قرار بود همیشه و همه جا همراه هم باشیم! بودم، نبودی...
قرار بود دلواپس دلواپسی های هم باشیم! شدم، نشدی...
قرار بود هر جا نیاز به یک سنگ صبور داشتیم کنار هم باشیم! بودم،
نبودی...
قرار بود دلتنگیهامونو فقط به همدیگه بگیم! گفتم، نگفتی...
قرار بود نگاه عاشقونمون فقط مال خودمون باشه! من بودم، تو نبودی...
قراربود دستامون گرمای هیچ دستی رو حس نکنه! حس نکردم، حس
کردی...
قرار بود مهربونی هامون دائمی باشه! بودم، نبودی...
قرار بود زیر بارون فقط منو تو باشیم! بودم، تو با دیگری بودی...
قرار بود تا آخر این دنیا منو تو با هم باشیم! هنوز هستم، از اولش
نبودی...
قرار بود...
من میگم بهم نگاه آن
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشمات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم دلم اسیره
تو میگی که خیلی دیره
من میگم چشمات و واکن
تو میگی من و رها کن
من میگم قلبم رو نشکن
تو میگی من می شکنم من ؟
من میگم دلم رو بردی
تو میگی به من سپردی ؟
من میگم دلم شکسته است
تو میگی خوب میشه خسته است
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمی شه
من میگم تنهام می ذاری
تو میگی طاقت نداری
من میگم تنهایی سخته
تو میگی این دست بخته
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
گاهی مرا یاد کن من همانم که اگر ساعتی از
من بیخبر بودی آسمان را به زمین میدوختی . .
دعای پایانی سال
خدایا ممنون براى تمام خنده هاى امسالم
خدایا ممنون براى تمام اَشکهاى امسالم…
خدایاممنون از درس هاى بزرگ زندگى امسالم…
خدایاممنون از اینکه یادم دادى خودم باشم…
بیشتر از همیشه…
وخدایا قسم به تمام شکوفه هاى این بهار…
آرزو مى کنم خنده هاى امسال از ته دل…
گریه هایی از سر شوق…
آرامشى به قشنگى رنگین کمان دانایى،
بینایى و مَنِشى به وُسعت هر دو جهان…
و خلوت هایى که با قشنگترینها پر بشه…
و خدایا ،خدایا هرگز نگویم دستم بگیر ؛…
عمری است گرفته ای ، رهایش مکن !…
خدایا من قدرت آن را ندارم تا قلب آنها که دوستشان دارم را شاد کنم ؛…
از تو میخواهم در این روزهای پایانی سال،…
مشکلاتشان را آسان، دعاهایشان را مستجاب و دلشان را شاد گردانی…
آمین تقدیم به بهترینها