بهانه هم اگر میگیری بهانه مرا بگیر
من تمام خواستن را وجب کردم
هیچکس…
هیچکس به اندازه من عاشق تـو و بهانه هایت نیست…
زندگی در گذر است !
آدمی رهگذر است !...
زندگی یڪ سفر است !...
آدمی همسفر است !...
آنچہ مےماند از او ...
راه و رسمِ سفر است !...
رهگذر مےگذرد !...
تو ای روحم ، عزیز دلنوازم
ز پیغامت نمودی سرفرازم
تو در یاد منی ، من شرمسارم
صفای قلب پاکت را بنازم …
تو با قلب ویرانه من چه کردی؟
ببین عشق دیوانه من چه کردی؟!
در ابریشم عادت اسوده بودم...
تو با حال پروانه من چه کردی؟
ننوشیده از جام چشم تو مستم...
خمار است میخانه من...چه کردی؟
مگر لایق تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرت شانه من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی...
سفر کرده!باخانه من چه کردی؟
جهان من از گریه ات خیس باران...
تو با سقف کاشانه من چه کردی؟
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاد در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچه هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مساله و دوری عشق
و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
شب هجران نکند قصد دل آزاری من
روزگاری که جنون رونق بازارم بود
تو نبودی که بیایی به خریداری من
برگ پاییزی ام و خسته دل از باد خزان
باغبان نیز نیامد پی دلداری من....
پر میکشم از پنجره ی خواب تو تا تو
هر شب من و دیدار،در این پنجره با تو
از خستگی روز همین خواب پر از راز
کافیست مرا،ای همه خواسته ها تو
دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم
من یکسره آتش،همه ذرات هوا تو
پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم
ای هرچه صدا،هرچه صدا،هرچه صدا-تو
آزادگی و شیفتگی مرز ندارد
حتی شده ای از خودت آزاد و رها تو
یا مرگ و یا شعبده بازان سیاست؟
دیگر نه و هرگز نه،که یا مرگ که یا تو
وقتی همه جا از غزل من سخنی هست
یعنی همه جا-تو،همه جا-تو،همه جا-تو
پاسخ بده ازاین همه مخلوق چرا من؟
تا شرح دهم،از همه ی خلق چرا تو؟
کاش یادمان بماند...!!
باشکستن دل دیگران ماخوشبخت ترنمی شویم...
کاش بدانیم ....!!!
اگردلیل اشک کسی شویم دیگربااو؛؛
طرف نیستیم.......
با خدای اوطرفیم....!!
عشق جایی می تپد که تو باشی پس باش آنجا که باید باشی
در کنار احساسی از باران ، لطافت را از برگ جدا شده از گل هم میشود فهمید
احساست را برای لحظه ای به آفتاب هم ببخش که گرمی را به تو می بخشد
احساس را باید در قابی از عقل گذاشت و عاشقانه به آن خیره شد …
ﺳَﻼﻣَﺘﻲِ ﺧﻮُﺩَﻡ☹️
ﮐﻪ ﻫَﺮ ﮐﻲ ﻣَﻨﻮ ﺩﻳﺪ
ﮔﻔﺖ ﭼِﻘَﺪ ﺳَﺮِﺵ ﺷُﻠﻮُﻏﻪ
ﻭﻟﻲ ﻓَﻘَﻂ ﺧﻮُﺩَﻡ ﻓَﻬﻤﻴﺪَﻡ ﮐﻪ ﭼِﻘَﺪ ﺗَﻨﻬﺎﻡ
ﺳﻼﻣَﺘﻲِ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻫَﻤﻴﺸﻪ ﺗﻮ ﺩِﻟِﺖ ﮔُﻔﺘﻲ
ﺍﻳﻦ ﻣَﮕﻪ ﺑﺎ ﭼَﻨﺪ ﻧَﻔَﺮ ﺩﻭُﺳﺘﻪ که هَمیشه آنلاینه؟ :)
ولی یه جمله رو از مَن یادگاری داشته باش…
هَمیشه “آنلاین تَرین ها” تَنهاترینَن
کمی بیشتر هوایم را داشته باش .....
این روزها.....
جز هوای تو....
چیز دیگری آرامم نمیکند....
هوای خوبی نیستم. ....
اما....
دلم هوای نفس های تو را میخواهد....
کمی بیشتر هوایم را داشته باش....
من اینجا......غیرتو
حوای کسی نمی شوم...
خوشبختی در سه جمله است:
تجربه از دیروز ،
استفاده از امروز،
امید به فردا ،
ما با سه جمله زندگی را تباه میکنیم:
حسرت دیروز
اتلاف امروز
ترس از فردا
دلــــــم را کســـانی شکستند
کــــه هــــــرگز دلـــــــم..
به شــکســتن دلـــــشان راضــــــــــی نبود.
ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻢ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﺴﺘﺮﯼ ﺍﺯ ﮐﻠﻤﺎﺕ…
ﺍﻣﺎ…
ﺑﺎﺯ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﻧﺪ…
ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ…
ﺑﺎ ﭼﻪ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ “ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻦ ﺍﺳﺖ”؟…
ﮔﺎﻫﯽ نمیشود که نمیشود…
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ، ﺗﻤﺎﻣﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ…
ﺯﻣﯿﻨﻮ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ…
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ، ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮﺍﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ…
ﺁﺭﯼ…
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﺩﺍﻍ ﺑﺰﺭﮔﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺩل ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ