-
گلچین اشعار گروس عبدالملکیان
سهشنبه 27 بهمن 1394 02:15
دریای بزرگ دور یا گودال کوچک آب فرقی نمی کند زلال که باشی آسمان در توست گروس عبدالملکیان دختران شهر به روستا فکر می کنند دختران روستا در آرزوی شهر می میرند مردان کوچک به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند مردان بزرگ در آرزوی آرامش مردان کوچک می میرند کدام پل در کجای جهان شکسته است که هیچکس به خانه اش نمی رسد گروس...
-
گلچین اشعار محمدرضا عبدالملکیان
سهشنبه 27 بهمن 1394 02:13
جای من خالی است جای من در عشق جای من در لحظه های بی دریغ اولین دیدار جای من در شوق تابستانی آن چشم جای من در طعم لبخندی که از دریا سخن می گفت جای من در گرمی دستی که با خورشید نسبت داشت جای من خالی است من کجا گم کرده ام آهنگ باران را!؟ من کجا از مهربانی چشم پوشیدم!؟... محمدرضا عبدالملکیان دوباره این سوال را از هم می...
-
گلچین اشعار سعدی
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:40
آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست پنداشت که مهلتی و تأخیری هست گو میخ مزن که خیمه میباید کند گو رخت منه که بار میباید بست سعدی گل که هنوز نو به دست آمده بود نشکفته تمام باد قهرش بربود بیچاره بسی امید در خاطر داشت امید دراز و عمر کوتاه چه سود؟ سعدی چون ما و شما مقارب یکدگریم به زان نبود که پردهی هم ندریم ای خواجه تو...
-
گلچین اشعار فروغ فرخزاد
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:39
اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم فروغ فرخزاد کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد پرواز را بخاطر بسپار پرنده مردنی ست فروغ فرخزاد همه هستی من آیه تاریکیست که ترا در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی...
-
گلچین اشعار آقاسی
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:38
با همه لحن خوش آوایی ام در به در کوچه تنهایی ام ای دو سه تا کوچه زما دورتر نغمه تو از همه پرشورتر کاش که این فاصله را کم کنی محنت این قافله را کم کنی کاش که همسایه ما می شدی مایه آسایه ما می شدی هر که به دیدار تو نائل شود یک شبه حلال مسائل شود دوش مرا حال خوشی دست داد سینه مارا عطشی دست داد نام تو بردم لبم آتش گرفت...
-
گلچین اشعار علی صالحی
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:37
سلام! حال همهی ما خوب است ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور، که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویند با این همه عمری اگر باقی بود طوری از کنارِ زندگی میگذرم که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و نه این دلِ ناماندگارِ بیدرمان! علی صالحی اشتباه میکنند بعضیها که اشتباه نمیکنند! باید راه افتاد، مثل رودها که...
-
گلچین اشعار ملکالشعرای بهار
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:34
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید فصل گل می گذرد هم نفسان بهر خدا بنشینید به باغی و مرا یاد کنید عندلیبان گل سوری به چمن کرد ورود بهر شاد باش قدومش همه فریاد کنید یاد از این مرغ گرفتارکنید ای مرغان چو تماشای گل و لاله و شمشاد کنید هر که دارد ز شما مرغ اسیری به قفس برده در باغ و یاد منش...
-
گلچین اشعار هوشنگ ابتهاج
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:33
درین سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت پُر ملالِ ما پرنده پَر نمی زند یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کُند کسی به کوچه سارِ شب درِ سحر نمی زند نشسته ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند گذرگهی ست پُر ستم که اندر او به غیرِ غم یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند دلِ خرابِ من دگر خراب تر نمی شود...
-
گلچین اشعار سهراب سپهری
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:32
زندگی خالی نیست مهربانی هست،سیب هست،ایمان هست آری تا شقایق هست زندگی باید کرد سهراب سپهری روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد... خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ ... هر چه دشنام از لب خواهم برچید هر چه دیوار از جا خواهم برکند رهزنان را...
-
گلچین اشعار بابا طاهر
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:28
عـــــزیــزان مـــوســـم جوش بهــاره چمن پر سبزه صحرا لاله زاره دمی فرصت غنیمت دان درین فصل که دنیـــــای دنی بی اعتباره بابا طاهر دلا خوبـــان دل خونیــــن پســـندند دلا خون شو که خوبان این پسندند متاع کفر و دین بیمشتری نیست گروهــــی آن گروهی این پســـندند بابا طاهر جدا از رویت ای ماه دل افروز نه روز از شو شناسم نه...
-
گلچین اشعار رضا بروسان
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:27
تا دست به دامان ریا افتادند بی وقفه به یاد شهدا افتادند شوخی ، شوخی به شاخه ها سنگ زدند جدی جدی پرنده ها افتادند !... رضا بروسان خوب است که مرثیه سرایی نکنید با گریه ی ما گره گشایی نکنید دست از سر این طایفه بردارید ، آه ... با دست اباالفضل (ع) گدایی نکنید ! رضا بروسان ماه بی حوصله دشت ، بیابان را کشت سیب سرخی شد و...
-
گلچین اشعار شفیعی کدکنی
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:26
به کجا چنین شتابان ؟ گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا هوس سفر نداری ز غبار این بیابان ؟ همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم به کجا چنین شتابان ؟ به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم سفرت به خیر ! اما تو و دوستی خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را! شفیعی کدکنی ...در...
-
گلچین اشعار حافظ
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:24
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست شب تـار است و ره وادی ایمـــن در پیش آتش طــور کـــجا موعــــد دیــدار کــــجاست هــر کــــه آمـــد به جهان نقش خرابـــــی دارد در خـــرابات بگــــویید کــــه هشیـــار کـــجاست آن کــــس است اهـــل بشارت کــــــه اشارت داند نکــــتهها هست بســـی محـــرم...
-
گلچین اشعار محمد علی بهمنی
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:21
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت که در این وصف زبان دگری گویا نیست بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما غزل توست که در قولی از آن ما نیست تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست شب که آرام تر از پلک تو را می بندم در...
-
گلچین اشعار فریدون مشیری
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:19
گفت دانایی که: گرگی خیره سر، هست پنهان در نهاد هر بشر!... هر که گرگش را در اندازد به خاک رفته رفته می شود انسان پاک وآن که با گرگش مدارا می کند خلق و خوی گرگ پیدا می کند در جوانی جان گرگت را بگیر! وای اگر این گرگ گردد با تو پیر روز پیری، گر که باشی هم چو شیر ناتوانی در مصاف گرگ پیر مردمان گر یکدگر را می درند گرگ هاشان...
-
گلچین اشعار اکبر اکسیر
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:18
ازآجیل سفره عید چند پسته لال مانده است آنها که لب گشودند؛خورده شدند آنها که لال مانده اند ؛می شکنند دندانساز راست می گفت: پسته لال ؛سکوت دندان شکن است ! اکبر اکسیر من تعجب می کنم چطور روز روشن دو ئیدروژن با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند وآب ازآب تکان نمی خورد! اکبر اکسیر پزشکان اصطلاحاتی دارند که ما نمی فهمیم ما دردهای...
-
گلچین اشعار قیصر امین پور
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:17
سایه سنگ بر آینه خورشید چرا؟ خودمانیم، بگو این همه تردید چرا؟ نیست چون چشم مرا تاب دمى خیره شدن طعن و تردید به سرچشمه خورشید چرا؟ طنز تلخى است به خود تهمت هستى بستن آن که خندید چرا، آن که نخندید چرا؟ طالع تیره ام از روز ازل روشن بود فال کولى به کفم خط خطا دید چرا؟ من که دریا دریا غرق کف دستم بود حالیا حسرت یک قطره که...
-
گلچین اشعار شیخ بهایی
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:14
دنیا که از او دل اسیران ریش است پامال غمش، توانگر و درویش است نیشش، همه جانگزاتر از شربت مرگ نوشش، چو نکو نگه کنی، هم نیش است شیخ بهایی تا منزل آدمی سرای دنیاست کارش همه جرم و کار حق، لطف و عطاست خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود سالی که نکوست، از بهارش پیداست شیخ بهایی آن حرف که از دلت غمی بگشاید در صحبت دل شکستگان...
-
گلچین اشعار ابوسعید ابوالخیر
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:13
خواهی که کسی شوی زهستی کم کن ناخورده شراب وصل مستی کم کن با زلف بتان دراز دستی کم کن بت را چه گنه تو بتپرستی کم کن ابوسعید ابوالخیر گفتار نکو دارم و کردارم نیست از گفت نکوی بی عمل عارم نیست دشوار بود کردن و گفتن آسان آسان بسیار و هیچ دشوارم نیست ابوسعید ابوالخیر دلخسته و سینه چاک میباید شد وز هستی خویش پاک میباید...
-
گلچین اشعار محمد سلمانی
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:11
بیحرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست سوگند میخورم به مرام پرندگان در عرف ما سزای پریدن تفنگ نیست با برگ گل نوشته به دیوار باغ ما وقتی بیا که حوصلة غنچه تنگ نیست در کارگاه رنگرزانِ دیار ما رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست از بردگی مقام بلالی گرفتهاند در مکتبی که عزّت انسان به رنگ نیست دارد بهار...
-
گلچین اشعار مجتبی کاشانی
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:09
شعرهایم را نثارت میکنم تا که دنیا را پر از گندم کنی نانوا می باش و ساقی همزمان تا مبادا زندگی را گم کنی مجتبی کاشانی یک روز رسد غمی به اندازه کوه یک روز رسد نشاط اندازه دشت افسانه زندگی چنین است گلم در سایه کوه باید از دشت گذشت مجتبی کاشانی هر که او را مسیح در نفس است جای او در میانه قفس است هر کجا مرغک خوش الحانی ست...
-
گلچین اشعار ژاله اصفهانی
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:06
بشکفد بار دگر لاله رنگین مراد غنچه سرخ فرو بسته دل باز شود من نگویم که بهاری که گذشت آید باز روزگاری که به سر آمده آغاز شود روزگار دگری هست و بهاران دگر شاد بودن هنر است ، شاد کردن هنری والاتر لیک هرگز نپسندیم به خویش که چو یک شکلک بی جان شب و روز بی خبر از همه خندان باشیم بی غمی عیب بزرگی است که دور از ما باد کاشکی...
-
گلچین اشعار پروین اعتصامی
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:04
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست پرسید زان میانه یکی کودک یتیم: کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟ آن یک جواب داد: چه دانیم ما که چیست؟ پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت: این اشک دیده من و خون دل شماست ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است این گرگ سالهاست که با...
-
گلچین اشعار شهریار
سهشنبه 27 بهمن 1394 00:00
در دیـــــاری که در او نیست کســی یار کســــی ----- کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی هــــــر کس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی ----- نپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ کســــی آخــــــرش محــــنت جانــــکاه به چـــــاه انـــــدازد ----- هرکه چون ماه برافروخت شبِ تارِکسـی سودش این بس که به هیچش...
-
خیام
دوشنبه 26 بهمن 1394 23:57
افسوس که نامه جوانی طی شد و آن تازه بهار زندگانی دی شد وآن مرغطرب که نام او بود شباب فریاد ندانم کی آمدوکی شد خیام یک عمر به کودکی به استاد شدیم یک عمر زاستادی خود شاد شدیم افسوس ندانیم که ما را چه رسید از خاک بر آمدیم و بر باد شدیم خیام در کارگه کوزه گری بودم دوش دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش هر یک به زبان حال با من...
-
شعر های شاملو
دوشنبه 26 بهمن 1394 23:55
ای کاش میتوانستند از آفتاب یاد بگیرند که بی دریغ باشند در دردها و شادیهایشان حتی با نان خشکشان و کاردهایشان را جز از برایِ قسمت کردن بیرون نیاورند ... شاملو ای کاش میتوانستم یک لحظه میتوانستم ای کاش بر شانه های خود بنشانم این خلق بیشمار را، گرد حباب خاک بگردانم تا با دو چشم خویش ببینند که خورشیدشان کجاست و باورم کنند...
-
کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
دوشنبه 26 بهمن 1394 23:53
کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود و انسان با نخستین درد در من زندانی ، ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمیکرد من با نخستین نگاه تو آغاز شدم ... شاملو
-
گر بدین سان زیست باید پست
دوشنبه 26 بهمن 1394 23:52
گر بدین سان زیست باید پست من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را، به رسوائی نیاویزم بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچه بن بست گر بدین سان زیست باید پاک من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود چون کوه، یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک... شاملو
-
روزی ما دوباره کبوترهایمان را
دوشنبه 26 بهمن 1394 23:51
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پرواز خواهیم داد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت و من آن روز را انتظار می کشم حتی روزی که نباشم شاملو
-
به پرواز
دوشنبه 26 بهمن 1394 23:50
به پرواز شک کرده بودم به هنگامی که شانه هایم از توان سنگین بال خمیده بود... شاملو