وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

همواره فرق میان در خلوت بودن

همواره فرق میان در خلوت بودن و تنها بودن را به خاطر بسپار...
خلوت،قله ی تجربه است و تنهایی،دره...
خلوت،نور در خود دارد؛یک شعله و تنهایی تاریک است و و سرد.
تنهایی وقتی است که دیگران را آرزومندی و خلوت وقتی که از خود لذت می بری...

آن هنگام که در تلاشی

آن هنگام که در تلاشی تا همه چیز را در کنترل خویشتن در آوری، 
نخواهی توانست از هیچ چیز لذت ببری..
آسوده باش،
نفس بکش، 
رها کن،
و فقط زندگی کن...

آدما خیلی راحت خاطره میشن...

آدما خیلی راحت خاطره میشن...

خاطره های خوبی باشین!

شانس دیدنت را هرروز ندارم اما دوستت دارم

شانس دیدنت را هرروز ندارم اما دوستت دارم

وقتی دلم هوایت را میکند حق شنیدن صدایت را ندارم اما دوستت دارم

وقتی که روحم درددارد و میشکند شانه هایت را برای گریستن ندارم اما دوستت دارم

وقت دلتنگی هایم آغوشت را برای آرام شدن ندارم اما دوستت دارم

میان تمام نداشتن ها با تمام وجود دوستت دارم...

خسته ام بعد تو از این همه شب بیداری

خسته ام بعد تو از این همه شب بیداری
دم به دم یاد تو و درد و غم و بیداری

برو هر جا بنشین پشت سرم حرف بزن
این چنین نیست ولی رسم امانت داری

یکی را دوســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت میدارم

یکی را دوســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت میدارم

با اینکه این دوست داشتن دیوانگیست اما

من دیوانه تنها او را دوست میدارم

اما...

خــودم قبـــول دارم برایش کـــهنه شـــده ام

آنـــقدر کــهنه کــه

می شــود

روی گرد و خـــاک تنـــم یــادگــاری نــوشت

.

.

بنویس و برو

دستم بڪَیر ڪہ‌از غم ایام خستہ‌ام

دستم بڪَیر
ڪہ‌از غم ایام خستہ‌ام

نازم بڪش
ڪہ عاشقم و دلشڪستہ‌ام

از مڹ جدا مشو
ڪہ قسم می‌خورم بہ نور

جز با دو چشم مست تو
عهدے نبستہ‌ام

قسم به این دل ویران دلم هوای تودارد

قسم به این دل ویران دلم هوای تودارد
به این دو دیده گریان دلم هوای تو دارد

به آن نسیم سحرکاورد ز کوی تو بویی
زبوی کوی توحیران دلم هوای تودارد

چوبلبلی که نوایش بجز ترانه گل نیست
نشسته مست وغزل خوان دلم هوای تو دارد

مثال باد وزان کو چوشانه بر سر بیدی
که زلف کرده پریشان دلم هوای تو دارد

تنم بسان قفس گشته واسیر زخویشم
از این قفس برهان جان دلم هوای تو دارد

براه عاشقیت جز غم وبلا چو ندیدم
بلای عشق بگردان دلم هوای تو دارد

بجز وصال تو جانا مرا خیال دگر نیست
به تاب گیسوت ای جان دلم هوای تو دارد

من اختیار خود را

من
اختیار خود را
تسلیم
عشق کردم..

سعدی

از قلِب مڹ تا عشقِ تو

 از قلِب مڹ تا عشقِ تو
راهی بہ جزتقدیرنیست

ایڹ عاشق بیچاره را
جزعشق تو

تقصیرنیست جام دلم
راپرکنم ازباده و

عشق و جنون مستی
نمیبینم ازآن چون

ذره ای تدبیرنیست

دنبالِ شاعر شعـرهای من نگرد

 دنبالِ شاعر شعـرهای من نگرد

تمام حرف هایم

رو نوشتِ توست

بی تو اما عشق بی معناست ،

بی تو اما عشق بی معناست ،
می دانی؟

دستهایم تا ابد تنهاست ،
می دانی؟

آسمانت را مگیر از من ،
که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ،
بی جاست ،
می دانی؟

در هوسِ خیالِ او ...

در هوسِ خیالِ او ...

همچو خیال گشته ام ...

اوست گرفته شهرِ دل ...

من به کجا سفر برم ..؟!

#مولانا

مزه، طعم و عطر چاى

مزه، طعم و عطر چاى
نه به نوع چاى بستگى داره،
نه به جنس قوری و
نه زمان دم کشیدن ...
طعم چاى فقط و فقط به این بستگى داره که
کجا و با چه کسى
خورده بشه...

برون نمی رود از خاطرَم،

برون نمی رود از خاطرَم،

خیالِ وصالت

اگر چه نیست وصالی،

ولی خوشم به خیالَت...

#رهی_معیری

این سطر

این سطر

یا سطرهای بعد

نقطه ای می آید

که پایان تمام حرف هاست.

در قاب غمگین پنجره

موهای خسته و

پیراهن سیاه دخترکی که دور می شود

دور می شود

دور می شود

در قاب غمگین پنجره

نقطه ای سیاه

دور می شود

نقطه ای

که پایان تمام حرف هاست.

[گروس عبدالملکیان]

گاهی "دلم" می خواهد

گاهی "دلم" می خواهد

"کفش هایم" را "تا" به "تا"
بپوشم...!!!!

تا "ببینم" هنوز

کسی "حواسش" به "من"
هسـت

چین و چروڪ صورت یعنی شما خندیده اید،

چین و چروڪ صورت یعنی شما خندیده اید،
موی خاڪستری یعنی....
شما از دیگران مراقبت ڪرده اید،
و زخم ها یعنی شما زندگی ڪرده اید...!

‍ به صبح.........

‍ به صبح.........
و به زندگی و دیگران عشق بورزید

امروز صبگاه عشق است
خدا در هر سو آماده است
تا دستان شما را بگیرد

عاشق باشید
تا عطر بوی خدا را بگیرید

پنجره را بگشایید
نفس عمیق بکشید

حقیقت بهشت
در همین لطافت صبح است
با چشم دل ببینید
دوستت دارم ها را تکرار کنید

نان شادی را
میان همه تقسیم کنید

امروز و هر روز
عشق تقدیمتان

منم دلتنگ رویت

منم دلتنگ رویت
دلم آید به سویت
چه کردی با دل من
که کرده آرزویت

وقتی فریاد های بی کس ام را هیچ کس نمی شنید

وقتی فریاد های بی کس ام را هیچ کس نمی شنید

وقتی کر می شد از این همه سکوت قلب سنگی آدم ها

وقتی آینه هم دروغ می گفت همه سادگی هایم را

وقتی از این همه بودن ها و داشتن ها سیر می شدم

و وقتی......

بالهایت را باز کردی و بسوی من پر کشیدی

تا مرا از همه خستگی هام رها کنی

مرا با خود به اوج آسمان ها بردی و چرخ ها زدی

تا مرا سیراب کنی از محبت های آسمانی

همه آینه های زنگار گرفته را شکستی

صدای دوستی و حبت را در گوشم نجوا کردی و همه هستی ام شدی