خاطره هایت یک به یک از پیش رویم میگذرد
چقدرشیرین است
امامن خاطرت را میخواستم نه خاطره هایت را
دلـتنگــ تــــو ام
بـبـیــن چــگــــونـــه خــــسته ام
بـــه انتــــظار، کنــــــار پنجـــــــره نشستــــــه ام
هنـــــــوز شـبـــ ، بـــه یــــاد تـــــو چـشــم نبســــته ام...
غیر من در دل تو هیچ کسی خاص نشد
هیچ کس چون تو به من این همه حساس نشد
تو همان درس که هر ترم به من می افتاد
هر چه من خواستمش پاس کنم.. پاس نشد
تو صلیبی که مرا هر چه به آن کوبیدند..
زخم های تن من در تنش احساس نشد
مثل یک گندم آفت زده ، که می خشکید..
خواستم گردن من را بزند داس.. نشد
هر چه من رشته الیاف تو را چسبیدم..
سر این رشته جدا از ته کرباس نشد!
سالها باغ لبانم به تو خوش بود.. اما
عاقبت حاصل لبخند تو گیلاس نشد..
آه ای سنگ که مهرت به دل من افتاد..
هیچ کس در دل من بعد تو الماس نشد.
برنگـــــــــرב !!
خاطـــــــراتــت را ســـــــوزانـבه ام !!
בیگــــر اثــرے از تــو בر בلـــــــم نمے بینـــــــم !
جوابـت "نــــــــه" است بــــــــرو ....
خوش باش با همـــــان בلایلے ڪه
روزے بــه خاطـــرشان از ڪنـــــــــــارم رفتے
برنگـــــــــرב ....
تمــــــــــــام شـבه اے برایـــــــم ....
تمـــــــــــــــــــــــام .... !!
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﺍﻏﻠﺐ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﮔﺮ ﺣﻀﻮﺭﺕ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎ ﯾﺎﺩﺕ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺗﺎ ﺭﻗﯿﺒﺎﻥ ﺳﻨﮓ ﺣﺴﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻟﻬﺎﺷﺎﻥ ﺯﻧﻨﺪ
ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺟﺎﻧﺎﻧﻪ ﺑﯿﻌﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﮔﺮ ﻓﺮﺍﻕ ﺍﻓﺘﺪ ﺩﻣﯽ ﻣﺎﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺒﺮ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﺎ ﭘﺎﯼ ﺩﻝ ﺳﻮﯼ ﺗﻮ ﺭﺟﻌﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﻭﻗﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺍﯼ ﺁﺭﺍﻡ ﺟﺎﻥِ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ
ﻣﻦ ﭼﻪ ﺑﯽ ﭘﺮﻭﺍ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﻋﻄﺮ ﻧﺎﻣﺖ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﭘﯿﭽﺪ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﺫﻫﻦ ﻣﻦ
ﺩﺭ ﺧﯿﺎﻟﻢ ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺩﺭ ﺿﯿﺎﻓﺘﻬﺎﯼ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﻡ
ﻣﺎﻩ ﻭ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺍﺧﺘﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ای کاش
خیابانی را
برای روز مبادا
نگه داشته بودم !
چه می دانستم
تو میروی
و من می مانم
با شهری پر از
خیابان های لبریز از خاطره ها.....
ﻫﺮ ﺁﺩمی ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻭﺩ…
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ
ﯾﮏ جایی
به ﯾﮏ ﻫﻮﺍﯾﯽ
ﺑﺮمبگردد!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﺴﺖ
ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺧﺎﻃﺮﻩ!
خوش به حال آسمون که هر وقت دلش بگیره بی بهونه می باره ...
به کسی توجه نمی کنه ...
از کسی خجالت نمی کشه ...
می باره و می باره و ...
اینقدر می باره تا آبی شه ...
آفتابی شه ...!!!
کاش ...
کاش می شد مثل آسمون بود ...
کاش می شد وقتی دلت گرفت اونقدر بباری تا بالاخره آفتابی شی ...
بعدش هم انگار نه انگار که بارشی بوده...
ﭼﻪ روز ﺳﺎﮐــــــــﺘﯿﺴﺖ"
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻫﯿﭽﮑـــــــــﺲ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﯿﺴــــــــﺖ ! ! !
ﯾﺎ ﺷﺎﯾـــــــــــﺪﻡ ﻣــــــــــﻦ
ﺩﺭ ﺩﻧـــــــــﯿﺎﯼ ﮐـــــــﺴﯽ ﻧﯿﺴــــــــــﺘﻢ
تمام وسعت قلمرو احساسم
برای تو !
می تپد…
همان قلبم را می گویم
گاهی تنگ میشود !
گاهی بهانه گیر !
گاهی بی هوا سر به هوا می شود !
گاهی…
اما بی شک زمانی آرام است که؛
تو بخندی
و هیچ
تازگیا خوب بودن از مد افتاده
اگه خوب باشی ممکنه..
خیلی از دوستات رو از دست بدی
ممکنه خیلیا ازت سو استفاده کنن...
این روزا باید با هرکی مثل خودش باشی
تا مبادا از دستش بدی
یا جوری باهات رفتار کنه که بعد پشیمون بشی.
این روزا نمیشه خودت باشی..
خودت باش
دیگه ساده بودن
خوب بودن های بی دلیل
نه مشتری داره ، نه کسی رو واست نگه میداره
با کسی خوب باش که با رفتارش
بهت ثابت کرده باشه که دوستت داره
نه کسی که هر روز بگه دوستت دارم
حتیٰ رفیق.....
این روزا تا واسه کسی چیزی فراهم نکنی...
تا مثل خودشون نباشی...
اگه بدونن از تو چیزی بهشون نمیماسه...
یا ولت میکنن، یا اونقد واسشون مهم نیسی..
حتی صمیمی ترین دوستت...
سعی نکن برای اینکه واسه یکی مهم باشی خودت رو عوض کنی..
خودت باش، اونی که تورو بخواد
اونی که واست ارزش قائله
تورو با همین سادگیت قبول میکنه،
خودت باش
این روزا خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است...
بگذار انان که تو را همینگونه نمیخواهند بروند..
هر سقوطی پایان کار نیست...
سقـــــوط باران را ببیـــــن ،
قشنـــــگترین «آغاز»
اســـــت ...
همچون باران باشیم ،
رنج جـــدا شدن از آسمان را
در سبز کردن زندگی جبران کنیم
گاهی مرا یاد کن من همانم که اگر ساعتی از
من بیخبر بودی آسمان را به زمین میدوختی . .
روزگار غریبیست!!!
آدمها یک روز دورت میگردند
روزی دیگر دورت میزنند...!!!
یک روز ازت دل می بَرند
روزی دیگر دل را می بُرند...!!!
یک روز تنهاییت را پر می کنند
وقتی خوب وابسته ات کردند....
به جای اینکه درکت کنند
ترکت می کنند
واقعا روزگار غریبیســت....
تو جاده ای که انتهاش معلوم نیست
اگه همراهی داشته باشی که تنهات نذاره
.
.
.
بی انتها بودن جاده برات آرزو میشه