وبلاگ شاهین
بهترین وبلاگ شاهینوبلاگ شاهین
بهترین وبلاگ شاهین
موفق ترین انسانها
موفق ترین انسانهاآنهایی نیستند که به ثروت یا قدرت رسیده اند
بلکه کسانی اند که
هیچگاه دیگران را نرنجانده اند،
دل کسی را نشکسته اند
و باعث غم و اندوه هیچکس نشده اند ...
بارالها... به ما بیاموز همان باشیم
بارالها...به ما بیاموز همان باشیم
که قولش را به تو دادیم ...
" انسان"!
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍ
بارالها....ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍ
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﻭ
ﺁﻧﺎﻧﮑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺒﺮﯾﻢ ...
این روزها دیده اے؟
این روزها دیده اے؟آدم ها ...
از پایان جهان مے ترسند
عشق من مے دانے؟
فقط وقتے تو نباشے
دنیا
تمام مے شود...!
میبینی؟ با اینکه نیستی
میبینی؟با اینکه نیستی
خبرها چقدر زود میرسد
همین دیروز
خیره به چای سرد شده ی روی میز
فهمیدم
چقدر اینروزها خوشبختی ...
اگرغمی در صدایت بود
بی شک به من زنگ میزدی . . .
مهربان باش ..
مهربان باش ..اما از آدم هاے پرتوقع فاصلہ بگیر ..
مقیاست را بہ هم مے زنند ..
حرمت مهرت را مے شڪنند ..
آنان حافظہ ضعیفے دارند ..
خوبے ها را زود فراموش مے ڪنند!
"شـــادی"
"شـــادی"پروانه ای است که هر چه تقلا کنی
نمی توانی آن را شکارکنی،
باید آرام باشی تا روی شانه ات
بنشیند،
شـــانه هایت پــر از پــروانه ..!
زندگی کوتاه است
زندگی کوتاه استفرصت ها رفتنی و حسرت ها ماندنی ...
هرگز اجازه ندهید
کسی خوشبختی امروز را
به بهانه سعادت فردا، از شما بگیرد ...
وقتــی میــروی . . .
وقتــی میــروی . . .بـا خــود لبـــاس گــرم بـــردار . . .
امشـــب زمستـــان هـــم . . .
در غـــم مـــن شـریـک اســــت . . .
چـیزی بـه ذهـنم نمی رسـد
چـیزی بـه ذهـنم نمی رسـدفـقط مـی دانـم
خـواب بـدی دیـدم
بـیـدار کـه شـدم فـهمیدم
سالهاسـت تـو رفـته ای ...
عـــشــق هــدیـه ایـسـت
عـــشــق هــدیـه ایـسـت کـه خـداونــد سـاده بــه تــــو نـمـیدهـد !بـارهــا امــتـحـانـت می کند
و در آخــــر عــشـق واقـعــی را بـــﮧ تــو هــدیــــه می کند
درســـت زمـــانـی کـه قـــدرش را ڪامــل مـی دانـی ...
"زندگی " چون گل سرخی است
"زندگی "چون گل سرخی است
پر از عطر, پر از خار
پر از برگ لطیف
یادمان باشد
اگر گل چیدیم
عطر و خار و گل و برگ
هرسه
همسایه ی دیوار به دیوار همند!!!
از یک جایی به بعد
از یک جایی به بعدهیچ چیزی حالت را خوب نمی کند
به جزء سلام کسی که به خاطرش
با دنیا خداحافظی کردی...!
من به این فاجعـــه عادت کردم....
من به این فاجعـــه عادت کردم....که برم ، خسته بشــم
برگردم....
پشت بی حوصلگی پنهون شم
بشنوم ...
چیزی نگم ...
داغون شم...
ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻫﺴﺖ؟
ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻫﺴﺖ؟ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻣﻦ
ﭼﻪ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﻧﺪﺍﻧﯽ،
ﭼﻪ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﻧﺨﻮﺍﻧﯽ
ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﻥ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ
ﺟﻮﺵ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ،
... ﺷﻌﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ...
ﺍﻣﺎ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯾﺴﺖ
ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ ﺧﯿﺎﻝ ﻗﺎﻓﯿﻪ ﺷﺪﻥ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !
ﺷﻌﺮ ﺍﻣﺸﺒﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﺳﺖ :
ﺗــــــ ــﻮ ..پناهم باش...