حرف زدن با بعضیا مثل زدن میخ به سنگه!
هرچى بگى تو مخشون نمیره
*یادتون باشه هیچ وقت میخ تو سنگ نزنید*
شهر را آدم به آدم در پی ات جویا شدم
تا که یک شب دیدمت، دل باختم، رسوا شدم
با نگاهی ساده قلبم را گرفتی، خوب من!
فکر می کردم که من عاشق نِمیشم امّا شدم!
مثل یک پروانه در شمع نگاهت سال ها سوختم،
امّا عزیزم! با تو من معنا شدم
گفته بودی در کنارت تا ابد هستم
ولی باز رفتی، باز ماندم، باز من تنها شدم!
حال خوش یعنی چه؟
ازخودم پرسیدم
و دلم پر شد از آواز بهار...
زندگی مال من است
من خدا را دارم
عشق را می فهمم
خوشی خاطره در حس من است
حال خوش،
این نفس رفته و بر آمده است
این نگاهی که در آئینه و آب
روشنی های تو را می بیند
و به پایان شب ایمان دارد..
حال خوش یعنی من،
به کسی می نازم،
که در آغوش و نوازش هایش؛
جا برای همه هست
من خدا را دارم
و دلم روشن از امیّدِ شکفتن هایی است
که به اندوه خزان می تابد
حال خوش یعنی تو
زندگی
دوست
نگاه
شعر
و یک پنجره بارانی
که خدا می بارد
باورِ اینکه در این جای شلوغ
در هیاهوی نفس گیر زمین
دست من دست خداست
حال خوش یعنی این....