قانون انتظار میگه
منتظر هر چه باشی
وارد زندگیت میشه .
پس منتظره بهترینها باشید
می دونم بر نمی گردی...
ولی بازم صدات می کنم...
واسه همیشه رفته اما هنوزم دوسش دارم...
برای چه هنوز دوستش دارم نمی دونم...
ولی هنوز هم توی تک تک قطره های بارون ...
خاطرات روزهای بودنش را می بینم...
برای تو مینویسم...
خیالم را دوست دارم
تو هر روز از آنجا عبور میکنی
دستم را گرفته ای
و با آن خنده های همیشگی
و چشمان پر از حرفت
مرا غرق در خودت میکنی
یادت نرود هر روز به خیالم سر بزنی
که من با خیالم زنده ام....
رفت و بعد از رفتنش آن شب چه بارانی گرفت
بوته ی یاس کنار نرده ها جانی گرفت
خواستم باران که بند آمد بدنبالش روم
باد و باران بس نبود انگار، طوفانی گرفت
لحظه ای با شمعدانی ها مدارا کرد و رفت
از من بی دین و ایمان، دین و ایمانی گرفت
رفتنش درد بزرگی بود و پشتم را شکست
از دو چشم عاشقم اشک فراوانی گرفت
خسته و تنها رهایم کرد با رنج و عذاب
جان من را جان جانانم به آسانی گرفت
عاقبت هرگز نفهمیدم گناه من چه بود
از من نفرین شده امّا چه تاوانی گرفت