وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

آنکه بی یار کند،


آنکه بی یار کند،
یار شود ، یار تویی...

آنکه دل داده شود
دل ببرد ، باز تویی...!

#مولانا

بمان! دوست داشتنم


بمان!

دوست داشتنم

هنوز بوی باران و کاهگل می دهد

بوی مداد جویده شده ی کودکی ام

بوی گلبرگ های گل محمدی لای قرآن

بمان!

من تو را

قد انگشتان دو دستم

دوستت دارم

خاطرات که دود شدنی نیستند


خاطرات که دود شدنی نیستند
که مثلا یک روز
همه را ردیف کنیم
یکی یکی
آتششان بزنیم

و به خیال اینکه
دست از سر زندگیمان برداشته اند
خاکسترشان را
در گوشه ی تاریک ذهنمان دفن کنیم!

خاطرات
قطاری با سرعت نورند،
هر لحظه
نزدیک می شوند

آنها سگ جان تر ازین حرفهایند
که جان دهند...

می‌توان دیوانه شد با خنده‌ی کال شما

می‌توان دیوانه شد با خنده‌ی کال شما
سهمتان پرواز باشد می‌شوم بال شما

روزها با یادتان اردیبهشتی می‌‌شود
حال من با یادتان خوب است
احوال شما

در این دنیا... دو چیز بهترینند....

در این دنیا...

دو چیز بهترینند....

"زیستن،

از سر شوق "

"و خندیدن،

از ته دل"

هر دو را

برایتان آرزو دارم...

از هجر تو بی قرار بودن تا کـی؟


از هجر تو بی قرار بودن تا کـی؟
بازیچه ی روزگار بودن تا کـــی؟

ترسم که چراغ عمر گردد خاموش!
دور از تو به انتظار بودن تا کی؟

من عاشق نیستم فقط


من عاشق نیستم
فقط

گاهی حرف تو که می شود

دلم انگار تب می کند...

گرم و سرد می شود...

اب می شود...

تنگ می شود

ڪجایے…بازهم ڪم آوردمت


ڪجایے…بازهم ڪم آوردمت

بازهم روزوشبم را گم ڪردهﺍم و

دلتنگم

مگر مےشود مویرﮒهایم را

از عشقت تهےڪنم

مگر مےشود دوستت نداشتہ باشم

آخ ڪہ نمےدانے چقدر دلتنگم

و چقدر تنھایم

چـه زیبـا گـره خُـــورد ...


چـه زیبـا گـره خُـــورد ...

بـخـت مــن با " تــــــــو "

خُـدایـا گـره اش را ڪور ڪن !!!

ڪه با دست ڪه هـیـچ

با دنـدان هــــم باز نشــــود.

می‌خواهم ... ذرہ ذرہ ”داشتہ باشمت...


می‌خواهم ...
ذرہ ذرہ ”داشتہ باشمت...

امـا
بــراے
همیشـہ

همینقـدر ڪه سایہ‌ات
بـر تنهایی‌ام باشد
ڪافـیست..!!

اشتباه نکن

اشتباه نکن

نه زیبایی تو

نه محبوبیت تو

مرامجذوب خود نکرد

تنها آن هنگام

که روح زخمی مرا بوسیدی

من عاشقت شدم

دل را قرار نیست

دل را قرار نیست

مگر در کنار تو ...

#حسین_منزوی

نظری به کار من کن


نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم
به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم

منم و هزار حسرت که در آرزوی رویت
همه عمر من برفت و بنرفت هیچ کارم

عطارنیشابوری

اینجا من،

   اینجا من،

بستگی دارم به تو..
به حرفهایت،
آرامشت، به بودنت...
اینجا اگر تو باشی،
فدایِ سرِ هرکه که می خواهد نباشد...

ﺑﯿﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ بزن

ﺑﯿﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ بزن
ﺑﻪ بیخیالی!
ﺗﻮﯼ دنیای"بیخیالی"نفس بکش...
ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭ !
ﺳﻮﺕ ﺑﺰﻥ !
عشق کن!
توی دنیای بیخیالی سربه هوا شو!
آواز بخوان!
ازنوع کوچه بازاری اش
بگذار زندگی ات رنگی دیگر بگیرد.
بی خیال بایدها و نبایدها...
قید و بندها....
قاب و قالب ها...
باورکن دنیای "بیخیالی"
هم برای خودش عالمی دارد.
عالمی از جنس صداقت!