وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

دعای پایانی سال

دعای پایانی سال



 
خدایا ممنون براى تمام خنده هاى امسالم

خدایا ممنون براى تمام اَشکهاى امسالم…

خدایاممنون از درس هاى بزرگ زندگى امسالم…

خدایاممنون از اینکه یادم دادى خودم باشم…
بیشتر از همیشه…

وخدایا قسم به تمام شکوفه هاى این بهار…

آرزو مى کنم خنده هاى امسال از ته دل…

گریه هایی از سر شوق…

آرامشى به قشنگى رنگین کمان دانایى،
بینایى و مَنِشى به وُسعت هر دو جهان…

و خلوت هایى که با قشنگترینها پر بشه…

و خدایا ،خدایا هرگز نگویم دستم بگیر ؛…
عمری است گرفته ای ، رهایش مکن !…

خدایا من قدرت آن را ندارم تا قلب آنها که دوستشان دارم را شاد کنم ؛…

از تو میخواهم در این روزهای پایانی سال،…

مشکلاتشان را آسان، دعاهایشان را مستجاب و دلشان را شاد گردانی…

 آمین تقدیم به بهترینها


میگذرد روزی این شبهای دلتنگی

میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ،


 میگذرد روزی این فاصله و دوری،


میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ،


 میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم


فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب



 تا صبح را اشک میریختیم

این بود آن همه عشق وصداقت

این بود آن همه عشق وصداقت

این بودآن همه دوست داشتن

این بودآن همه قول وقرارکودکانه

این بودآن روزهای گرم وصمیمانه

پس چه شد من که چراغ هارا

خاموش نکردم

پس چرااینگونه دنیایم راتاریک

کردی ورفتی

هرگزتورانخواهم بخشید

به جرم دوست نداشتنت

نمی توان بدون تو

نمی توان بدون تو واسمت زندگی کنم برایم دشوارمی شود

که کسی درزندگیم دیگرصدایم نکند

دیگردوستم نداشته باشد

ودیگریادم نکند وبدترازهمه اینکه ان توباشی

نمی دانم چه کسی توراازمن گرفت

روزگاریامردم

برایم فرقی نمی کند

همه جاجارخواهم زد تاتوراپیداکنم

نمیتوانم لحظه ای دور شوم از تو

نمیتوانم لحظه ای دور شوم از تو ،

 درک کن چه حسی دارم ، همیشه میمانم مال تو...

کاش میشد سهم من از با تو بودن تنها آرامش

 و عشق باشد نه دلتنگی و انتظار...

هر گاه نیستی و دلتنگ توام نامت را در دلم زمزمه میکنم ،

اینگونه است که آرام میشوم ، دلم را راضی میکنم

 و اینگونه روزهای دلتنگی را سر میکنم

دلم به سوی آسمان دلتنگی پر میکشد در

 میان میگیرد یاد تو را ، درد دل میکند

 با خاطره هایت ، تکرار میکندحرفهایت ،

حرفهایی که تو همیشه با دلم در میان میگذاری ...

نه عزیزم نمیتوانم لحظه ای دور شوم از تو ،

 نشسته ام بر روی ابرهای خیالت ،

و در رویاهای تو سیر میکنم آسمان دلتنگی ام را....

نه عزیزم نمیتوانم لحظه ای در فکر تو نباشم ،

هیچگاه فکر نکن که در حال فراموش کردن تو باشم

درست است که روزها میگذرد،

 چه زود آسمان تاریک امشب ،

 روشنی فردا میشود اما نمیگذرد ، نمیگذرد ،

 نمیگذر هیچگاه آن عشقی که در قلبم نسبت به تو دارم ،

 تمام نمیشود ، تمام نمیشود ، تمام نمیشود

هیچگاه آن احساسی که به تو دارم...

هر چه دوست داری از من بخوا جز فراموش کردنت ،

 اگر میخواهی بروی برو اما من هستم ، آنقدر میمانم

 تا ماندنم مرا یاری کند ، تا دوای عشقت مرا درمان کند...

میمانم و میمانم تا لحظه مرگم ، آنقدر عاشقت میمانم

 تا لحظه از دنیا رفتنم قصه عشق مرا بنویسند...

نه عزیزم به این خیال نباش که روزی سرد شوم ،

جانم را از من بگیرند با تو دوباره زنده میشوم ،

دنیا را از من بگیرند با تو دوباره صاحب دنیا میشوم ....

هیچگاه نمیتواند کسی تو را از من بگیرد،

میدانی که قلبم بی تو میمیرد،تو در قلبمی و

 هیچگاه دنیای عاشقانه من نمیمیرد....

یـه وقــتـایــے

یـه وقــتـایــے

هــسـت ڪـــﮧ

بـایـــد لــم بـدے یـــﮧ گــوشـــﮧ ...

و جـــریــاטּ زنـدگـیـت رو فــقـط مــرور ڪــنــے .

بــعـدشــم بـگـے :

" بــــﮧ ســلامــتـے خـــودم ڪـــﮧ ایـنـقدر تــحـمـل داشـــتـم ! "

ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻢ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﺴﺘﺮﯼ ﺍﺯ ﮐﻠﻤﺎﺕ…

ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻢ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﺴﺘﺮﯼ ﺍﺯ ﮐﻠﻤﺎﺕ…
ﺍﻣﺎ…
ﺑﺎﺯ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﻧﺪ…
ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ…
ﺑﺎ ﭼﻪ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ “ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻦ ﺍﺳﺖ”؟…
ﮔﺎﻫﯽ نمیشود که نمیشود…
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ، ﺗﻤﺎﻣﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ…
ﺯﻣﯿﻨﻮ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ…
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ، ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮﺍﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ…
ﺁﺭﯼ…
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﺩﺍﻍ ﺑﺰﺭﮔﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺩل ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ

آمدم بار دیگر تا جان به قربانت کنم

آمدم بار دیگر تا جان به قربانت کنم


این تن نا قابلم را وقف چشمانت کنم


تا نگویی بی وفاست , یاد از ما نکرد


یاد از یاد ها کنم تا سخت حیرانت کنم


تو رفیق لحظه هایم , ازکنارم دور مرو


تا که قلبم را فدای لطف و احسانت کنم

وقتی دلت با خداست،


وقتی دلت با خداست،

 

 

بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند...

 

وقتی توکلت با خداست،

 

بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی کنند...

 

وقتی امیدت با خداست،

 

بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند...

 

وقتی یارت خداست،

 

بگذار هر چقدر میخواهند نارفیق شوند...

 

بگذارهرچقدرمیخواهند پشت سرت حرف بزنند...

 

.همیشه با خدا بمان.



گاهی وقتا موقع خداحافظی ازت

گاهی وقتا موقع خداحافظی ازت

خواسته یا ناخواسته بهت میگم مواظب خودت باش

مواظب خودت باش یعنی فکرم پیش توئه

مواظب خودت باش یعنی برام مهمی

مواظب خودت باش یعنی نگرانتم

مواظب خودت باش یعنی دوست دارم

مواظب خودت باش یعنی به خدا میسپارمت

مواظب خودت باش یعنی ازالان دلم برات تنگ شده


شهر را آدم به آدم در پی ات جویا شدم

شهر را آدم به آدم در پی ات جویا شدم


تا که یک شب دیدمت، دل باختم، رسوا شدم


با نگاهی ساده قلبم را گرفتی، خوب من!


 فکر می کردم که من عاشق نِمیشم امّا شدم!


 مثل یک پروانه در شمع نگاهت سال ها سوختم،


 امّا عزیزم! با تو من معنا شدم


 گفته بودی در کنارت تا ابد هستم


ولی باز رفتی، باز ماندم، باز من تنها شدم!

قسمت بود

“قسمت بود”
.
که تا دل سپردم، دیگر نباشی !
.
.
.
این تنها حرفیست
که نبودنت را توجیه میکند
شاید هم،
.
مرا آرام . . .