قصه ام با تو همین است ز خود بی خبرم

قصه ام با تو همین است ز خود بی خبرم
نه شبم هست و نه روز و نه قرار دگرم

رفتی و فاصله ها با من حیران گفتند
قصه ای را که ندانستم و آمد به سرم

مثل یک تکۀ سرگشتۀ افتاده به موج
من در اندیشۀ بی ساحل تو غوطه ورم

رسم این است که من ناز کنم تا تو نیاز
من ِ لیلا ز تو مجنون تر و دیوانه ترم

اندکی گفتم و این قصه دراز است هنوز
که شب عشق تو را نیست هوای سَحَرم

دیگر دوستت ندارم

گفتی ؛
که دیگر دوستت ندارم
و رفتی ...
من این رفتن را
هرگز باور نکردم
من پای دوست داشتنمان مانده ام
مانند آخرین برگ مانده بر درخت
که نمی خواهد آمدن زمستان را باور کند...

اگر می خواهیم خوشبخت زندگی کنیم

با خنده گفتمش

مـــن در ایــن خــلــوت خــامــوش ســکــوت ...

مـــن در ایــن خــلــوت خــامــوش ســکــوت ...
اگــر از یــاد تــو ، یــادی نــکــنــم ...
مـــــــی شــــــکـــــــنـــــــم ...

تموم خاطرات تو

آهای تموم زندگیم بی تو...

حقا که غم ت

صداقت یک هدیه ی

برای من فصل ها

برای من فصل ها همیشه از
چشم های تو شروع می شوند !
امروز که نگاهم می کردی فهمیدم
زمستان چقدر زود آمده است ...!

بلد نیستم

من
بلد نیستم
دوستت نداشته باشم !
سوادم
تا دوست داشتنت
قد میدهد ...

عشـــق اینگـــــونەســـــت:…

عشـــق اینگـــــونەســـــت:…

…روزـــــے "یارَش" هستـــــے…

و

…روزـــــے "یادَش" هستـــــے…

بعضی وقتا با یک اشتباه

بعضی وقتا با یک اشتباه نوزده نمیشی صفر میشی

خاص تریــن مخاطب قلبم

خاص تریــن مخاطب قلبم
بہقدرنفسهایم دوستــت دارم
بهانہ ےبودنم دوستـت دارم
لبخندلحظہ هاے خوشِ ایڹ عاشق دوستت دارم

هنوز مانده به تقویم برگ ریز ولی

هنوز مانده به تقویم برگ ریز ولی

تو نیستی و دلم
چار فصل
پاییز است ....

عشق اول

عشق اول
اونی نیست که زودتر از همه اومده ،
اونی
که از وقتی اومده
دیگه " هیچی " جاش رو
تو قلبت نگرفت

ﺑﻌﻀﻰﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ

ﺑﻌﻀﻰﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵﺷﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩﺍﻳﻢ ،
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﻰ
ﺣﺮﻓﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻰﺁﻳﺪ
ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻤﻰﺗﻮﺍﻧﻴﻢ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﻴﻢ !

دل به دریا بزنید

برای کسی 

دل به دریا بزنید

که همسفر بخواهد

نه قایق...!

دلم خیلی شکست

تمام مرا

تمام مرا
آرزوی با تو بودن است
قصه ی زندگی مرا
ورق بزنند
تو از آن می ریزی

هر رنگی زیباست