در "نوشته هایم" تنهاییم را پنهان می کنم
در "دلم" دلتنگی ام را
در "سکوتم" حرف های نگفته ام را
در "لبخندم" غصه هایم را
دل من
چه خردساااااال است
ساده می نگرد
ساده می خندد
ساده می پوشد
دل من
از تبار دیوارهای کاهگلی است
ساده می افتد
ساده می شکند
ساده می میرد
ساااااااااااااا ااااااااده
از خوبیِ آدم ها
برای خودت دیواری بساز
هر وقت درحقت بدی کردند
فقط
یک آجر
از " دیوار" بردار
بی انصافی ست
اگر
دیوار را خراب کنی
می آیی
یک شب
رو به آسمان دراز بکشیم
تو ماه را رصد کنی
من چشمان ماهت را ؟
می آیی
گم شویم میان تاریکی شب ؟
تو ستاره ها را بشماری
من گیسوان کهکشانی ات را ؟
راستی
وسط رویاهایمان خوابت نبرد
چشمان ماهت را که ببندی
من و ستاره ها
باهم
خانه خراب می شویم
تو در مورد دلتنگی واقعی چیزی نمیدونی، چون این تنها زمانی اتفاق میافته که کسی رو بیشتر از خودت دوست داشته باشی...