایران چه فضایی را برای توسعه اقتصادی میدهد. بررسی سیر تاریخی در ایران و وضعیت جغرافیایی نشان میدهد که آنطور که گفته میشود موقعیت بدون انتها و بینظیر برای توسعه نداشتهایم.
+ از نظر تاریخی تغییرات حکومتها در ایران چه رابطهای با توسعه دارد؟ با بررسی روند این تغییرات چه نتایجی میتوان گرفت؟
ایران سرزمینی است که تا ۱۳۱۳- ۱۳۱۴ به آن پرشیا میگفتند و بعد توسط رضاشاه اسم رسمی آن به ایران تبدیل شد. سرزمینی است که تاریخ آن را تا ۱۰هزار سال تخمین میزنند. آنچه از تاریخ ایران به طور مسلم وجود دارد، این است که کوروش کبیر ۵۵۹ سال قبل از میلاد مسیح تاجگذاری کرده. تقریبا ۲۷۰۰ سال پیش که امپراتوری کوروش شکل گرفته، اولین حکومت ایران تشکیل شده است. قبل از کوروش، حکومت مادها بوده ولی حکومت مادها یک حکومت کاملا ایرانی نیست. از این زمان ایران رفتهرفته توسعه پیدا میکند. تصرف بخشهای مختلف انجام میشود. کوروش امپراتوری مادها را منهدم میکند. ۵۳۹ قبل از میلاد، به بابل حمله میکند. تابوت عتیق را نجات میدهد. یهودیان را آزاد میکند. منشور کوروش که همه دینها را آزاد میداند به میان میآید و تاریخ ادامه پیدا میکند. حکومت هخامنشی توسط اسکندر مقدونی تقریبا در قرن چهارم پیش از میلاد، زمان داریوش سوم، سقوط میکند. حکومت سلوکی سر کار میآید. حکومت سلوکی جایش را به اشکانی میدهد. اشکانی جایش را به ساسانی میدهد. حکومت اشکانی زمان ظهور عیسی بن مریم است، یعنی با تاریخ مسیحی مصادف میشود. قرن هفتم میلادی هم ایران سقوط میکند؛ اعراب ایران را تصرف میکنند و تاریخ ایران یک تغییر اساسی میکند. اگر این تکههای تاریخی را کنار هم بگذاریم و سپس تمامی تغییرات پس از این دورهها را بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که دائما با تغییرات ساختاری حتی در جغرافیای کشور مواجه بودهایم که این مسائل مسیر توسعه را دشوار میکند.
+ بررسی تاریخی تغییرات حکومتی را در این بحث دنبال خواهیم کرد و تا زمان حاضر پیش خواهیم آمد اما اگر امکان دارد در این بخش از بحث در مورد موقعیت جغرافیایی ایران و رابطه آن با توسعه توضیح بدهید.
سرزمین ایران منطقهای است که در شمال به رشتهکوههای البرز محدود است و در غرب به زاگرس. در شمالِ البرز، دشتی داریم که دارای آب است و امکان کشاورزی دارد. این بخش شامل دشتهای مازندران میشود. در بخش مرکزی فلات ایران است که زمین وجود دارد اما آب ندارد. در بخش غربی زاگرس که امتداد بینالنهرین است، دشتی به اسم دشت خوزستان است که هم دشت است و هم آب دارد. هم کارون، بزرگترین رودخانه ایران را از قدیمالایام در آنجا داریم و هم زمین زراعتی. بنابراین اگر این یک میلیون و ۶۴۸هزار کیلومتر مربع سرزمین ایران را در نظر بگیرید، آن تکهای که ناب است و قابلیت بالای کشاورزی دارد، باند غربی زاگرس و قسمت شمالی البرز است. چیزی که وسط این واقع شده، اراضی کمارزش است. بخش عمدهای کویر و کوهستانی و فلات است. در فلات ایران نمیتوان کشاورزی کرد. این سازمان طبیعی باعث شده که ایران هیچ وقت به لحاظ رشد کشاورزی به جایگاه بزرگی نرسد. این موقعیت ما با بسیاری از کشورهای غربی وضعیت معکوس دارد. مثلا هلندیها زمین ندارند اما آب دارند. این پراکندگی بزرگ سرزمینی و کمبود منابع آب در ایران باعث شده هیچ وقت تجمع سرزمینی نداشته باشیم. تجمع سرزمینی یعنی کلونیهای بزرگ انسانی. جمعیت ایران پراکنده است. برای شما مثال میزنم؛ این بخش را به تاریخ قمری میگویم، در سال ۱۲۶۴ میرزا تقیخان صدراعظم ایران میشود. حدود سال ۱۸۴۸- ۱۸۴۹ میلادی. خیلیها میگویند امیرکبیر میخواست ایران را به ژاپن تبدیل کند که ما نه درموردش خواندهایم و نه چنین چیزی شده است. در سال ۱۸۴۸ میلادی جمعیت تهران ۱۰۰هزار نفر است اما در همان سال جمعیت توکیو یک میلیون نفر است یعنی ده برابر ایران. این نشان میدهد حتی در قرن نوزدهم در ایران مراکز تمدنی بزرگ به وجود نیامده است. اصفهانی که امروز به آن نصف جهان میگوییم، در زمان حکومت قاجاریه ۶۰هزار نفر جمعیت داشته است. البته در زمان حکومت صفویه و در عهد شاه عباس جمعیت آن تا ۵۰۰، ۶۰۰هزار نفر هم گفته شده اما در عهد حکومت قاجار ۶۰هزار نفر جمعیت داشته است. مقصود و مرادم این است که بگویم برای پهنه سرزمینی ایران یک ظرفیتهای اقتصادی به وجود آمده است اما این ظرفیتها برخلاف آنچه که ما فکر میکنیم، لایتناهی و خیلی بزرگ نیست. اگر به این شکل به بستر تاریخ بر بستر جغرافیا نگاه شود و بستر تاریخی ایران را روی بستر جغرافیایی آن بگذاریم، نتیجه میگیریم که سرمایهداریهای بزرگ در ایران به وجود نمیآید و زمینه برای بروز سرمایهداریهای بزرگ در ایران وجود ندارد.
+ به شرایط حکومتها در تاریخ ایران اشاره کردید، اگر امکان دارد این بحث را باز کنید و بفرمایید چگونه این موضوع برای توسعه چالشآفرین بوده است؟
دورههای مختلف حکومت در ایران، مسائل خاص خود را داشته است. توجه شما را به این بخش از تاریخ معطوف میکنم؛ قرن هفتم میلادی تا قرن هفتم قمری. در قرن هفتم میلادی کشور ما توسط اعراب سقوط میکند. امپراتوری ساسانی سقوط میکند. قرن چهاردهم میلادی یعنی قرن هفتم قمری، هلاکوخان مغول بغداد را تصرف میکند و معتصم بالله خلیفه بغداد را لای نمد میگذارد و خفه میکند. بین این هفت قرن، ما حکومت مستقل نداریم. از بعد از مرگ معتصم بالله و انهدام خلافت عباسی است که رفتهرفته امکان ایجاد حکومت در ایران به وجود میآید. اول حکومتهای محلی به وجود میآیند مثلا ترکها مثل غزنویان و سلاجقه حاکم میشوند. بعد از این حکومتها، اولین دولت ملی که در تمام خاک ایران حاکمیت دارد دولت صفویه و شاه اسماعیل است. تا بروز شاه اسماعیل یعنی تا قرن چهاردهم، حکومت ملی مرکزی ندشتهایم. اقتصاد ایران که ما اسم آن را اقتصاد پِریمدرن ایران میگذاریم در عهد صفوی پایهگذاری میشود. توجه کنید که از صفویه تا قاجاریه، یعنی تا ۱۰۰ سال پیش، همیشه ایلها به ایران حکومت کردند. قاجار ایل بود. صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه، این چهار سلسلهای که در تاریخ ایران، مستقل بر ایران حکومت کردند، ایل بودهاند. بنابراین اقتصاد ایران در این چهار دوره ایلی اداره شد. حکومت پهلوی اولین حکومتی است که در سال ۱۳۰۴ آمد و به سبک امروزی دولت تشکیل داد. عصر مدرنیته ایران به معنای حکومتداری با کودتای ۱۲۹۹ شروع شد و با تاجگذاری رضاشاه در ۱۳۰۴ کامل شد. بنابراین، اقتصاد ایران هم در خلال این سالها، یک اقتصاد ایلیاتی بوده است. امکان بروز سرمایه و تجمع سرمایه در اقتصاد ایلیاتی نیست. اقتصاد ایلیاتی فاقد سرمایه است. سرمایه در آن جمع نمیشود. اقتصاد، معیشتی است. یعنی در روستاهای پراکنده، کوچک و کمآب به اندازه بضاعت تولید میشود و به اندازه تولید، خورده میشود. به این اقتصاد، معیشتی میگویند نه خودکفایی. خودکفایی در جامعه روستایی، توسعه نمیآورد. بنابراین، ایران تا پیش از حکومت پهلوی و سقوط قاجاریه در ۱۳۰۴، اساسا امکان توسعه ندارد. حاکمیت ایلیاتی و قبیلهای اجازه توسعه، بلوغ سرمایه و تجمع سرمایه نمیدهد. تا سرمایه هم به وجود نیاید، کار به وجود نمیآید. پس در تمام طول قاجاریه، در ایران شهرهای بزرگ نمیبینید. هیچوقت در ایران شهری مثل استانبول یا توکیو در شرق آسیا به وجود نمیآید.
+ پس از حکومت پهلوی، مرحله جدیدی آغاز شده است. بهخصوص اینکه اواخر سده سیزدهم آن مشکلات بزرگ و قحطی بروز پیدا کرده بود. در مورد این دوره و شرایط آن برای توسعه بفرمایید.
در دوره پهلوی و آمدن رضاشاه حکومت کمی سامان میگیرد اما کشور برای توسعه به سرمایه و منابع نیاز دارد. عمدهترین منابع ما، منابع نفتی است که در اختیار شرکت نفت ایران و انگلیس است. درآمد دولت در این سالها محدود است و در سال به ۶۰میلیون لیر نمیرسد. دولت میخواهد مالیات بگیرد اما باید درآمدی باشد تا از آن مالیات بگیرد. درآمدی وجود ندارد، اقتصاد متکی به کشاورزی است. دولت پهلوی اول، اهدافی دارد. اولین هدفش انسجام ملی است. میخواهد بخشهای مختلف ایران را به اتحاد دربیاورد. پس برای این کار ارتش ملی احتیاج دارد. اولین قدم تاسیس ارتش ملی است. ارتش هم پول میخواهد. دومین قدم ایجاد نهادهای اقتصادی مثل بانک است. ما تا قبل از پهلوی بانک مستقل نداریم، بانک شاهی و بانک ایران و روس را داشتیم. رضاشاه برای تاسیس بانک ملی ایران قدم برمیدارد. اولین بانک، بانک سپه را برای ارتش درست میکند، برای تامین نیازمندیهای ارتش. شروع به گذاشتن پایههای ایجاد یک نظام مدرن میکند. دیوانسالاری اداری را در ایران درست میکند. ولی چون بخش خصوصی وجود ندارد، دولت فعال مایشا میشود.
اگر به دوره قاجاریه برگردیم، در همین تهران، شکلگیری اتاق بازرگانی به عهد قاجار برمیگردد. برای اینکه شاه بتواند با تجار تماس بگیرد، یک نفر از تجار را انتخاب میکردند و او را ملکالتجار میکردند. این ملکالتجار رابط بین بازار تهران و دربار بود. اگر مثلا ظلالسلطان به کف پای چند شکرفروش چوب میزد، ملکالتجار بود که به ناصرالدینشاه عارض میشد. این جریان اقتصادی که در ایران در عهد قاجار شکل گرفت، بهدور از نظام سرمایهداری پیشرفته بود و یک جاهایی در مقابل توسعه کشور ایستاد. در دورهای همین تاجران اجازه نمیدهند فضای سرمایهداری به وجود آید، ولو تجار تهرانی که مترقیترین بخش تجار کشور بودند. همین روش تا عصر پهلوی پیش میرود.
+ توسعه در دوره رضاشاه چه سرنوشتی پیدا میکند؟
رضاشاه آرزوی توسعه دارد اما توسعه، ابزار میخواهد. چون ابزارش در بخش خصوصی نیست، شاه به دولت متوسل میشود. دولت بزرگی ایجاد میکند؛ آن چیزی که هنوز بعد از 90 سال یقه ما را گرفته است. ۱۳۰۴ این دیوار را گذاشته و حالا تا ثریا میرود دیوار کج! میگوید کسی جز من نیست که اقدامی انجام دهد پس دولت را بزرگ میکند. به نظر من سه نفر در تاریخ مدرن ایران برای بازسازی اقتصادی کشور اقدام میکنند. اولی میرزا تقیخان امیرکبیر است. امیرکبیر شروع به ایجاد طبقهای از سرمایهداری ایرانی میکند. میرزا حسینخان سپهسالار موج دوم نوگرایی را که به قرارداد تنباکو منتهی میشود دنبال میکند. میرزا حسینخان جریان جدیدی از سرمایهداری را در کشور با محوریت بخش خصوصی و سرمایهگذاری خارجی شروع میکند. چیزی که امروز بحث آن را میکنیم، آن زمان میرزا حسینخان سپهسالار، صدراعظم ناصرالدینشاه، دنبالش بود. سومی هم رضاشاه است که به دنبال توسعه میرود.
امیرکبیر به سرمایه خارجی قایل بود اما اعتقاد داشت وقتی باید به سرمایه به کشور بیاید که دولتی قوی وجود داشته باشد که بتواند آن را اداره کند. به اعتقاد او اگر دولت ضعیف باشد آن سرمایهداری خارج به استثمار ایران منتهی میشود. میرزا حسینخان سپهسالار اما اعتقاد دیگری داشت. به اعتقاد او دولت تا زمانی که پول نداشته باشد قوی نمیشود. پول هم از طریق سرمایه خارجی میآید. در این زمینه رضاشاه روش امیرکبیر را دنبال میکند. عملکردها نشان میدهد رضاشاه معتقد است اول یک دولت مرکزی مقتدر باید شکل بگیرد و بعد سرمایه خارجی بیاید. از ۱۳۰۴ که رضاشاه میآید، تا شهریور ۱۳۲۰، یعنی ۱۶سال، درگیر ایجاد یک دولت مقتدر است. ولی آنقدر درگیر ایجاد دولت میشود که دیگر کاملا بخش خصوصی را فراموش میکند. سال ۱۳۲۰ رضاشاه دولت را تقویت میکند ولی اجازه ایجاد یک نظام خصوصی در کنار این دولت را نمیدهد. شهریور سال 1320رضاشاه سقوط میکند و فروغی نخستوزیر میشود که پسرش محمدرضا را شاه میکنند.
+ محمدرضا پهلوی چگونه امور را پیش میبرد که کار جذب سرمایه خارجی و توسعه ایران انجام نمیشود؟
از سال ۱۳۲۰ تا میانه دهه 1330محمدرضا درگیر بیثباتی سیاسی است. سالهای ۲۴، ۲۵ و ۲۶ درگیر نهضت کردستان و آذربایجان میشود. سال ۱۳۲۶ عملا این قصهها تمام میشود. آذربایجان به مام وطن برمیگردد ولی کشور هنوز در تنش است. سال 1327وارد مسئله نهضت نفت میشویم. قانون ملی شدن صنعت نفت، حکومت دکتر محمد مصدق، کودتای ۲۸ مرداد، برگشت شاه به ایران و داستان درگیری شاه و نخستوزیرانش بهخصوص زاهدی، رویدادهایی است که تا سال ۱۳۳۴ یا 1335 ادامه پیدا میکند. بر این اساس محمدرضا پس از ۱۶ سال سلطنت هنوز هیچ کاری نکرده است. از سال 1335 یا 1336 مبانی قدرت را تحکیم میکند. شاه اصالت مشروطه را باور ندارد. معتقد است تا مبانی حکومت را به اندازه کافی محکم نکند، نمیتواند به اداره امور بپردازد. در اواخر دهه ۳۰ به خاطر فشارهای کِنِدی، شاه به امینی به عنوان نخستوزیر میرسد. در این دوره دولت با سلطنت درگیر میشود. به نظر من امینی یک شبهمصدق با گرایشهای متفاوت است. علی امینی نخستوزیر است و دموکراتها در امریکا بهشدت حمایتش میکنند. جاناف. کندی از او حمایت میکند. حتی داستان کودتای سرلشگر محمدعلی قرنی پیش میآید. ایشان با آمریکاییها تماس میگیرد که علیه شاه کودتا کند، بازداشتش میکنند، سه سال حبسش میکنند. یعنی سالهای آخر دهه 1330. از سال ۴۰ نیز داستان انقلاب سفید شاه و ملت پیش میآید و اصلاحات ارضی انجام میشود که آن هم روحانیت را در مقابل شاه میگذارد. در این دهه داستان مبارزات امام پیش میآید تا اینکه در سال 1343 امام تبعید میشود. با این احوالات از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۳ این موضوعات در کشور وجود دارد و در تمام این سالها تئوری شاه این است که من قدرت فائق، متفوق و حاکم مطلق شوم، بعد از آن به اصلاح امور کشور بپردازم. از میانه دهه ۴۰ شاه حاکم مطلق میشود. همه را سرکوب میکند. ساواک بر همهچیز مسلط است، ارتشبد نصیری رئیس ساواک شده است و یک مشت آهنین سرکوب و فضای خفقان بر کشور حاکم است. از سال 1348 زمانی که شاه با غرب مسائل نفتی پیدا میکند، دعوای شاه و غرب شروع میشود. از جنگ اعراب و اسرائیل. شاه به افزایش حضور خود در سازمان اوپک میپردازد. قدرتنمایی در برابر غرب و طلب قیمت بیشتر برای نفت میکند که دعواهای شاه و امریکا را به دنبال دارد. تقریبا تا اواخر دهه ۴۰، دولت شاه با آمریکاییها مناسبات خوبی دارد. سالهایی که آمریکا بهشدت درگیر جنگ ویتنام است، با شاه کنار میآید. از نظر اقتصادی یک اتفاقی میافتد. انقلاب شاه و ملت، انقلاب سفید و اصلاحات ارضی به وجود میآید. خیلیها به اصلاحات ارضی نقد وارد میکنند. شاه اصلاحات ارضی را با دو رویکرد میکند. یک عدهای میگویند اصلاحات ارضی خائنانهترین اقدام اقتصادی شاه است، عدهای برعکس میگویند بزرگترین تحول اقتصادی مثبت تاریخ معاصر ایران است.
+ این اقدام با چه اهدافی انجام شد؟
اول اینکه این اقدام محمدرضا ناشی از نبوغ خودش نیست بلکه از روی فشار کندی است. کندی این هشدار را میدهد که ممکن است موج انقلاب مائوئیستی که از روستاها آغاز میشود به راه بیفتد و راه فراری برای شاه باقی نگذارد. استدلال این بود که با وجود ارباب در روستا، عدالت نیست. شاه اراضی کشاورزی را تقسیم میکند ولی به نظر من این مدل اصلاحات ارضی شاه، خوب شروع میشود ولی خوب تمام نمیشود. یعنی شاه اجازه نمیدهد ارسنجانی کار خودش را بکند. ارباب حمایت مالی میکرد، سلفخری انجام میداد. محصول را میخرید، بذر، کود و تراکتور میداد. ارسنجانی میگوید وقتی این نهاد را برمیداریم باید تعاونی کشاورزی درست کنیم که آن تعاونیها برای همه کشاورزان است. این کار انجام نمیشود و شاه، حسن ارسنجانی را هم با موج افزایش قدرت خود حذف میکند. در طرح اصلاحات ارضی عملا فقط زمین را به کشاورز میدهند، ادامه آن حمایت کامل نمیشود. اصلاحات ارضی با دو هدف یکی از بین بردن خطر انقلاب مائوئیستی و دیگری تبدیل نیروی کار کشاورز ساده روستایی به کارگر نیمهحرفهای صنعتی انجام میشود.
+ اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 اتفاقات اقتصادی زیادی رخ میدهد. در این دوره بخش خصوصی هم به نوعی شکل میگیرد و چند گروه صنعتی راه میافتد.
آنطور که تاریخ نشان میدهد در اوایل دهه۴۰، شاه علاقهمند است که بخش خصوصی در ایران راه بیفتد اما رویدادهای مختلف شاه را از این هدف دور میکند. شاه در اواخر دهه ۴۰ سعی و تلاش میکند تا رفتهرفته بخش خصوصی در کشور راه بیفتد. برخی صنعتگران که در ایران به عنوان کنشگران اقتصادی نامها و برندهای آشنایی را در صنایع مختلف خلق کردند در اواخر دهه 40 فعال شدند. سال 1349 بودجه ایران حدود یک میلیارد دلار بود که در سال 1351 به 4 برابر افزایش پیدا کرد که ناشی از درآمدهای نفتی، تحریم اعراب، افزایش سهم ایران در کنسرسیوم نفت و تملک داراییهای نفتی ایران است. سال ۵۰ شاه با نفتیهای بزرگ جهان درگیر میشود و میخواهد رئیس اوپک شود. در این دوره سیاستها به افزایش قیمت نفت منجر میشود به همین دلیل میان نیکسون از امریکا و شاه ایران اختلاف به وجود میآید. آنها میگویند که امریکا دچار رکود شده و نفت در حال گران شدن است. (یکی از دلایل بحران رکود اقتصادی دهه ۷۰ آمریکا، شاه ایران بود.) شاه معتقد بود که غربیها به ایران تورم تزریق میکنند. شاه ریشه تورم را آنطرف میدانست. فکر نمیکرد که خودش پول بیمعنی، پولی که ناشی از ثروت نیست، به جامعه تزریق کرده و این عامل تورم است. در این شرایط تصور من این است که در سالهای ابتدایی دهه 50 با افزایش درآمدهای نفتی شاه فکر میکند که دیگر نیازی به بخش خصوصی ندارد. شاید با خودش فکر میکرد که اگر پول نزد ملت باشد، بخش خصوصی بزرگی به وجود آید، بنابراین باید منبع تولید قدرت را در بخش خصوصی و در ملت ببینیم که در این صورت دولت با مالیاتی که از بخش خصوصی میگیرد زندگی میکند و این با عقاید مستبدانهاش ناسازگار بود. شاه ترجیح میدهد خودش محل توزیع پول شود. دارایی ملی در جیب شاه و دولت برود. حالا دولت آن را با هر مکانیسمی که دوست دارد، توزیع کند و دیگر نیازی به بخش خصوصی ندارد. یعنی سال ۵۰، ۵۱ باور شاه این است که بخش خصوصی نمیخواهد. اگر چند نفر را هم نگه میدارد برای این است که بگوید ایران دارد صنعتی میشود وگرنه همهچیز دولتی است.
+ در میانههای دهه 50 برای مبارزه با تورم و گرانی که ریشههای آن در عملکرد اقتصادی دولت یا همان روش توزیع پول بود، راه برخورد با گرانفروشان انتخاب میشود که نوعی مقابله با بخش خصوصی است. در این مورد دیدگاه شما چیست؟
در سال 1354 شاه برای مبارزه با گرانفروشی تصمیمی میگیرد. در مجلسها موضوع اعدام گرانفروشان مطرح میشود. ارتش مسئول مبارزه با گرانفروشی میشود. دیدگاه اقتصادی را ببینید که ارتش راه میاندازند تا با سرباز و تفنگ در خیابان به دنبال گرانفروش بگردد. در این دوره شاه آنقدر درگیر مناسبات قدرت و تحکیم موقعیت جهانی خودش است که اصلا داخل مملکت را فراموش کرده است. بعد هم فکر میکند که دارد به تمدن بزرگ میرسد! ترکهای اجتماعی از اواخر دهه ۴۰ در بدنه حکومت پهلوی افتاد و اواخر دهه ۵۰، عمیق شد. هیچکس هم جز خود شاه آنها را عمیق نکرد. ریشهاش هم اقتصادی بود. اواخر دهه 50 تورم بیداد میکرده است. در برخی سالها رشد دورقمی اقتصاد هم تجربه شده اما تورمهای بالا نیز وجود داشته است. رفتار شاه در اواخر دهه ۴۰، اوایل و میانه دهه ۵۰، باعث شد بیماریای به نام تورم در اقتصاد ایران نهادینه شود. بعدها پس از انقلاب هم مسئله تورم در اقتصاد ایران حل نشد و تقریبا با همان روش دولتها متکی به درآمدهای نفتی شدند.
اگر بخواهم مباحث مربوط به پیش از انقلاب را جمعبندی کنم، از حکومت هخامنشی تا انتهای حکومت قاجار یعنی از ۵۵۹ قبل از میلاد تا سال ۱۹۲۴ که رضاشاه آمد، البته به جز آن بخشی که اسلام آمد و از قرن هفتم تا چهاردهم در ایران عملا استقلال وجود نداشت، ایران در اختیار حکومتهای ایلیاتی بود. اصلا تفکر ایجاد سرمایهداری در ایران وجود نداشت. قاجار، صفویه، زندیه، افشاریه و... ایلیاتی بودند. رضاشاه برای مدرنسازی اقتصاد ایران با رویکرد سرمایهداری دولتی تلاش کرد. محمدرضا هم از سال ۲۰ تا اوایل دهه ۴۰ به مدت 23 سال درگیر بحران بود و اصلا مجالی برای توسعه نداشت. از سال ۴۳ او به مسائل اقتصادی پرداخت. به نظر من، بهترین سالهای اقتصادی ایران بین ۴۳ تا ۴۹ بود. آن زمان نفت ارزش استراتژیک در اقتصاد ایران بازی نمیکرد. از ۱۳۴۹ شاه بینیاز از مردم، به پول نفت چسبید و به همان ترتیب تا فروپاشی رفت.
+ با این شرایط انقلاب پیروز شد و باید سرنوشت حرکت توسعه را در دوران پس از انقلاب هم مورد واکاوی قرار داد. در سالهای ابتدایی پس از انقلاب شرایط اقتصاد و مسیر توسعه چگونه پیش رفت؟
برداشت محیطی من این است که بعد از انقلاب از بین بردن عقبه نظامی، امنیتی و اقتصادی حکومت قبل در دستور کار قرار گرفت. با توجه به اینکه امکان کودتا وجود داشت و خطرهایی انقلاب را تهدید میکرد، عناصر مهم نظامی و امنیتی حکومت قبل اعدام شدند تا عقبه نظامی و امنیتی حکومت قبل از بین رفته باشد. افراد صنعتگر و کارآفرینانی را که در دوره پهلوی بروز پیدا کرده بودند نیز در زمره عقبه اقتصادی حکومت قبل قرار دادند در صورتی که اینچنین نبود. در میان پنجاه و چند نفری که به عنوان صنعتگران بنام ایران شناخته میشدند تنها چند نفر به طور سازمانی با حکومت ارتباط داشتند. اینکه عناصر اقتصادی مهم و موثر با حکومت مرتبط باشند، امری طبیعی است اما اینکه عقبه اقتصادی حکومت باشند، موضوع دیگری است. در دوره پهلوی به برخی از این افراد فشار وارد میشد. محمدرضا تصور میکرد موفقیت این افراد به خاطر نبوغ اوست و فکر میکرد ارزش نفت به خاطر سیاستهای اوست. با قیمت بالای نفت او دچار توهم شده بود که همه امور به دستان اوست و دیگر نیازی به بخش خصوصی ندارد. انقلابیون برای حذف عقبه اقتصادی این افراد را حذف کردند. این اتفاق با نگاه سیاسی رخ داد نه اقتصادی. هنوز چند سال از انقلاب نگذشته بود که جنگ به کشور تحمیل شد و شرایط اقتصاد را به شرایط خاص زمان جنگ تبدیل کرد.
+ از سیاستهای اقتصادی زمان جنگ انتقادهایی میشود و آن را به نوعی ضد بخش خصوصی میدانند. آیا با توجه به شرایط آن روزها این تحلیل درست است؟
شرایط جنگ به گونهای است که برخی سیاستها ناگزیر است. فرانسه هم در زمان جنگ به کوپن و یارانه روی آورد. در آلمان نازی هم اینچنین شد. در انگلستان هم مردم برای گرفتن شیر در صف میایستادند. باید توجه کنیم که زیرساختهای کشور ما آسیب جدی دیده بود. در زمان جنگ ناگزیر از هزینههای جنگی بودیم و از نظر اقتصادی خسارت زیادی به کشور وارد شد. در این دوران یک هزار و 200 میلیارد دلار به ارزش آن روز به ایران خسارت وارد شد. این خسارت زخم عمیقی در بدنه اقتصاد گذاشت. در زمان جنگ ناچار از سهمیهبندی، افزایش دخالت دولت، جیرهبندی، دخالت در صادرات و واردات و خطکشگذاری برای بخش خصوصی بودیم. همه کشورها در زمان جنگ چنین کردهاند. در خلال جنگ دوم جهانی از ژاپن در خاور دور تا ایالات متحده تابع مقررات جنگی بودند. دولت میگفت چه بساز و چند بفروش. این مدل برنامه جنگی است که فقط در زمان خودش کاربرد دارد. این کشورها برای پس از جنگ مدل دیگری داشتند. از آنجا که ما به طور غافلگیرکنندهای وارد جنگ شدیم، برای آن برنامه و مدل اقتصادی نداشتیم و تنها حلقه را تنگ کردیم. درآمد و هزینهها را کنار هم گذاشتیم و بر اساس داشتهها، سعی کردیم مصارف را با آن هماهنگ کنیم. با همه این احوالات اداره اقتصادی در دوران جنگ یکی از افتخارات جمهوری اسلامی ایران است. یعنی با تمام کاستیهایی که وجود داشت یکی از عملکردهای موفق دولت در اداره کشور در این دوران رقم خورد. بزرگترین دلیلی هم که داشتیم این بود که دولت جنگ دولت رانتخوار نبود. نه در شاکله و نه در عملیات، ویژهخواری وجود نداشته است. هدفشان نجات ایران از جنگ بود. برنامه اداره کشور بر اساس مقتضیات روز بود.
+ پس از جنگ آیا فرصت برای ورود به مسیر توسعه وجود نداشت؟ برنامهای برای این کار داشتیم؟
با اتمام جنگ ما برنامه توسعه نداشتیم. البته برنامه اول توسعه نوشته شد اما نمیتوان به آن عنوان برنامه داد همانطور که برنامه دوم و سوم هم چنین خصوصیاتی ندارد. افق 1404 را بلندپروازانه ترسیم کردهایم که به اولین اقتصاد منطقه تبدیل شویم. این یک هدف کلی است اما سازوکار آن و شرایط سایر کشورها نظیر ترکیه در نظر گرفته نشده است. با مکانیسم دولتگرایانه میخواهیم به اقتصاد اول منطقه تبدیل شویم؟ برای تبدیل شدن به اقتصاد اول منطقه نیاز به زمینهسازی با این هدف داریم که زمینه آن تربیت بخش خصوصی است اما برنامهای برای این کار تعریف نشد. در دهه 70 برنامهای برای اصلاحات اقتصادی عمیق با این مختصات مورد نیاز تعریف نشد. اصلاحات اقتصادی عمیق یعنی کوچک کردن دولت، ایجاد تعادل در بودجه عمرانی و هزینههای جاری، بستن بودجه بر اساس درآمدهای غیرنفتی و جداکردن نفت از اقتصاد. چراکه نفت برای دولت نیست. سوالی در این زمینه مطرح میکنم به این امید که کسی به آن پاسخ دهد. آیا قانون ملی شدن صنعت نفت یعنی دولتی شدن نفت؟ چرا اساسنامه شرکت ملی نفت به مجلس نمیرود؟ شاه آن زمان کودتا کرد تا قانون ملی شدن صنعت نفت را نقض کند. هدف او روشن بود. اما چرا بعد از انقلاب هم این قانون نقض شد؟ دولت موظف است به نمایندگی از مردم قانون ملی شدن صنعت نفت را اجرا کند. دولت میتواند مالیات بگیرد اما نباید با استفاده از پول نفت در بودجه دست در جیب مردم کند. از آنجا که برنامه برای تربیت بخش خصوصی بعد از جنگ وجود نداشت، اصلاحات اقتصادی شکل نگرفت و فقط برنامه تصویب شد و پول تزریق کردند تا تورم به یک پدیده لاینفک از ادبیات و شخصیت اقتصاد ایران تبدیل شود. وقتی اقتصاد دست دولت است نمیتوان با تورم مبارزه کرد. در حال حاضر هم برای مبارزه با تورم اقتصاد وارد رکود شده است.
بنابراین در سالهای بعد از جنگ رفتار اقتصادی دولت قابل دفاع نیست چراکه اجازه ورود بخش خصوصی را نمیدهد. اجازه بازتولید بخش خصوصی موثر را نمیدهد.
+ یعنی معتقدید با توجه به رویدادهایی که تاریخ ایران تجربه کرده است، بعد از جنگ تحمیلی باید حرکت توسعه آغاز میشد و سرفصل جدیدی شکل میگرفت که با حضور بخش خصوصی میتوانست این اتفاق رخ دهد...
بله، باید از سال 68 به بعد بازپروری بخش خصوصی در دستور کار قرار میگرفت. دولت باید کوچک میشد و تناسب میان بودجه عمرانی و بودجه جاری ایجاد میشد. این تناسب بر مبنای درآمد غیرنفتی شکل میگرفت و بخش خصوصی مورد توجه قرار میگرفت. در فضای اقتصاد ایران هرچه حجم دولت بزرگتر باشد، جای کمتری برای بخش خصوصی باقی میماند اما اگر دولت بادکنک خود را کوچک کند، فضای بیشتری به بخش خصوصی میرسد. یک زمانی به این نتیجه رسیدند که باید امور به بخش خصوصی واگذار شود. بهیکباره تصمیم گرفتند شرکتهای دولت را به بخش خصوصی بدهند در حالی که هیچ کاری برای تربیت بخش خصوصی انجام نداده بودند. لیست طویلی از داراییهای دولت برای خصوصیسازی آماده شد. این داراییها یا به رانتخوارهایی نظیر «ب ز» که به سیستم راه پیدا کردند، رسید یا به سازمانهایی که متعلق به دولت نیستند اما وابسته به حاکمیت هستند. سازمانهای مختلف که عنوان «خصولتی» به خود گرفت. بنابراین دولت وارد ورطه فسادآلود شد. بخش خصوصی واقعی سهمی نبرد. آقای زنگنه در ساختمان اتاق بازرگانی اظهار کرد وقتی در هیئت دولت از پالایشگاه حرف میزنیم، وزیر دفاع سخن میگوید چون پالایشگاهها در اختیار زیرمجموعههای وزارت دفاع قرار گرفته است. ایشان میگفت وقتی در مورد گوشت مرغ صحبت میکنیم، رئیس بنیاد شهید در این زمینه سخن میگوید چراکه بسیاری از مرغداریها و تولیدات گوشتی در اختیار زیرمجموعههای بنیاد قرار گرفته است. با این روند عملا عنصر رقابت از اقتصاد ایران حذف شده است. نمیشود بدون رقابتپذیری اقتصاد را اداره کرد. شوروی بدون رقابتپذیری اقتصاد را اداره کرد و به فروپاشی رسید. در غرب هم خصوصیسازی انجام شد اما مسئله این بود که بخش خصوصی وجود داشت که بتوان به آنها مالکیت را واگذار کرد. به عنوان مثال اقتصاد بریتانیا با خصوصیسازی نجات پیدا کرد چراکه یک بلوغ سرمایهداری شکل گرفته بود و دولت توانست بار اقتصاد را از روی دوش خود بردارد و به دوش بخشی بگذارد که قدرتمندتر از دولت بود. اگر بخش خصوصی اجازه تربیت پیدا کند و بزرگ شود، دیگر زمین نمیخورد چراکه کار خود را بلد است. با وجود این از سال 67 به بعد اثری از حرکت به سمت تربیت بخش خصوصی دیده نشده است. بنابراین اگر بخواهم در چند کلمه رفتار اقتصادی دولتها را تعریف کنم اینطور اشاره میکنم: عوامگرایانه، تودهگرایانه، غیردائم. در نهایت نتیجه میگیرم که همه این رفتارها نمیتواند بر اثر ندانمکاری باشد. اینکه آیا دولت به دنبال ایجاد لایه سرمایهدار غیروابسته هست یا نه، محل تردید است. فکر میکنم جواب منفی است. به نظر میآید که نمیخواهند اجازه دهند تا بخش خصوصی زنده در کشور به وجود بیاید که بتواند کار و ثروت ایجاد کند؛ با ثروت متجمع کشور را راه بیندازد و توسعه را رقم بزند.
+ هنوز هم دولت به این رویکرد نرسیده است؟
خیر، هنوز هم به این تعریف قائل نیستیم. به نظر دلایلی دارند که وارد این چرخه نمیشوند وگرنه با ظرفیتهای موجود این امکان هست. در این زمینه یک روایت تاریخی از دوران پهلوی دوم وجود دارد. آن زمان خانم مارگارت تاچر که هنوز نخستوزیر انگلستان نشده بود به ایران آمد. به دستور شاه او را برای بازدید از چند کارخانه بردند. محمدرضا در دیدار با او گفت که ما انقلاب شاه و ملت را انجام دادیم و زمین را به کشاورزان واگذار کردیم. کارگران را در سهام کارخانهها شریک کردیم و امثال آن. خانم تاچر از او یک سوال پرسید که شما مبتنی بر اقتصاد بازار هستید یا خیر؟ پاسخ شاه این بود که ما به اقتصاد بازار اعتقاد داریم. خانم تاچر به او گفت نمیتوان به اقتصاد بازار اعتقاد داشت و بعد سهام کارخانه را از مالک آن گرفت و به کارگر داد چراکه مالک آن کارخانه دولت نیست. دولت نمیتواند در سیستم اقتصاد بازار، اموال کسی را بگیرد و بین مردم تقسیم کند. از این موضوع نتیجه گرفت که نظام اقتصاد بازار در ایران وجود ندارد. او توصیه کرد اگر مبانی درست تعریف شود، آبادانی خودش میآید. در اسلام مبانی بسیار محکمی در مورد مالکیت خصوصی وجود دارد. «الناس مسلطون علی اموالهم». اسلام با این چهار کلمه بر مالکیت بخش خصوصی مهر زده است. متاسفانه بعد از انقلاب هم نمونه این رفتارها دیده شد. مثلا سازمان حمایت و تعزیرات تشکیل شده است در حالی که اگر رانت از بین برود و رقابت ایجاد شود، تولیدکننده کالا را تولید میکند و مصرفکننده تصمیم میگیرد آن را بخرد یا خیر. باید به اصالت سرمایه مطابق آنچه اسلام گفته احترام گذاشت. اگر دولت کنار برود بسیاری از این مسائل خودش حل میشود. دولتهای موفق این کار را انجام دادهاند. خود را کنار کشیدهاند و رانت و فساد به حداقل رسیده است.
+ پس میفرمایید با گذشت 27 سال از پایان جنگ هنوز در مسیر توسعه قدم برنمیداریم. چرا این اتفاق رخ نمیدهد؟
دولت مدل توسعه ندارد. سناریویی برای این کار تعریف نکرده است. برای مواجهه با بحرانها هم سناریو وجود ندارد. وقتی غرب با بحران مالی مواجه شد، دولت امریکا برای مقابله با آن برنامه داشت. دولت در صنعت خودرو دخالت کرد و به خودروسازان کمک کرد اما به گونهای این کار را انجام داد که به تحول صنعت انجامید. در ایران اما با وام ارزان سعی شد صنعت خودرو راه بیفتد که هیچ نتیجهای در جهت تحول این صنعت نداشت. با این حساب بعد از انقلاب هم سیاستها اصلاح نشد و همچنان اتکای دولتها به منابع نفتی است. تمام دولتهای بعد از انقلاب از منابع نفتی بهرهمند بودند. اگر آقای دکتر روحانی از صمیم قلب و نه از سر اجبار تصمیم گرفته که ۷۵ درصد بودجه را از درآمدهای مالیاتی تامین کند و سهم نفت را به 25 درصد برساند، یعنی باور کرده که حالا باید مملکت را نجات داد. این تصمیم نباید از سر تنگنای نفتی باشد و اگر قیمت نفت به بشکهای ۷۰ دلار رسید، دوباره بودجه به حالت قبل بازگردد. در ضمن همانطورکه در ابتدای بحث در مورد شرایط جغرافیایی، زمینههای کشاورزی و آنچه در تاریخ ایران سپری شده، گفتیم، باید تاکید کنم که کالبد کشور استعداد خارقالعاده ای برای رشد آنچنانی ندارد. نباید در زمینه استعدادها و ظرفیتهای کشور غلو شود. به عنوان مثال، ایران به اندازه کشوری مثل هلند استعداد رشد ندارد. کشور ما بهتنهایی به اندازه هلند، بلژیک، فرانسه، آلمان و اسپانیا است یعنی ۵ کشور اروپایی روی هم از ما کوچکترند اما ما به اندازه هلند استعداد رشد نداریم. حساب فرانسه و آلمان جداست. این مزیتی است که طبیعت از ما گرفته است. بهجای آن چیزهای دیگری مثل نفت داده است اما ما از آن به گونهای استفاده کردیم که بلای جان اقتصاد شد.
3939
با این وجود کارشناسان بازار مسکن با رد فرضیه رشد قیمتها در بازار معاملات مسکن میگویند: صرفنظر از چشمانداز اقتصادی که فرضیه رشد قیمتها را حداقل تا نیمه سال آینده رد میکند، بازار مسکن بهدلیل افزایش عرضه در سال آینده کشش رشد قیمتها را نخواهد داشت. این تحلیل با اظهار نظر رسمی دفتر اقتصاد مسکن وزارت راه و شهرسازی نیز هم مسیر است. آخرین تحلیلی که از سوی دفتر اقتصاد مسکن، استخراج و تجزیه و تحلیل شده است، مشخص میکند: بازار فعلی نسبت به نیمه اول امسال، از فاز رکود فاصله گرفته اما هنوز وارد فاز رونق نشده است بلکه، شرایط کنونی حالت «پیشرونق» دارد. انتظار میرود این پیشرونق در سال آینده به رونق بدل شود. وضعیت قیمت مسکن نیز بهخاطر عرضه مازاد و رسوب نوسازهای فروش نرفته از ماههای قبل، فعلا کشش افزایش ندارد بهطوریکه در کوتاهمدت، روند ماههای قبل را طی خواهد کرد و در میانمدت چنانچه حجم معاملات شیب بیشتری بگیرد، حداکثر به اندازه تورم، تغییر میکند که در این صورت میزان رشد قیمت واقعی، مثبت نخواهد بود. از اینرو کارشناسان بازار مسکن به خریداران توصیه میکنند صرفنظر از جو روانی که ممکن است برخی بسازوبفروشها ایجاد کنند با آگاهی از میانگین قیمتی ملک در محدوده مورد نظر اقدام به خرید کنند و نگران افزایش قیمتها نباشند.
22535
درسهای به درد بخور وارد دبیرستان می شود؛ «انسان و محیطزیست» و «سواد رسانهای»
جامعه > آموزش - شرق نوشت: «در راستای جبران خلأهای آموزشی برای اولینبار در برنامه درسی متوسطه دوم، درس انسان و محیطزیست را پیشبینی کردیم. همچنین درس سلامت و تندرستی و سواد رسانهای نیز بهعنوان دروس جدید برای متوسطه دوم پیشبینی شدهاند».
این اولینبار است که درسهایی با موضوع «محیطزیست» و «رسانه» به کتابهای درسی مدارس افزوده میشود. پیش از این بارها گمانهزنیهایی در این رابطه مطرح شده بود اما همه در رابطه با لزوم افزودن درسهای محیطزیستی بود. طبق گفته وزیر آموزشوپرورش، «درمجموع چهار درس دو واحدی جدید از سال آینده وارد برنامه درسی مقطع متوسطه دوم خواهد شد».
فانی در سخنان خود به مروری بر تغییر و تحولات صورتگرفته در آموزشوپرورش از بدو انقلاب اسلامی تاکنون پرداخت و اظهار کرد: «نقشه راه سند تحول تصویب شده و در حال اجراست و در راستای جبران خلأهای آموزشی برای اولینبار در برنامه درسی متوسطه دوم درس انسان و محیطزیست را پیشبینی کردیم. همچنین درس سلامت و تندرستی و سواد رسانهای نیز بهعنوان دروس جدید برای متوسطه دوم پیشبینی شدهاند». فانی ادامه داد: «تغییرات تا پایه نهم انجام شده و کلاس دهم برای اولینبار از سال آینده مستقر میشود».
پیش از این وزارت آموزشوپرورش برای تثبیت آموزشهای زیستمحیطی به دانشآموزان با همکاری سازمان حفاظت محیطزیست اقدام به راهاندازی تعدادی مدارس ویژه زیستمحیطی با عنوان مدارس جم کرده بود. برهمیناساس نخستین دبیرستان جامع محیطزیستی ایران (Eco school) مهرماه سال ١٣٩٣ به نام شهید محیطبان، علی کشاورز، در شهر بردخون (محل شهادت و زادگاه وی در استان بوشهر) افتتاح شد. در همان سال تفاهمنامه همکاری میان معصومه ابتکار، معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان حفاظت محیطزیست و علیاصغر فانی، وزیر آموزشوپرورش، بهمنظور ورود مباحث زیستمحیطی به حوزه آموزش در مدارس امضا شد، با این عنوان که یکی از مهمترین چالشهای محیطزیست، عدم وجود بستر لازم آموزشی برای دانشآموزان در زمینه محیطزیست بود که اعلام شد این تفاهمنامه میتواند گامی مهم برای رفع این نقیصه باشد.
با توجه به اهمیت آموزش مفاهیم زیستمحیطی از سنین کودکی، یکی از اولویتهای سازمان حفاظت محیطزیست ارائه این آموزشها در بستری جذاب و از طریق مدارس قرار داده شد؛ بههمیندلیل نیز راهاندازی مدارس جامع محیطزیست در دستور کار قرار گرفت. طبق برنامهریزیها رویکرد این مدارس آشنایی دانشآموزان با مسائل و مباحث زیستمحیطی و ترویج فرهنگ محیطزیست در میان آنان اعلام شد.
طبق آمارهای موجود درحالحاضر ٥٨ کشور جهان از جمله ژاپن، مالزی، چین، ایران و روسیه از مدارس محیطزیستی برخوردارند و در حدود ١٣ میلیون دانشآموز توسط یک میلیون معلم در حال کسب آموزشهای محیطزیستی در سراسر جهان هستند. کشور ایرلند با دوهزارو ٩٢٥ مدرسه محیطزیستی و آموزش ٧٤٤ هزار و ٥٠٠ دانشآموز یکی از کشورهای بسیار پیشرو در این امر است.
به غیر از آموزش مسائل محیطزیستی به دانشآموزان، کاهش و بهینهسازی مصرف انرژی و ایجاد فرهنگ استفاده از انرژیهای پاک، فرهنگسازی در زمینه کاهش تولید پسماند از طریق اصلاح الگوی مصرف و استقرار زیرساختهای پایدار برای آموزش محیطزیست در مدارس از جمله مزایای گسترش مدارس محیطزیستی اعلام شده است.
در رابطه با افزودهشدن درس دوواحدی سواد رسانهای به کتابهای درسی مقطع دبیرستان نیز کارشناسان میگویند: «از ضرورتهای عصر اطلاعات، که قرن بیستویکم را نیز شامل میشود، نیاز به آموزشوپرورش بهویژه سواد رسانهای است». ایران تنها کشوری نیست که در این زمینه اقدام کرده است، دو کشور کانادا و ژاپن از پیشگامان این حوزه در دنیا محسوب میشوند.
مطالعات انجامشده از سوی برخی از محققان دانشگاهی نشان میدهد که آموزش سواد رسانهای در کانادا برمبنای استانداردهایی یکسان، معین و یکپارچه انجام نمیشود بلکه متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی هر ایالت و همچنین شرایط خاص دانشآموزان این آموزش صورت میگیرد. در کشور ژاپن نیز آموزش سواد رسانهای اولینبار از سوی وزارت پست و مخابرات این کشور مطرح شده و همین وزارت متولی این آموزش است؛ و بههمیندلیل ژاپنیها بیش از آنکه بر سواد رسانهای تأکید داشته باشند بر سواد اطلاعاتی تأکید دارند. برهمینمبنا در ژاپن، سواد اطلاعاتی- بهعنوان یک واحد درسی اختیاری در مدارس سراسر این کشور- با رویکرد آموزش مهارت استفاده از کامپیوتر و استفاده مؤثر از اطلاعات تدریس می شود. ثمره این آموزش در دو کشور کانادا و ژاپن منجر به این شده که دانشآموزان این دو کشور، نسبت به دیگر کشورها، تسلط و درک بیشتری نسبت به خروجی رسانهها پیدا کردهاند. آنها بهخوبی میدانند از رسانهها چه میخواهند و بنابراین به طور فعالانه به تحلیل و ارزیابی نقادانه محتوای رسانهای میپردازند تا معنای پیامهایی را که با آنها مواجه میشوند درک کنند. اینها بخشی از نتایج تحقیقی است با عنوان: «بررسی آموزش سواد رسانهای در کشورهای کانادا و ژاپن» که توسط دو نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، انجام شده است.
علاوهبراین پژوهشگران انجامدهنده یک تحقیق دیگر با عنوان «بررسی ضرورت آموزش سواد رسانهای کودکان و نوجوانان از نگاه متخصصان آموزشوپرورش شهر تهران» نیز میگویند: «از نتایج این تحقیق این است که بین آموزش سواد رسانهای و نبود آموزش آن در مدارس رابطه معناداری وجود دارد یعنی ناآشنایی کودکان و نوجوانان با مقوله سواد رسانهای به این موضوع برمیگردد که هیچگونه آموزشی درخصوص سواد رسانهای در نظام آموزش رسمی کشور وجود ندارد بههمیندلیل کودکان و نوجوانان ما نمیتوانند استفاده درست و درکی از اهداف پیدا و پنهان رسانهها داشته باشند. همچنین ارتباط بین آموزش سواد رسانهای و استفاده هدفمند کودکان و نوجوانان از رسانهها از دیگر نتایج این تحقیق است همچنین در این پژوهش مشخص شد که آموزش سواد رسانهای نقش بسزایی در توسعه اجتماعی و مشارکت مدنی افراد جامعه خواهد داشت».
47304
گوشت قرمز چرا ریسک نارسایی قلبی را بالا میبرد؟
دانش > پزشکی - مهر نوشت: طبق پژوهش جدید محققان، ماده شیمیایی مضر موجود در گوشت قرمز موجب افزایش ریسک بروز نارسایی قلبی می شود.
گوشت قرمز غنی از ماده غذایی موسوم به «ال-کارنیتین» است که از طریق باکتری های روده تجزیه شده و ماده شیمیایی مضری به نام «تری متیل آمین ان-اکسید» (TMAO) را تشکیل می دهد.
«تورو سوزوکی»، سرپرست تیم تحقیق از دانشگاه لیسستر بریتانیا، در این باره می گوید: «در بیماران مبتلا به نارسایی حاد قلبی که فوت کرده یا به طور مکرر در بیمارستان پذیرش شده بودند مقادیر بالای TMAO متابولیتی اکسیدشده نشان داده شد.»
وی در ادامه می افزاید: «مطالعه ما نشان می دهد میزان بالای TMAO که از گوشت قرمز حاصل می شود با پیامدهای وخیم مرتبط با نارسایی حاد قلبی مرتبط است.»
در مطالعات قبلی، ارتباط بین TMAO و ریسک مرگ و میر ناشی از نارسایی حاد قلبی اثبات شده بود، اما این رابطه در مورد نارسایی حاد قلبی ناشناخته بود.
این تیم پژوهشی، سطح TMAO در حال جریان در خون حدود ۱۰۰۰ بیمار پذیرفته شده در بیمارستان لیسستر که مبتلا به نارسایی حاد قلبی بودند را اندازه گیری کردند و به رابطه بین مصرف گوشت قرمز و نارسایی قلبی حاد پی بردند.
۵۴۵۴
اثر انگشتتان چه چیزهایی را فاش میکند؟
دانش > پزشکی - ایسنا نوشت: بدن انسان بسیار پیچیدهتر از تصورات ما بوده و دارای سلولها، بافتها و اندامهای مختلف است. تمامی این موارد با یکدیگر مرتبط هستند و شخصیت از بین همه این موارد درک میشود. یکی از این شگفتیها تعیین شخصیت از طریق اثر انگشت است.
با توجه به خطوط و منحنیهای انگشت، قادر به درک شخصیت افراد خواهیم بود. افراد دارای اثر انگشت حلقهای و خمیده افرادی فلسفی و منطقی هستند. آنان در یادآوری اطلاعات بهتر و همچنین فراگیران بزرگی هستند. در این افراد نیمکره چپ مغز فعالتر است.
افراد دارای خطوط منحنی کمتر افرادی آرام، خوشحال، متین و آرامشدهنده هستند. آنان افرادی گرم و احساسی بوده و به دیگران کمک میکنند.
افراد با اثر انگشت چرخشی افرادی با خصوصیات دو گروه بالا هستند با این تفاوت که آنان آتشین بوده وگاهی اوقات عصبانی هستند البته این افراد غیرقابل پیشبینی نیز هستند.
5454
اتفاقات تاریخی در مراسم اسکار / وقتی اسکار جنجالی میشود
فرهنگ > سینما - «اسکار خیلی سفید است» هشتگ اعتراضی این روزها به جوایز سینمایی اسکار است، اما این جایزه مهم سینمایی با این دست جنجالها آشنایی دیرینی دارد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آکادمی علوم و هنرهای سینمایی با جنجالهایی از این دست بیگانه نیست و هر از چند گاهی با اعتراض عدهای یا با هنرمندانی روبهرو میشود که از مراسم اسکار به عنوان جایگاهی برای بیان دیدگاههای خود استفاده میکنند.
در نزدیکی هشتاد و هشتمین دوره جوایز سینمایی اسکار به بازخوانی برخی از این موارد میپردازیم.
مارلون براندو و حقوق سرخپوستان آمریکایی
پیش از سال 1973 برندگان اسکار میتوانستند نمایندهای جانب خود به این مراسم بفرستند تا جایزه را به جای آنها تحویل بگیرد. اما زمانی که مارلون براندو یک فعال سرخپوست آمریکایی را به نمایندگی از خود به این مراسم فرستاد تا از جانب او جایزه اسکار را نپذیرد، این قانون لغو شد.
ساشین لیتلفدر که به عنوان نماینده براندو در این مراسم با شمایلی سرخپوستی ظاهر شده بود، در مقابل حیرت راجر مور که برنده جایزه بهترین بازیگر مرد را اعلام میکرد در صحنه حاضر شد و گفت : «متاسفانه مارلون براندو نمیتواند این جایزه بسیار ارزشمند را بپذیرد» او در ادامه دلیل اینکار را شیوه رفتار و برخورد با سرخپوستها (بومیان آمریکایی) از سوی صنعت فیلمسازی و تلویزیون عنوان کرد.
در حقیقت مارلون براندو در اعتراض به واقعه ووندد نی، لیتلفدر را به همراه یک بیانیه 15 صفحهای به نمایندگی از خودش به مراسم اسکار فرستاده بود. حضور این فعال سرخپوست در صحنه اهدای جوایز اسکار با هو کردن و تشویق همزمان حاضران مواجه شد.
ونسا ردگریو و اتحادیه دفاع یهودی
ونسا ردگریو در سال 1977 از ساخت مستند «فلسطینی» درباره سازمان آزادیبخش فلسطین پشتیبانی مالی کرد و به عنوان راوی در ساخت این مستند حاضر شد. او سال بعد از آن جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای بازی در نقش یک فعال ضدنازی در فیلم «جولیا» از آن خود کرد. این اقدام آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اتحادیه دفاع یهودی را به شدت خشمگین کرد. آنها در اعتراض فریاد تحریم اسکار را سر دادند و حتی عروسک ردگریو را خارج از سالن برگزاری مراسم به آتش کشیدند.
ردگریو اما هنگام دریافت جایزه در سخنرانی خود رایدهندگان اسکار برای نادیده گرفتن تهدیدات «گروه کوچکی از اوباش صهیونیست» را ستایش کرد. او در پایان سخنرانی خود تاکید کرد که به مبارزه خود با نژادپرستی ادامه خواهد داد.
الیا کازان و معترضان لیست سیاه هالیوود
الیا کازان سال 1952 در اوج دوران مککارتی و لیست سیاه هالیوود مقابل کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی حاضر شد و نام چند تن از همکاران سابق خود از جمله موریس کارنوفسکی و آرت اسمیت را به عنوان کمونیست به این کمیته لو داد. این اقدام کارگردان «در بارانداز» نه تنها به قیمت تباه شدن زندگی حرفهای این افراد تمام شد، بلکه نام و شهرت خودش را نیز خراب کرد.
اما جنجال اصلی سال 1999 روی داد. زمانی که نام الیا کازان 89 ساله در شب مراسم اسکار از سوی مارتین اسکورسیزی و رابرت دنیرو برای جایزه یک عمر دستاورد هنری خوانده شد. کارگردان «اتوبوسی به نام هوس» با تشویق بسیاری از جمله وارن بیتی، مریل استریپ و هلن هانت روبهرو شد، اما در طرف دیگر چهرههایی همانند اد هریس و نیک نولت او را تشویق نکردند.
آن شب بیرون از سالن برگزاری اسکار بیش از 500 معترض گرد آمده بودند تا به تصمیم آکادمی علوم و هنرهای سینمایی برای تقدیر از الیا کازان اعتراض کنند.
هتی مکدانل و مراسمی تبعیضآمیز
شاید امروز خیلی عجیب به نظر برسد اما روزگاری بازیگر برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن، به دلیل رنگ پوست خود مجبور بود در میزی جدا و در انتهای سالن مراسم اسکار بنشیند. سال 1940 هتی مکدانل برای بازی در فیلم «برباد رفته» جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از آن خود کرد. او در شب اهدای جوایز مجبور شد در میزی جدا از بقیه و در انتهای سالن بنشیند.
البته این موضوع با در نظر گرفتن شرایط آن زمان جامعه آمریکا پیشرفتی قابل ملاحظه بود، زیرا دیوید اُ سلزنیک تهیهکننده فیلم «برباد رفته» برای ورود نخستین بازیگر سیاهپوست برنده اسکار به هتل محل برگزاری مراسم مجبور بود اجازه بگیرد. ورود افراد «رنگین پوست» به این هتل ممنوع بود.
سوزان ساراندن، تیم رابینز و ریچارد گیر اسکار را سیاسی میکنند
سال 1993 زمانی که سوزان ساراندن و تیم رابینز برای معرفی برنده اسکار بهترین تدوین بر صحنه حاضر شدند، از پلتفرم اسکار استفاده کردند و به موضوع قربانیان اهل هائیتی مبتلا به اچ آی وی در کوبا پرداختند. آنها از مقامات آمریکایی درخواست کردند که به 250 قربانی اجازه ورود به آمریکا دهند.
سخنان ساراندن و رابینز با واکنش منفی گیل کیتز تهیهکننده مراسم روبهرو شد. او حرکت این دو بازیگر را «ناخوشایند و تقلبآمیز» خواند و اعلام کرد که این دو دیگر به مراسم اسکار دعوت نمیشوند.
البته این دو تنها کسانی نبودند که از پلتفرم اسکار برای بیان نظرات خود بهره بردند. ریچارد گیر هم در صحنه اسکار از مقامات چین خواست که نیروهای نظامی خود را از تبت خارج کنند و به مردمان تبت اجازه دهند که آزادانه زندگی کنند.»
کیتز با حرکت گیر هم به صورتی مشابه برخورد کرد و گفت :«کار شخصی که برای معرفی برنده به مراسم دعوت شده است و از این جایگاه برای بیان دیدگاههای سیاسی شخصی خود بهره میبرد، نه تنها باعث عصبانیت میشود بلکه عملی ناخوشایند و غیرصادقانه است.»
منبع : گاردین / 25 فوریه / ترجمه: فرزاد مظفری
۵۷۲۴۱
چند رسانهای > عکس - عجایب طبیعت کم نیستند،برخی تاکنون کشف و معرفی شدند و تعدادی هم هستند که هنوز ناشناخته باقی مانده اند و این دغدغه ای است که گردشگران کاوشگر را مدام غلغلک می دهد.
به گزارش توریسم آنلاین، در این گزارش تصویری نقاطی زیبا در طبیعت را می بینید با این نکته که هنوز هم مادر طبیعت ناشناخته های بی شماری در آستین دارد که بشریت باید برای کشف آن اقدام کند.
برای گرفتن عکسی از پدیده طبیعی "رد اسپریتز" تنها خلبانان پرواز هستند که این شانس را دارند تا از این انفجار نور در طول چند ثانیه عکسبرداری کنند.
دریاچه "ورمیلیون" در پارک ملی "بنف"، کانادا دارای پدیده نادری چون حباب های متانی یخ زده است.
چشم انداز برفی "لپلند" در فنلاند بیشتر شما را به یاد کتابهای "دکتر سوس"-داستان نویس کودکان- می اندازد.
مهاجرت پروانه ها از آمریکا به مکزیک در طول تابستان-پاییز پدیده ای بسیار تماشایی است.
پدیده ابرهای "عدسگون" و شکل گیری ابرها به حالت فوق به دلیل وزش باد و سطح بالای رطوبت بر فراز کوهها است.
بیابان "آتاکاما" در شیلی یکی از خشک ترین بیابانهای دنیا است که هر از 5 تا 7 سال به گُل می نشیند و صورتی می شود.
"اوکالیپتوس رنگین کمانی" شبیه یک نقاشی است.این شاهکارهای طبیعت در هاوایی قرار دارند.
دریاچه "ناترون" در مرز میان تانزانیا و کنیا قرار دارد.این دریاچه نمکی دارای محتویات معدنی عجیبی است که ناشی از کوههای آتشفشانی مجاور است.
"آنجل هر" یا موی فرشته در نیو ولز جنوبی-استرالیا- پدیده ای جالب است
که میلیون ها عنکبوت کوچک در زمینها رها شده اند و تارهای ابریشمی بافته و
رها می کنند به طوری که دشت ها و مزارع سفید پوش می شود.
17282
- - , .
بمب خبری پرسپولیس در آستانه انفجار
ورزش > لیگ برتر - پرسپولیسی ها در آستانه انفجار یک بمب خبری هستند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ باشگاه پرسپولیس از همین حالا به فکر تمدید قرارداد بازیکنان خود هم هست. آنها علاوه بر اینکه مذاکره با برانکو را آغاز کرده اند، با بازیکنان هم مذاکراتی داشته اند تا قرارداد آنها را تمدید کنند. اولین بازیکنی که مدیران باشگاه به سراغ او رفته اند، مهدی طارمی است.
طارمی در حال حاضر با 12 گل بهترین گلزن لیگ برتر پانزدهم است و شانس زیادی هم برای آقای گلی دارد. او پارسال از لیگ کویت پیشنهاد یک و نیم میلیون دلاری داشت اما در نهایت ترجیح داد یک فصل دیگر هم در پرسپولیس بماند. حالا اما روزنامه خبرورزشی خبر از احتمال تمدید قرارداد طارمی با پرسپولیس تا جام جهانی 2018 داده است. چنین اتفاقی میتواند بمب خبری سرخپوشان در این روزها باشد.
43 43
آیا عربستان می تواند در سوریه نیروی زمینی پیاده کند؟ پاسخ کارشناس مسائل خاورمیانه به این پرسش
بین الملل > خاورمیانه - یک کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتگو با خبرآنلاین آخرین تحولات سیاسی و میدانی بحران سوریه را مورد بررسی قرار داد.
محمد اکبری - اوضاع در سوریه نه تنها بهتر نمی شود که پیچیده تر هم می شود. در حالی که نیروهای معارض و مخالف به اندازه کافی مشکلات و بحران در سوریه ایجاد کرده بودند حالا عربستان سعودی هم اعلام کرده موضوع ورورد احتمالی زمینی به بحران سوریه را بررسی می کند. اتفاقی که در صورت وقوع تنها به پیچیده تر شدن ابعاد این مناقشه می انجامد. اما پرسشی که پیرامون تصمیم تازه ریاض پیش می آید این است که آیا اساسا عربستان سعودی از حیث سخت افزاری از چنین پتانسیلی برخوردار است؟ آنهم در شرایطی که ارتش عربستان در یمن با مشکلات عدیده ای مواجه است. برای یافتن پاسخ این پرسش از یک کارشناس برجسته خاورمیانه خواستیم تا آخرین تحولات میدانی و سیاسی سوریه را مورد تحلیل و تبیین قرار دهد. هانی زاده در گفتگو با خبرآنلاین سیاست های جدید عربستان را بیشتر تبلیغاتی و نه عملیاتی تحلیل کرد. در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید.
عربستان سعودی اعلام کرده ممکن است نیروهای نظامی خود را راهی سوریه کند. این تغییر نگرش نظامی سعودی از چه عواملی نشات می گیرد؟
با توجه به پیشروی های اخیر ارتش سوریه و نیروهای مردم این کشور و آزادسازی چندین شهر استراتژیک در شمال حلب مثلث ترکیه قطر و عربستان برای برهم زدن شطرنج سیاسی و نظامی خاورمیانه به نفع اسرائیل با شکست مواجه شد و این مثلث تخریبی در حال فروپاشی است. این پیروزی باعث شد ارتباط گروهگ های تروریستی مورد حمایت ترکیه و قطر و عربستان در شمال و جنوب سوریه با شکست مواجه و قطع شود. الان وضعیت گروهک های تروریستی که تمرکزشان در شمال حلب تا درعا است با این عملیات دچار آسیب جدی شد. لذا عربستان از این پیروزی به شدت خشمگین شده تلاش می کند به نوعی بحران سوریه تا پایان سال میلادی ۲۰۱۶ ادامه دهد. دلیل این است از نظر ترکیه و عربستان انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا بر سرنوشت آینده دولت اسد کاملا موثر خواهد بود. با توجه به اینکه در پایان سال جاری میلادی انتخابات آمریکا برگزار خواهد شد به نظر عربستان و ترکیه جمهوری خواهان در آن پیروز خواهند شد و چون آنها نگاه متفاوتی با اوباما نسبت به سوریه دارند ممکن است جمهوری خواهان پس از پیروزی به صورتی جدی وارد سوریه شوند و با استفاده از راهکارهای تهاجمی دولت اسد را سرنگون کنند. لذا واکنش سعودی تا اندازه زیادی شتابزده است. ترکیه هم تهدید کرده نیروهای ش داخل خاک سوریه می روند. اگر این اتفاق رخ دهد و ترکیه و عربستان چنین کنند و نیرو به داخل سوریه اعزام کنند بحران سوریه به یک بحران بین المللی و غیر قابل کنترل تبدیل می شود. چون حضور این نیروها خارج از قطعنامه سازمان ملل باعث می شود ملت و دولت سوریه، روسیه و عراق و حزب الله واکنش نشان دهند. روسیه باید از اعتبار و حیثیت نظامی خود در سوریه دفاع کند و به همین دلیل به نظر می رسد با توجه به اینکه اگر نیروهای عربستان وارد شوند و روسیه واکشن نشان دهد بعید است عربستان چنین ظرفیتی داشته باشد که نیرو اعزام کند. ضمن اینکه ترکیه سعی می کند بین ترکیه و ناتو درگیری ایجاد کند و با توجه به اینکه آمریکایی ها جدیدا به شدت از نقش عربستان و ترکیه از این بحران انتقاد کرده اند و مخالفین بشار را عامل شکست مذاکرات می دانند اوضاع از این هم پیچیده تر می شود.
پرسشی که مطرح می شود این است که آیا عربستان از منظر سخت افزاری از چنین پتانسیلی برخوردار است یا خیر؟
عربستان به لحظا نظامی و سخت افزاری از چنین ظرفیتی برخوردار نیست. عربستان درگیر بحران یمن و باتلاق یمن است و نمی تواند جبهه جدیدی باز کند. سعودی با طرح چنین مسائلی بیشتر تلاش دارد بلوف سیاسی بزند و وانمود کند می تواند در عرصه سیاسی هم نقش آفرینی کند. ضمن اینکه با توجه به ناکامی این کشور در تشکیل ائتلاف بین المللی در قبال سوریه علاقه مند است در فضای روانی نقش آفرینی کند. ضمن اینکه بی علاقه نیست ترکیه را هم به نقش آفرینی بیشتر در این مناقشه ترغیب سازد.
روسیه اعلام کرده، آنکارا چنین قصدی دارد در حالی که دولت ترکیه هرنوع حضور نظامی در سوریه را تکذیب کرده است. به نظر شما ترکیه در این بحران چه خواهد کرد؟
ترکیه به اتکا به عضویت ناتو تلاش می کند نوعی درگیری میان روسیه و ناتو را ایجاد نماید. ترکیه خود نیک می داند که به تنهایی از چنین توانی برخوردار نیست و با تکیه بر حمایت های ناتو با روسیه درگیر شود. رفتارهای این مدت هم همگی نشان از این سیاست دارد. در حالی که بعید است ناتو چنین اشتباهی را مرتکب شود. من فکر می کنم در مجموع این اقدامات را بیشتر باید در چارچوب بحث های روانی طرح و بررسی کرد.
با این وضعیت تا چه اندازه می توان به نتیجه بخش بودن مذاکرات سوریه امیدوار بود؟
به لحاظ سیاسی این مذاکرات به نتیجه نمی رسد. مردم و دولت سوریه مصمم هستند ظرف همین سال میلادی جاری وضعیت سوریه را به لحاظ میدانی به ثباتی برسانند و کلیه شهرهای این کشور را از وجود نیروهای متخاصم و تروریست پاکسازی کنند. واقعیت این است با کارشکنی هایی که طرفین سعودی و ترکی در مذاکرات انجام می دهند خیلی نباید به نتیجه بخش بودن این روند دل بست و شاید راه حل مناسبتر اتکا به پیروزی های نظامی میدانی توسط ارتش و مردم سوریه باشد.
در خصوص مواضع آمریکا چگونه باید به ماجرا نگاه کرد؟
طبیعی است که آمریکا علاقه ندارد این بحران شعله ور شود. ضمن اینکه آمریکا به دنبال تغییر اسد هم نیست. چون به نوعی به اهدافش رسیده است. چرا که با هزینه ها و مشکلاتی که برای سوریه رقم خورده، دیگر سوریه نمی تواند خطری برای اسرائیل به شمار آید و سالها زمان لازم است تا به وضعیت پیش از این مناقشات باز گردد. ضمن اینکه از سوی دیگر آمریکا می داند که کنار گذاشتن اسد باعث می شود اوضاع از این هم بدتر شود. در نتیجه ایالات متحده حاضر نیست دست به ریسک بزند. اما در پایان باید اشاره کرد که متاسفانه حتی اگر اسد هم باقی بماند سوریه به اندازه ای تضعیف شده که سالها زمان لازم است تا این خرابی ها ترمیم شود. خرابی هایی که حتی به بیش از صدها میلیارد دلار هم می رسد.
4950