می آیی؟ می آیی یک شب رو به آسمان دراز بکشیم تو ماه را رصد کنی من چشمان ماهت را؟ می آیی؟ می آیی گم شویم میان تاریکی شب تو ستاره ها را بشماری من گیسوان کهکشانی ات را؟
راستی وسط رویا هایمان خوابت نبرد؟ چشمان ماهت را که ببندی من و ستاره ها باهم خانه خراب می شویم