وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

هیچکس را در زندگی مقصر نمی دانم...

هیچکس را در زندگی مقصر نمی دانم...
از خوبان "خاطره"
و از بدان "تجربه"
میگیرم...!
بدترین ها "عبرت" میشوند...!
وبهترین ها"دوست"
حرف اشتباهیست که میگویند...
با هر کس باید مثل خودش رفتار کرد.
اگر چنین بود!!!
از منیت و شخصیت هر کس چیزی باقی نمیماند.
هرکس هر چه به سرم آورد فقط خودم میباشم
اگر جواب هر جفایی بدی بود،
داستان زندگی ما خالی از آدم های خوب بود.
اگر همان اندک مهربانیم را از بر نشدند.
اگر خوبی کردم و بدی دیدم
کنار میکشم!!!
اما بد نمیشوم...
زیرا این تنها کاریست که از دستم بر میاید.
مهم نیست با من چه کردند.
من قهرمان زندگی خودم می مانم
من آدم خوبه ی زندگی خودم میباشم
با وجدانم آسوده میخوابم
سرم را پیش خدایم بالا میگیرم
و بخاطر همه چیز شاکر میباشم..
. .

زندگی تولد دارد . . .
زندگی مرگ دارد . . .
زندگی عهد دارد . . .
زندگی پیمان دارد . . .
زندگی حساب دارد . . .
زندگی کتاب دارد . . .
زندگی خوب دارد . . .
زندگی بد دارد . . .
زندگی اصول دارد . . .
زندگی قانون دارد . . .
زندگی تاوان دارد . . .
زندگی امتحان دارد

شب های هجر را گذراندیم

شب های هجر را گذراندیم
و زنده ایم ..
ما را به سخت°جانیِ خود ،
این گمان نبود ...

شکیبی اصفهانی

روی آن شیشه تبدار تو را "ها" کردم

روی آن شیشه تبدار تو را "ها" کردم
اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم

حرف با برف زدم سوز زمستانی را
با بخار نفسم وصل به گرما کردم

گر تو نباشی یارمن

گر تو نباشی یارمن،
گشت خراب کار من

مونس وغمگسار من،
بی تو به سر نمیشود

بی تو نه زندگی خوشم،
بی تو نه مردگی خوشم

سر ز غم تو چون کشم
بی تو به سر نمیشود

ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩ ...

ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩ ...

ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ

ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﯼ،

ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯼ!

فقط بازی با کلمات عاشقانه نیست

عشق
فقط بازی با کلمات عاشقانه نیست
عشق
عشق تکرار لحظات عاشقانه ست
جانم!

هـــر کس هـــر جـــا که دلش مـــی خواهــــد ، بنشیند!

هـــر کس هـــر جـــا که دلش مـــی خواهــــد ، بنشیند!

امـــا مـــــن

به کســی اجــازه اینکــه به

جــای تـــــو در قلب من بنشیند را نخواهـــــم داد

قلـــــــــــــب مــــــــن ، فقــــــــط جـــــای توســــــــت

تو تنها می توانی ،

تو تنها می توانی ،
آخرین درمان من باشی ... و بی شک دیگران ،
بیهوده می جویند تسکینم

بیا عشق مـرا باور ڪڹ امشب

بیا
عشق مـرا
باور ڪڹ امشب
ڪنارم لحظہ‌ها را
سر ڪڹ امشب

بیا
ای ماه،
مرداب دلم را
پر از ڪَڸ‌های نیلوفر
ڪڹ امشب

نـہ برف مرا مى ترساند...

نـہ برف مرا مى ترساند...
و نـہ سرما...
ولى در این حجم سنگین تنهایى ام...
براى گرم شدن بهانـہ اى ندارم...
جز این که...
دوستت داشتـہ باشم...

من و تو

من و تو

از یک

آب و خاکیم

چگونه میشود

که من اهل دل دادن و

تو اهل دل بریدنی ؟؟؟

هوا ســرد است و

هوا
ســرد است و
آتشِ نگاهِ تو روشــن
چایِ باران
در فنجانِ قهــوہ اے چشمم
دَم ڪشیدہ است ؛نترس
شانہ ات را نزدیڪ تر ڪن
دردهایم از دهن افتــادہ اند

عاشقم کردی

عاشقم کردی و با عشق تو درگیر شدم تا نگاهم به تو افتاد زمین گیر شدم......

تَمــآمِ دآرآیـــی اَم

 تَمــآمِ دآرآیـــی اَم
خُدآیــی اَســت
کـع دغدغــه اَز دَست دآدنــش رآ نَــدآرم !

همیشه از دوستی هایم

همیشه از دوستی هایم
به این دلیل پشیمان می شوم که
یا صمیمیت و صفای مرا
به حساب حماقت و ساده لوحی می گذارند
و یا زیرکی و درایت
مرا به حساب حقه بازی...

محبـت تـو را می پذیــرم

محبـت تـو را می پذیــرم

بی آنکـه "دغدغـه فــردا "داشـته باشـم؛

چـون می دانــم" فـــردا "

بیـش از امـروز دوسـ♡ـتت خواهـم داشــت

دست نوشتہ ام

دست نوشتہ ام
دیگر احساسم را نمےرساند…

اگر
دستم بہ تو مےرسید…
التهاب دستانم
هزار حس ناگفتہ را
ترجمہ مےڪرد…

چقــدر
حسِ رسیدڹ بہ تو را دوست دارم…