“قسمت بود”
.
که تا دل سپردم، دیگر نباشی !
.
.
.
این تنها حرفیست
که نبودنت را توجیه میکند
شاید هم،
.
مرا آرام . . .
تو جاده ای که انتهاش معلوم نیست
اگه همراهی داشته باشی که تنهات نذاره
.
.
.
بی انتها بودن جاده برات آرزو میشه
حال خوش یعنی چه؟
ازخودم پرسیدم
و دلم پر شد از آواز بهار...
زندگی مال من است
من خدا را دارم
عشق را می فهمم
خوشی خاطره در حس من است
حال خوش،
این نفس رفته و بر آمده است
این نگاهی که در آئینه و آب
روشنی های تو را می بیند
و به پایان شب ایمان دارد..
حال خوش یعنی من،
به کسی می نازم،
که در آغوش و نوازش هایش؛
جا برای همه هست
من خدا را دارم
و دلم روشن از امیّدِ شکفتن هایی است
که به اندوه خزان می تابد
حال خوش یعنی تو
زندگی
دوست
نگاه
شعر
و یک پنجره بارانی
که خدا می بارد
باورِ اینکه در این جای شلوغ
در هیاهوی نفس گیر زمین
دست من دست خداست
حال خوش یعنی این....
تـنـهـایـی یـعـنـی . . .
عـاشـقـشـی . . .
ولـی حـق نـداری بـهـش نـزدیـک بـشـی !
چـون اون دیـگـه تـنـهـا نـیـسـت . .