من دلم روشن است به فرداهای دور
که چندان نزدیک نیست...
به رویاهای از دست رفته
و باورهای مچاله شده...
که روزی دوباره باز میگردند
و از پشت حصار تنهایی به ما لبخند میزنند..
چه زیبا میگفت پیرمرد خیاط
زندگـے
هیچوقت اندازه تنم نشد
حتــے وقتے
خودم بریدم و دوختم ....
تو آسمان منی
که با بسته شدن چشمانت شب میشوم
و با باز شدنشان روز
عجب ماه و خورشیدی دارم من
عمـر صندوقچه ای ست که هم میتوان
آن را با افکار و اعمال زیبا پر کرد
و هم با افکار و اعمال نا زیبا
چقدر خوبه
صندوقچه ی عمرمون
پر از افکار زیبا و قشنگ باشد
مرد ها
هم گاهی
راه خانه را گم می کنند
اگر کسی،
چشم انتظارشان نباشد....
برای طولانی زیستن،
لازم نیست به روزهای زندگیت اضافه کنی!
تلاشت این باشد که زندگی را به روزهایت اضافه کنی...
همواره فرق میان در خلوت بودن و تنها بودن را به خاطر بسپار...
خلوت،قله ی تجربه است و تنهایی،دره...
خلوت،نور در خود دارد؛یک شعله و تنهایی تاریک است و و سرد.
تنهایی وقتی است که دیگران را آرزومندی و خلوت وقتی که از خود لذت می بری...
چرخ گردون ؛ چه بخندد ؛ چه نخندد ؛
تو بخند مشکلی ؛ گر تو را ؛ راه ببندد ؛
تو بخند غصه ها ؛ فانی و باقی ؛
همه زنجیر به هم گر دلت ؛ از ستم و غصه ؛
برنجد تو بخند ...
آدم وقتی دستش به جایی
بند نیست سراغ آرزوها میرود !
آرزوهایش که محال شد ،
غرق میشود در خاطراتش ...
تو همان عطر گل یاس و نسیم سحرے
ڪـہ اگر صبح نباشے ، نـ؋ـسے در من نیست ...
آدم یڪ روز
بـہ جایے مے رسد ڪـہ
دلش مے خواهد همش بخوابد !
خواب چقدر خوب است براے نداشتن ها ...
رسیدن بـہ تو ، رسیدن بـہ بهترین قسمت رویاهاست
لبخندے ڪـہ از دیدنت بر چهرہ ها مے نشیند ، شعر است ...
" امیدوارم هر جا که میروی ؛ یک نفر مثل خودت سر راهت باشد "
بنگر که برای تو دعاست یا نفرین!!