عادت می کنم :
به داشتن چیزی و سپس نداشتنش
به بودن کسی و سپس به نبودنش
تنها عادت می کنم … اما فراموش نه !!!
فــــــراموش کردن بعضــــــی چیزها
خــــــیلی سخـــــــته!
مثل این می مونه که بخوای به خودت
به اجبـــــــار
"آلـــــــزایمر" تجویز کنی...
بدترین حس دنیا اینه که
بدونی کسی که دوسش داری
همون اندازه یکـــــــــــــــــی دیگه رو دوست داره
اهل آرامش که شدی
شاد کردن دیگران ،
بیشتر از شاد بودن خودت
به دلت می چسبد ...
و از این کار حال خوشی پیدا میکنی
از درون به خود میبالی
ارزشمندتر از همیشهات میشوی
به این نقطه که برسی
آرامش وجودت را فرا میگیرد،
آرامشگر میشوی ...
نه به راحتی میرنجی
و نه به آسانی میرنجانی ...
آرامش
سهم دلهاییست
که نگاهشان به نگاه خداست ...
زندگی در گذر است !
آدمی رهگذر است !...
زندگی یڪ سفر است !...
آدمی همسفر است !...
آنچہ مےماند از او ...
راه و رسمِ سفر است !...
رهگذر مےگذرد !...
دوستت دارم...که برایت مینویسم...
خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری …
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !
و من …
فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که …
خیلی دوستش دارم... خیلی
"هـــــــی,,, روزگــــــار!!"
"به چـــــــــه میــخنـــــــــــدی؟"
" بـه کــــــــی " " بـه مـــــــــن "
"منـــــــی کــــه فقـــــــــط بـاختــــــــــم"
"منـــــــی کــه هـمیشــــــه سـهمــــم از هـــــــــرآشـنائــــــــــی"خداحافــــــــظی" بود!!
هــه،،، بخنــــــــــد شـاید خنــــــده دار باشـــــه قصـه کسـیکه "آدم فروشـی" نکرد!!
امـا ،،"همــــــــه فــــــروختنــــش......!!!
لذت بردن از زندگی کار سختی نیست
کافیست کنار عزیزانت بنشینی و
چای بنوشی...
به همین سادگی....