گاهی وقتا معنیه هیچی
واقعا هیچی نیست
تناقض یعنی جایی که یه کلمه،
معنیش برعکس خودش باشه
مثل وقتایی که یه نفر رو صدا می زنی
و بعد از جوابش
آروم می گی هیچی
کی می دونه
توی این هیچی
چقدر "دوستت دارم" جا مونده؟.
مهم نیست چقدر دور
چقدر نزدیک
مهم اینه که یه نفر توی زندگیت باشه
که بتونی صداش کنی
و بهش بگی
هیچی
بانگ دوستت دارم سبز ترین کلام من است
وقتی به معنای بودنت می اندیشم...
آنها ڪـہ گـ؋ـتـہ اند : "دورے و دوستے "
یا طعم دورے نچشیدہ اند یا درد دورے نڪشیدہ اند ...
نگاهت ،
اـ؋ـڪارم را بـہ هم مے ریزد !
گاهے ؋ـڪر میڪنم
خرداد ، پاییز است
اینقدر ڪـہ ؛ در خودم ؋ـرو میریزم ...
در من ریشـہ ڪردہ اے ، اسمت ڪـہ مے آید
گونـہ هایم گل مے اندازند ، خندہ هایم شڪو؋ــہ مے دهند ..!
"پشت این چشم ها...
ابرها درگیرند...
و من...
کنار خنده هایت...
می مانم...
در این دقایق دلتنگی... "
همه چیز کهنه می شود
و اگر کمی کوتاهی کنیم عشق نیز!
بهانه ها ،
جای حس های عاشقانه را خوب می گیرند...