وبلاگ شاهین
بهترین وبلاگ شاهینوبلاگ شاهین
بهترین وبلاگ شاهینفقط گاهی
فقط گاهیبنشین جای من
تا بفهمی که دوست داشتن ات
طاقت و شکیب از آدم می برد
کاش
گاهی بنشینم جای تو
تا مزه ی این همه دوست داشتن را بچشم
دل من بردی وگفتی
دل من بردی وگفتیکه خودت دل دادی!
برو جانا
توکه دردلبریت استادی!
صنم ای جان که نداری
دگر ازمن یادی
تو مرایاد
کنی یانکنی در یادی!
بدون شب بخیر گفتن ات هم
بدون شب بخیر گفتن ات هممیتوانم بخوابم عزیزم!
اما فرقِ زیادی ست
بین کسی که
چشمانش را میبندد و
خوابش میبرد...
با کسی که
چشمانش را میبندد
و تقلا میکند تا خوابش ببرد...
چه خبر از دل تو؟
چه خبر از دل تو؟نفسش مثل نفسهای دل
کوچک من میگیرد؟؟؟
یا به یک خنده ی چشمان پر از
ناز کسی میمیرد؟!
تو هم از غصه این قهر
کمی دلگیری؟
لحظه ای هم خبر از حال
دل خسته ی من میگیری؟
به پایان می رسد آذر دلم پاییز و بارانی است
به پایان می رسد آذر دلم پاییز و بارانی استمرا شب ها همه یلدا و تنهایی چه طولانی است...
آرامش یعنی تو زندگیت
آرامش یعنی تو زندگیت به هیچ کس و هیچ چیز وابسته نباشی اینطوری دیگه نه حسرت به دست آوردنشو میخوری نه غصه از دست دادنش رو ...
تو میـتوانی
تو میـتوانیتمـام خواسته یِ یک فرد
از دنیـا باشی
این را مَـن میفهمم
که تمامِ نداشته هایم درونِ تو
خلاصه شده است !
خوشبختـی
یعنی
داشتنِ تو !
وقتے از تو مینویسم...
وقتے از تو مینویسم...قلــم کم مے آورد
و واژه ها تمام میشوند
مانـده ام تو را
در قالب شعــر بنویسم...
"یا شعــر را در قالب تو...
ر؋ـت پاییز،
ر؋ـت پاییز،نیامد خبرے از سویت...
پاییز هم گذشت
و بـہ جز حسرتش نماند
مثل خودت ڪـہ ر؋ـتے و دیگر نیامدے ...
