صبحِ جمعه ات بخیر
هر کجا که هستی به یاد من باش
من با تو چای نوشیده امـ
سفرها کرده امـ از جنگل از دریا
از آغوشِ تو شعرها نوشته امـ
رو به آسمانِ آبی پرخاطره
از تو گفته امـ تو را خواسته امـ
آه ای رویای گمشده
هر کجا هستی
عِشق
بی فلسفه زیباست
تُ نخواهی
دلِ مَن باز تُ رآ می خواهد !
مواظب رایحه حرفهایمان باشیم...
حرفها رایحه دارند..
بو دارند..
عطر دارند..
رایحه حرفهایمان تا ساعتها روی جان و تن می نشیند
تا مدتها در فضا میماند..
تا سالها در خاطره ها جا خوش میکند..
عطر حرفهایمان، هر چه باشد،
تند و تلخ، گرم و شیرین، تیز و شورانگیز
آرام و روح انگیز و...
ما را، در خاطره ها به یاد می آورد.....
رایحه حرفهایمان را
زندگی بخش انتخاب کنیم...
بعضی از آدما،
خاطراتشون یه جور
عجیبی دوست داشتنیه.
گرم،
دلنشین،
و به یادموندنی.
دقیقا مثل یه آهنگ قدیمی،
که وقتی به آخر می رسه،
دوباره می زنی عقب،
تا از اول گوش کنی...
همهی ما یک گوشه از این دنیا خاطرهای ساختیم
که از عهدهی خراب کردنش بر نمیآییم!
#لیلا_مقربی
و آنقدر حافظه ی شب هایم
از نبودنت پُر است
که با هیچ خیالی بخیر نمیشود ...
#لیلا_مقربی
داشتنت باید...............
مزه ی توت فرنگی بدهد
یا انار گلپر زده
یا آش رشته مادر بزرگ تو غروب های جمعه
داشتنت باید بوی یاس رازقی بدهد
یا بوی خاک باران خورده
نمیدانم.......................
ما که نداشتیم.............!!
اما داشتنت باید چیز «قشنگی» باشد
بوی نو شدن می آید...؛
ولی تو همیشه رفیق
کهنه ی من بمان...!
چه تنهایی عمیقی ست
دوست داشتن کسی
که هرگز نیست ...
من در این
خلوت خاموش سکوت
اگر از یاد تو
یادی نکنم
می شکنم ..
(سهراب سپهری)
تو مے تونے بهم بگے بذارش ڪنار
اما نمے تونے بگے دوستش نداشتـہ باش
حتے نمے تونے بپرسے با وجود همـہ بدیایے ڪـہ ڪرد چرا باز دوستش دارم؟
مے دونے این دوتا هیچ ربطے بـہ هم ندارن
شبیـہ دلے ڪـہ شڪستـہ اس اما تنگ،
شبیـہ خاطرہ اے ڪـہ تلخـہ اما عزیز،
شبیـہ رویایے ڪـہ ڪوتاهـہ اما شیرین
دوست داشتن همینـہ
یـہ حس سادہ و بے دلیلـہ
از عشقاے بزرگ حر؋ نمیزنم
از یـہ حس ناخودآگاه، یـہ هیجان شیرین میگم !
شاید بگے یـہ روز تموم میشـہ
آرہ شاید
ولے تا اون روز نمے تونے بگے
دوستش نداشتـہ باش :)
اگر می دانم عشق چیست،
دلیلش تویی...
سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد
عشق اینبار به دیوانه شدن می ارزد