وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

مطمئن باش و برو


مطمئن باش و برو

ضربه‌ات کاری بود
دل من سخت شکست

و چه زشت

به من و سادگی‌ام خندیدی

به من و عشقی پاک

که پر از یاد تو بود

و خیالم می‌گفت تا ابد مال تو بود

تو برو، برو تا راحتتر
تکه‌های دل خود را آرام سر هم بند زنم

بدترین حس دنیا اینه که


بدترین حس دنیا اینه که

بدونی کسی که دوسش داری

همون اندازه یکـــــــــــــــــی دیگه رو دوست داره

به کسی توجه نمی کنه ...


خوش به حال آسمون که هر وقت دلش بگیره بی بهونه می باره ...
به کسی توجه نمی کنه ...
از کسی خجالت نمی کشه ...
می باره و می باره و ...
اینقدر می باره تا آبی شه ...
‌آفتابی شه ...!!!
کاش ...
کاش می شد مثل آسمون بود ...
کاش می شد وقتی دلت گرفت اونقدر بباری تا بالاخره آفتابی شی ...
بعدش هم انگار نه انگار که بارشی بوده...

گـــاهـــــی فـــقــط مــیــخواهـــی بــــــروی ......


گـــاهـــــی فـــقــط مــیــخواهـــی بــــــروی ......

و از هــــمـــه دور شــــوی، خـــیــلـــی دور .....

نـــــه کـــــه کـــــم آورده بـــاشــــی، نـــه .....

مــیـخـواهـی بــروی تـا حـرمت نـگـه داری .....

تـــــا حـــــرمـــتــــت را نـــگـــه دارنـــــد ......

تـــا دلــــت بـــیـــشــــتــر از ایــنـــهـــا نــشــکــنــد .....

گــــاهـــــی تـــمـــام حـــرفـــهــــا یــــعــــنـــی :

◣ بـــــــــــــــــــرو ◢ . . . . . .

گاهی برای پی بردن به یک اشتباه

گاهی برای پی بردن به یک اشتباه باید تاوان سختی در زندگی پرداخت...
مثل از دست دادن لحظه هایی از عمر که حسرتش تا ابد بر دلت باقی می ماند...
مثل باختن زندگی و مالی که برای بدست اوردنش رنجها کشیده بودی...
مثل تنها شدن،
زخم زبان خوردنهاویا
حتی تحقیرشدن...
آخرسرهم باید بروی مهر تجربه راپای این اشتباهات بزنی!
اشتباهاتی که تورا تغییرمیدهد و دیگر آن من سابق نمیشوی....




بزرگترین!
پشیمانی ام، ساعت ها جمله ساختن، برای کسانی بود که لیاقت یک کلمه هم نداشتند...!!!

گاهی دلــت نــمیخواهــد

گاهی دلــت نــمیخواهــد

دیــروز را به یاد بــیاوری

انگــیزه ای بــرای فــردا هـم نــداری . . .!!!

و حال هــم که

گاهی فــقــط دلــت میخواهــد

زانوهایــت را تــنگ در آغوش بــگیری

وگوشــه ای از گوشــه تــرین گوشه ای که می شــناسی

بـنـشینی و فـقـط نــگاه کـنی . . .!!!

گاهی دلگــیری

شایــد از خودت ....!!!

ﺁﺩﻡ ﮐﻪ "ﻏـــــﻤﮕﯿﻦ" ﻣﯽ ﺷــــﻮﺩ

ﺁﺩﻡ ﮐﻪ "ﻏـــــﻤﮕﯿﻦ" ﻣﯽ ﺷــــﻮﺩ
ﺧــــﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺟــــﺪﺍ ﻣﯽ ﮐــــﻨﺪ ﺍﺯ ﺟــــﻤﻊ
ﮐﻪ ﻣــــﺒﺎﺩﺍ ﺁﺳﯿــــــﺒﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺷـــــﯽ ﻫﺎﯼ ﺩﯾـــﮕﺮﺍﻥ ﺑﺰﻧﺪ
ﻣﻮﺭﺩ" ﻓﺮﺍﻣــــﻮﺷﯽ" ﻗﺮﺍﺭ ﻣـــﯽ ﮔـــﯿﺮﺩ
ﺗﻨﻬﺎﺗــــﺮ ﻭ ﺗــــﻨﻬﺎﺗﺮ ﻣﯽ ﺷـــﻮﺩ
ﺁﻧﭽــــﻨﺎﻥ ﺩﺭ" ﺗﻨــــــﻬﺎﯾﯽ" ﺧﻮﺩ ﻏــــﺮﻕ ﻣﯽ ﺷــــﻮﺩ
ﮐﻪ ﺩﯾﮕـــــﺮ ﺑﺎ ﻫﯿــــﭻ ﺗﻠﻨــــﮕﺮﯼ ﺑﺮ ﻧﻤــــﯽ ﺧــــﯿﺰﺩ
ﻭ ﺍﯾـــﻦ ﺁﻏــــﺎﺯ ﺗﻠﺦ ﯾﮏ" ﭘﺎﯾــــﺎﻥ" ﺍﺳـــــت...

چقدر خواب ببینم که مال من شده ای

چقدر خواب ببینم که مال من شده ای

و شاه بیت غزل های لال من شده ای

 چقدر خواب ببینم که بعد آن همه بغض

جواب حسرت این چند سال من شده ای

 چقدر حافظ یلدا نشین ورق بخورد؟

تو ناسروده ترین بیت فال من شده ای

چقدر لکنت شب گریه را مجاب کنم

خدا نکرده مگر بی خیال من شده ای

هنوز نذر شب جمعه های من اینست

که اتفاق بیفتد حلال من شده ای

که اتفاق بیفتد کنارتان هستم

برای وسعت پرواز بال من شده ای

میان بغض و تبسم میان وحشت و عشق

تو شاعرانه ترین احتمال من شده ای

مرا به دوزخ بیداریم نیازی نیست

عجیب خواب قشنگی ست مال من شده ای

حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم

حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم

آخ ... تا می بینمت یک جور دیگر می شوم

با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند

یاسم و باران که می بارد معطر می شوم

در لباس آبی از من بیشتر دل می بری

آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم

آنقدر ها مرد هستم تا بمانم پای تو

می توانم مایه ی گهگاه دلگرمی شوم

میل - میل توست اما بی تو باور کن که من

در هجوم باد های سرد پرپر می شوم

دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر

 دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر √

غــــم . . . ؟ حــاضــر √

درد . . . ؟ حــاضــر √

تنهایی . . . ؟ حــاضــر √

عــشــق . . . ؟غایب

بلنـــــــــدتر میخوانـــــــــم ، عشــــــــــق . . . ؟ غایب

باز هـــــــم نیامــــــــده ؟ ؟ ؟ ! ! !

غیبـــــــــت هایــــــش از حـــــــــد مجاز چنـــــــــدیست کــه گذشتـــــــــه ،

اخــــــــــراجش میــــــــــــــکنم.هم خودش وهم خاطراتش را …

قسمت بود

“قسمت بود”
.
که تا دل سپردم، دیگر نباشی !
.
.
.
این تنها حرفیست
که نبودنت را توجیه میکند
شاید هم،
.
مرا آرام . . .

تـنـهـایـی یـعـنـی . . .

تـنـهـایـی یـعـنـی . . .

عـاشـقـشـی . . .

ولـی حـق نـداری بـهـش نـزدیـک بـشـی !

چـون اون دیـگـه تـنـهـا نـیـسـت . .

تقصیر از من است

تقصیر از من است

آن زمان که گفتی قول بده همیشه کنارم بمانی

یادم رفت بپرسم کنار خودت یا خاطره هایت !

تمام خاطراتمان را مرور کرده ام

تمام خاطراتمان را مرور کرده ام

زیر همه ی اشک هایم خط کشیده ام

همه ی صبرم را “حفظ” کرده ام

فقط دعایم کن که در “امتحان” نبودنت “رد” نشوم !

دیگر منتظر کسی نیستم

دیگر منتظر کسی نیستم

هر که آمد

ستاره از رویاهایم دزدید

هر که آمد

سفیدی از کبوترانم چید

هر که آمد

لبخند از لب‌هایم برید

منتظر کسی نیستم

از سر خستگی در این ایستگاه نشسته‌ام!