وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

قرار بود همیشه و همه جا همراه هم باشیم

قرار بود همیشه و همه جا همراه هم باشیم! بودم، نبودی...

قرار بود دلواپس دلواپسی های هم باشیم! شدم، نشدی...

قرار بود هر جا نیاز به یک سنگ صبور داشتیم کنار هم باشیم! بودم،

نبودی...

قرار بود دلتنگیهامونو فقط به همدیگه بگیم! گفتم، نگفتی...

قرار بود نگاه عاشقونمون فقط مال خودمون باشه! من بودم، تو نبودی...

قراربود دستامون گرمای هیچ دستی رو حس نکنه! حس نکردم، حس

کردی...
قرار بود مهربونی هامون دائمی باشه! بودم، نبودی...

قرار بود زیر بارون فقط منو تو باشیم! بودم، تو با دیگری بودی...

قرار بود تا آخر این دنیا منو تو با هم باشیم! هنوز هستم، از اولش

نبودی...

قرار بود...

من میگم بهم نگاه

من میگم بهم نگاه آن

تو میگی که جون فدا کن

من میگم چشمات قشنگه

تو میگی دنیا دو رنگه

من میگم دلم اسیره

تو میگی که خیلی دیره

من میگم چشمات و واکن

تو میگی من و رها کن

من میگم قلبم رو نشکن

تو میگی من می شکنم من ؟

من میگم دلم رو بردی

تو میگی به من سپردی ؟

من میگم دلم شکسته است

تو میگی خوب میشه خسته است

من میگم بمون همیشه

تو میگی ببین نمی شه

من میگم تنهام می ذاری

تو میگی طاقت نداری

من میگم تنهایی سخته

تو میگی این دست بخته

من میگم خدا به همرات

تو میگی چه تلخه حرفات

من میگم که تا قیامت

برو زیبا به سلامت

من میگم خدا به همرات

تو میگی چه تلخه حرفات

من میگم که تا قیامت

برو زیبا به سلامت

دعای پایانی سال

دعای پایانی سال



 
خدایا ممنون براى تمام خنده هاى امسالم

خدایا ممنون براى تمام اَشکهاى امسالم…

خدایاممنون از درس هاى بزرگ زندگى امسالم…

خدایاممنون از اینکه یادم دادى خودم باشم…
بیشتر از همیشه…

وخدایا قسم به تمام شکوفه هاى این بهار…

آرزو مى کنم خنده هاى امسال از ته دل…

گریه هایی از سر شوق…

آرامشى به قشنگى رنگین کمان دانایى،
بینایى و مَنِشى به وُسعت هر دو جهان…

و خلوت هایى که با قشنگترینها پر بشه…

و خدایا ،خدایا هرگز نگویم دستم بگیر ؛…
عمری است گرفته ای ، رهایش مکن !…

خدایا من قدرت آن را ندارم تا قلب آنها که دوستشان دارم را شاد کنم ؛…

از تو میخواهم در این روزهای پایانی سال،…

مشکلاتشان را آسان، دعاهایشان را مستجاب و دلشان را شاد گردانی…

 آمین تقدیم به بهترینها


تقصیر تو نیست! همیشه همین گونه بوده ،

تقصیر تو نیست! همیشه همین گونه بوده ،

 

برو اما من پشت سرت دست نه، دل تکان


 می دهم . . .

هزار کلمه

هزار کلمه بر جای خالی ات ریختم اما پر نشد ،


 به گمانم از جنس بی نهایتی .

از استادى پرسیدند: آیا قلبى که شکسته بازهم

از استادى پرسیدند: آیا قلبى که شکسته بازهم


 میتواند عاشق شود ؟


استادگفت :بله


پرسیدند : آیا شما  تا کنون از لیوان شکسته اب


 خورده اید؟


استادپاسخ داد :آیا شما به خاطر لیوان شکسته از آب


 خوردن


دست کشیده اید!؟

همه کارهایت را بخشیدم

همه کارهایت را بخشیدم

جز آن تردید آخر هنگام رفتنت

که هنوز مرا به برگشتنت امیدوار نگه داشته

ما بهم نمیرسیم

اما بهترین غریبه ات می مانم

که تو را

همیشه دوستت خواهد داشت

آنکس که مرادیوانه کرد/آنکه بااسمش مرابی خانه کرد

آنکس که مرادیوانه کرد/آنکه بااسمش مرابی خانه کرد


ازکنارم رفت وبازهم/درداین دل مرده راتازه کرد

اگر بدانی جایگاهت کجاست

اگر بدانی جایگاهت کجاست

، مرا باور میکنی اگر بدانی چقدر دوستت دارم ،

درد مرا درمان میکنی تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ،

حرف دلم به تو همین است ،

همیشه اولین و آخرین کلام

همیشه اولین و آخرین کلام


 شعرهایم تو بوده ای


همیشه برایم به معنای


 واقعی یک عشق بوده ای


گرچه گهگاهی از تو بی وفایی


 دیده ام اما همیشه برایم باوفا بوده ای


گرچه دلم را میشکنی و اشکم را


 در می آوری اما تو همیشه برایم یک دنیا بوده ای

بی اجازه دوستت دارم

«بی اجازه دوستت دارم»

چشم ازتو
 اشک ازمن

دل ازتو
 درد ازمن

قلب ازتو
 تپش از من

نفس ازتو
 مرگ اگر باشد انهم ازمن

میان هرنفسی که میکشم ،همهمه ای است
که ازهمه پنهان..
ازتو چه پنهان..
میان هرنفسی که میکشم توهستی..
که میکشم تورا،که میکشی مرا...

دوست داشتن تو ؛

 بی اجازه زیباست...

هزار فروردین هم که از راه برسد

هزار فروردین  هم که از راه برسد

زمستان من تمام ناشدنی است

سبزه

گل

و تمام روز های زیبا

با تو کوچ کردند

مگر بی تو

فصلی هم بهار می شود

مچاله شده ام

مچاله شده ام
بین احساس هایم
بین دانسـته ها و ندانسته هایم
بین این سر درد های همیشگی
بین تو
بین دوست داشتن
مچاله شده ام به طرز دردنـاکـی غم انگیز
نـه برای تو برای خودم
برای منـی که روز ها را میشمارم
همه چیز خلاصه میشود در تو
و من به طرز عجیبی در حسرت ثانیه هـآ مچاله شده ام

چشم شهلایت بنازم دلبریها می کنی

چشم شهلایت بنازم دلبریها می کنی
تا تو می خندی خودت را در دلم جا می کنی

دل نمی بندی ولی دل را چه آسان می بری
این ربایشها تو با چشم فریبا می کنی

با نگاه و خنده هایت عشوه بازی می کنی
خود تو می دانی فدایت آنچه با ما می کنی؟

مست رویایم از این دنیا جنونم می برد
قصه ی مجنون و لیلی را تو معنا می کنی

هر چه زیبا بود و هر چیزی که زیبا می نمود
جمله باطل کرده و تعبیر زیبا می کنی.

روی قلبی نوشته بودن

روی قلبی نوشته بودن شکستنی است مواظب باشین

ولی من روی قلبم نوشتم شکسته است راحت باشید!

آخرای ساله

آخرای ساله
امسالم گذشت
خیلی ها تاختن
خیلی ها باختن
خیلی ها سوختن
خیلی ها ساختن
خیلی ها نَفَس کشیدن
خیلی ها از نَفَس اُفتادن
خیلی ها مریض بودن حالا خوب شدن
خیلی ها خوب بودن الان بیمارَن
خیلی ها میخندیدن الان گریه میکنن
خیلی ها گریه میکردن الان میخندَن
خیلی ها نبودن حالا هستن
خیلی ها بودن حالا نیستن
خیلی ها اومدن
خیلی ها رفتن
اونایی که اومدن شاید همیشه نَمونَن
اما اونایی که رفتن برا همیشه رفتن
زندگی خیلی سخته
اما گاهی به سختیش می أَرزه
مهم نیست که دنیا خیلی نامرده
مهم اینه که ما مَرد باشیم

بیایْن قدر همو بدونیم
نذاریم از هم دور بمونیم

مینویسم...

مینویسم...
 برای قلبی که شکست...
 ودستی که دیگرتوان نوشتن ندارد...
 مینویسم..
ازسرابی که همه هستی ام را به یغما برد...
 و از طوفانی که خانه آرزوهایم راویران ساخت...
 مینویسم...
 ازبغض..
 ازسکوت..
ازهرآنچه باید بشکند..
 مینویسم...
 از دردهای التیام نیافته...
 ازبغض های بی صداشکسته...
 مینویسم...
 ازتنهایی...
 ازبی کسی
 دلم گرفته ای خدااااااااااا

هوای تــــــو …

هوای تــــــو …

اجابت تمام عـــــــــشــق است

و من به تــــــــو

شکوه یک قنوت عـــاشـقــانه را

پیــــــش مـــی کــشـم عـــــشقم

دوســـــتت دارم

به اندازه ی همه ی دارایی ام

کــــه تویــــی