وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

درد یعنی من کنارت باشم و تو دورتر


درد یعنی من کنارت باشم و تو دورتر
درد یعنی عاشقت باشم ولی تو دوست تر

درد یعنی منتظر باشی بگوید عاشقم
حکم صادر می شود لیکن تورا محجورتر

درد یعنی داغ عشق تو بسوزاند مرا
بی تفاوت بگذری تا که شوم من دودتر

درد یعنی التماسش را کنی عشقم بمان
بشنوی حسم به تو کم می شود هر روزتر

درد یعنی یار تو هر دم تو را طعنه زند
هستی هر روز نزد او ازروز قبل مشکوک تر

درد یعنی تا که هست مستانه ترباشی ولی
تا که رفت عشقت،غمت در دل شود انبوه تر

درد را از هر طرف من خوانده ام تکرار شد
نیست اندر قلب من جز درد، غمی پر سوز تر

(مخاطب خاص)

درود بر کسانی که


درود بر کسانی که
از پاکیشان دوستی آغاز میشود
از صداقتشان دوستی ادامه می یابد
و از وفایشان دوستی پایانی ندارد

با هم باشیم


با هم باشیم
نه یک سال بلکه یک عمر
بگذار آوازه ی با هم بودنمان
چنان در شهر بپیچد
که رو سیاه شوند آنان که
بر سر جدایی مان شرط بسته اند

پرسه در کوی غزل بی تو عجب دلگیر است


پرسه در کوی غزل بی تو عجب دلگیر است
دلم از رهگذرانش ، ز غروبش سیر است
امشب این کوچه ز تنهائی ی من می گوید
دل بیچاره که در وسوسه ات تسخیر است
بین اوزان و قوافی شده ام زندانی
فکرم هر ثانیه با قافیه ها درگیر است
من شبگرد غزل سوخته از خود نالم
که دلم در قفس خاطره ها زنجیر است
من و این کوچه ی بن بست ، تورا کم داریم
ترسم آن لحظه بیائی که جوانت ، پیر است
منم و عکس تو در قاب و نگاهی خسته
چشم من سوی لب بسته ی یک تصویر است
تو ثریای منی آمدنت شیرین است
من نگویم که چرا آمده ای و دیر است
شهریارم که بسی خون جگرها خوردم
چه بگویم که قلم ناطق بی تزویر است

کجای قصه جا ماندی


کجای قصه جا ماندی
که به خودم آمدم و
رد پایت شد همه هستی ام …
تو دویدی یا من ؟
من جا ماندم یا تو ؟
این ردِ پا کی پای بغض هایم
مُهر شد ؟
تو حرمت شکستی یا من ؟
تو بی وفا شدی یا من ؟
جناق محبت را که با من شکستی ،
شرط فرامو‌شی را حسرت گذاشتی ؟
که حالا بغض به جانم بتازاند ؟
حالا من ماندم و تو
و درد بی درمان هجرت …
حالا تو ماندی و یادت
و یک خاطره بی شفقت …
حالا دنیا ماند و دل
و یک نشانی از حسرت …

ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯾﯽ


ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ
ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ،
ﺭﻗﻢ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﺩ،

ﺑﻠﮑﻪﺑﻪ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ...