آدم وقتے دستش
بـہ جایے بند نیست سراغ آرزوها مے رود
آرزوهایش ڪـہ محال شد غرق مے شود در خاطراتش...!
نشستـہ باز خـیالت ڪنار من امّا
دلم براے خودت تنگ مے شود ، چـہ ڪنم ...!
نمیگویم
حالا چرا
بهارهای باقی را
به دیدارم بیا
تا بباری
چون ابر
بر ریشه انتظار من
تا برویم
چون گیاه
در جنگل نگاه تو
ناهید عباسی
"دوستت دارم"
و فرقی نمی کند ،
سهمِ چه کسی هستی...
در هر حال ، صورت مسئله پاک نمی شود!
"من" همیشه دوستت خواهم داشت...!