وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

بی وفایی کن وفایت می کنند

بی وفایی کن وفایت می کنند

با وفا باشی خیانت می کنند

مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست

مهربان باشی رهایت می کنند

دلــم برای کسی تنــگ است …


دلــم برای کسی تنــگ است …

ڪه آمـــــد …

نمــانــــــد …

و رفـــت …

و پــایــان داد به هــرچه داشتــــــم !

ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮدی ﺑﺮاﯾﺖ ﭼﯿﺰی ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ


ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮدی ﺑﺮاﯾﺖ ﭼﯿﺰی ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ


ﭼﯿﺰی ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ........ !


ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ را ﮐﻪ ﺑﺨﻮاﻧﯽ


ﺑﺮای ﺳـــــــــــﺎل ﻫﺎ از ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﮐﺎﻓﯽ اﺳﺖ

زمانی که شما صادقانه کسی را دوست دارید


زمانی که شما صادقانه کسی را دوست دارید ،
اشتباهاتش هرگز احساس شما را تغییر نمیدهد
چون ذهن شما عصبانی می شود
اما قلب شما هنوز او را دوست دارد...

در سرزمین خاطره ها


در سرزمین خاطره ها
آنان که خوبند
همیشه سبزند

و آنان که محبتها
و دوستیها را
بر قلبشان برافراشتند
همیشه به یاد می مانند

دوستیهاتون سبز و ماندگار

عاشقانه با من باش


عاشقانه با من باش
عشق
فقط کنار هم بودن نیست
فقط حرف عاشقانه نیست
فقط ظاهر نیست
عاشق که باشی
حتی اگر نباشم
تو عاشقانه با منی
عشق ینی
من و تو
ماورای تمام فاصله ها

زندگی فاصله آمدن


زندگی فاصله آمدن
و رفتن ماست
شایدآن خنده که امروز،
دریغش کردیم،
آخرین فرصت خندیدن ماست
هرکجاخندیدیم،
زندگی هم آنجاست،
زندگی شوق
رسیدن بخداست،
خنده کن بی پروا،
خنده هایت زیباست

گاهـــــی وقتا لازمه زمین بخوری…

گاهـــــی وقتا لازمه زمین بخوری…
تـــا ببینـــی کیا پشتتن…
کیا باعـــــث رشدتن…
کیا میـــرن…
کیا همــــه جوره میمونن!!
گاهـــی لازمه جـــوری زمین بخوری که زخمــی بشــی زخماتــو باز بذاری ببینی کیا نمــک میپاشن کیا مرحـم میذارن کیا باتو هــم دردن کیا هم خــــــــود دردن!!!!!
هیچوقت تا زخمی نشی نمیتونی بفهمی کی چه رفتاری میکنــه!
دست یه کسایی نمــک میبینی که روشون قســـم میخوردی
و یه کسایــی مرحـــم میذارن رو زخمــات که اصلا یادشـــون نبــودی!
انقد مات و مبهـوت رفتارای اونا میمونی که کلا یادت میره زمین خوردی، زخمات دیگه نمی سوزن این جیگـــــرته که میسوزه که چرا به *بعضـــی ها٭ بیشتر از لیاقتشون بهــــــا دادم ‘بعضی هارو هــــم فرامـــــــوش کردم!
زمین که میخوری میبینی کیا هنوز کنــــارت ایستادن و نرفتــــــــــــن ...

ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ

ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ...

ﺣﺲ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ

تو رﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ

ﮔﺎﻫﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ...

ﮔﺎﻫﯽ

ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻟﺎﻥ...!!

لنگر عشق زدم بردل...

لنگر عشق زدم بردل...
طوفانـے تو...

تڪیه گاهم شده است...
ساحل بارانـے تو...

باورم نیست ڪه...
همسایه ے دردم شده اے....

ڪـے شودشانه ے من...
تڪیه ے پیشانـے تو..

اینگونه که

اینگونه که
تو دستانم را رها کردی
یا نمی دانی
سقوط چیست
یا نمی دانی
چقدر بالا آمده‌ایم!!!!!

دیدى ؛ آرام ، آرام ، آرام…

دیدى ؛
آرام ، آرام ، آرام…
دلمان به بی‌کسى ،
صدای‌مان به سکوت ،
چشم‌هایمان به تاریکى ،
عادت کرده‌اند…

#سیدعلى_صالحى

دستانت

دستانت
ذات شعرند در فرم و معنا...
بی دستانت
نه شعر بود
نه نثر
نه چیزی که به آن ادبیات می‌گویند

#نزار_قبانی