وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

گفته بودم

گفته بودم

فراموشی زمان می‌ خواهد

اشتباه بود

فراموشی زمان نمی‌ خواهد

فراموشی

دل می‌خواست

«کاظم افرندنیا» درگذشت


بازیگر «معمای شاه» که به دلیل سکته‌ مغزی در آی‌سی‌یو بستری شده بود، درگذشت.

به گزارش ایسنا، «افرندنیا» بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که سابقه ۵ دهه حضور در سینما و تلویزیون را داشت، هفته گذشته به دلیل آنچه پزشکان "مشکوک به خون‌ریزی مغزی" اعلام کرده بودند، راهی بیمارستان شد و صبح روز شنبه (۹ بهمن) دار فانی را وداع گفت.

پسر کاظم افرندنیا درگذشت این بازیگر را تایید کرد و گفت: پدرم در آی‌سی‌یو و در کما به سر می‌برد و صبح امروز از دنیا رفت.

«کاظم افرندنیا» در سریال تاریخی «معمای شاه» نقش تیمسار طوفانیان را ایفا کرده است. او بازیگر بسیاری از فیلم‌های تلویزیونی است که آخرین آنها با عنوان «جدایی» سال ۹۴ ساخته شد.

«افرندنیا» در سریال‌های «خون بها»، «مسافر زمان» و «ستایش ۲» بازی کرده است.

این بازیگر سال ۱۳۲۴ در نائین متولد شد. وی فارغ‌التحصیل هنرستان هنرهای زیبا بوده است.

«افرندنیا» بازیگری را در سال ۱۳۵۳ با بازی در فیلم «ناجورها» به کارگردانی سعید مُطلبی آغاز کرد. وی همچنین در  فیلم «سگ‌کشی» بهرام بیضایی هم ایفای نقش کرده بود.

به گزارش ایسنا، «کاظم افرندنیا» چندی پیش از وضعیت بیکاری خود گلایه کرده و گفته بود: اکثر بازیگران قدیمی با مشکلات بیکاری و حتی بیشتر دست و پنجه نرم می‌کنند. کار ما این شده که صندلی را جلوی در بگذاریم و منتظر باشیم تا فرشته مرگ ما را با خودش ببرد.

وی درباره فعالیت‌های اخیرش در عرصه بازیگری گفته بود: بعد از دو سال چند وقت پیش در چند سکانس از "معمای شاه" به ایفای نقش پرداختم. اما در کل زمان بسیاری است که بیکارم و در خانه به سر می‌برم.

وی مطرح کرده بود: متاسفانه چند وقتی هست که در سینما عادت خطرناکی باب شده و آن خریدن نقش‌ها است. من 50 سال در بازیگری بودم و الان به فراموشی سپرده شده‌ام. وقتی همه‌چیز به این سمت می‌رود، مسلّم است که امثال من بیکار می‌مانند. این مشکلات تنها برای من نیست، اکثر بازیگران قدیمی با این مشکلات و حتی بیشتر دست و پنجه نرم می‌کنند.

از من ڪنارہ مے گیرے !

" تو "
از من ڪنارہ مے گیرے !
من اما ، ڪنارت خواهم ماند ...

چه شده..؟ اے دل دیوانه هوایش کردے؟

چه شده..؟

اے دل دیوانه هوایش کردے؟

با دو چشمان پراز اشک صدایش کردے؟

گفته بودم که

دلش معدن بے معرفتے ست..

تو نشستے

ودلخوش به وفایش کردے!

ﻣـﻴــﺪﻭﻧﮯ ﻗَـﺸَﻨـﮓْ ﺗَــﺮﯾـــﻦْ

↞ ﻣـﻴــﺪﻭﻧﮯ ﻗَـﺸَﻨـﮓْ ﺗَــﺮﯾـــﻦْ

ﺣِـــﺲِ ﺩُﻧـﯿــــﺎ ﭼـــﯿـــﮧ؟

⇚ ﺑِــﻔَــﮭـﻤـــﮯ

ﺑَــﻼﻳﮯ ﻛــِﮧ ﺳَــﺮِﺗـْـ【 ﺁﻭﺭﺩﮪ 】

ﺳَـﺮِﺵ 【 ﺁﻭﺭﺩﻥ 】

تا ڪہ دلتنگ شدم

تا ڪہ دلتنگ شدم
نام تو را داد زدم

کاش مےشد بنویسم
ڪہ چرا داد زدم!

بے تو رفتم همہ جا
بے کسے آزارم داد

در سکوتے پر حسرت
همہ جا داد زدم...

تصمیم بگیر آغاز کنی،

تو فقط
تصمیم بگیر آغاز کنی،
میل به جوانه
زدن معجزه می کند
حتی در دل آهن...!!

مساحـٺ مشخصے نـدارد

عشــق
مساحـٺ مشخصے نـدارد
گـاهـے بـه انـدازه
یـک دل اسٺ و گاهـے
بـه بـزرگے یـک دنیـا
یـاد بگیـریـم
با دل کوچکمـان
یک دنیـاعشــق بورزیـم

دفتر دلمان را به تو می سپاریم،

پروردگارا !
دفتر دلمان را به تو می سپاریم،
با دستان مهربانت قلمی بزرگ بردار،
خط بزن غم هایمان را، و برایمان دلی رسم کن ،
به وسعت دریا...!