نظرے ڪن
ڪـہ بـہ جان آمدم از دلتنگے
گذرے ڪن ڪـہ خیالے شُدم از تنهایے ...
صدای بهار
صدای پای تو
صدای فروردین
پنجره باز است
صدای عشق می آید
شکوفهِ از سر درخت می افتد
نم باران با عطر خوش یار می آید
بامن ازآمدنت بگو
من ازنیامدن هابیزارم
پاییز جایش را به زمستان داد
زمستان جایش را به بهار
برگ ها جایشان را به شکوفه ها دادند
در این میان
جای تو همچنان خالی ست...
دلم
درختی ست
که رو به رفتنت
برگ می ریزد ...
درخت عشق در جانم
شکوفه باران شده است
بهار،،تویی!
آمدنِ فصلها بهانه بود...
عمر با ارزش ترین دارایی آدمه
اگه کسی برات وقت گذاشت
یعنی داره از ارزشمندترین
و غیرقابل تکرارترین چیزی که داره،
خرجت می کنه!
#خسروشکیبایی
در من ریشه کرده ای
اسمــت کـه می آیـد،
گونـه هایم گُـــل می اندازند !
خنده هایم #شکوفه می کنند...
در نگاهم اگر نیستی
در خیالم سرشاری
و این است قانون دوست داشتن
من نام کسی نخوانده ام الا تو
با هیچ کسی نمانده ام الا تو
عید آمد و من خانه تکانی کردم
از دل همه را تکانده ام الا تو...
◄ جلیل صفربیگی
چه کسى مى داند
عشق با این همه زیبایى چه رنگى دارد
من فقط مى دانم
عشق رنگى ست
که به هر کس نمى آید..
مثل نفس های منـــی
دست خودم نیست
هی می کــشم
با خــود " تو " را
در عمــــق سیــنه ...!!!
وقتى ردپاى محبت خویش رادرقلب کسى باقى بگذارى
بیشتر از حاضرین، حاضر خواهى بود
حتى اگراز دیده غایب باشى …
زیباییــــت
به " تــــــــــو " کـــــه میرســـــم ...!
مکـــث میکنـــــم ...!
انگـــــار در " زیباییــــت " چیـــــزی را ,
جـــــا گذاشتـــــه ام !
مثلــــــــــا"...
در صـــــدایت ... آرامـــــــش
در چشـــم هایـــــت ... زندگــــــی
هر آرزویے براے خودم داشتم بـہ تو مربوط میشود
دلخوشے ام
سلامتی ام
آرامشم
میدانی، تمام اینها با بودِ تو
برآوردہ میشود
پس تنها یڪ آرزو برایم باقے میماند
بودنت
دلتنگ که می شوی دیگر انتظار معنا ندارد
یک نگاه کمی نامهربان
یک واژه ی کمی دور از انتظار
یک لحظه فاصله
میشکند دیوار فولادی بغضت را...
به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد
به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز
دلتون شاد و بدور از غم..
این روزها درد زیاداست درمان هم هست
امادیگر کسی حال خوب شدن ندارد!!!