وقتی حس می کنید کسی داره ازتون دور میشه که می دونید با نبودنش بیشتر از همیشه می شکنید و از ته دل دوسش دارید
برید دنبالش
اگه نشد .. بازم برید دنبالش
این بار اگه نشد اگه بهونه هاش زیاد بود ،بذارید بره. دنبالش ندویید
وایسین یه گوشه و رفتنشو ببینید
سختتونه .. له می شید ولی دوباره سرپا می شید
نیست که کمکتون کنه ، ولی محکم تر می شید
نیست که دستتونو بگیره ،ولی به خودتون تکیه می کنید
اگرم یه روزی یه جایی، حتی شده ته دنیا اومد سمتتون، اون لحظه به خودتون فکر کنید
به روزای سختی که تنهایی گذروندید . نمی گم به روش لبخند نزنید
فقط می گم یه بار دیگه باهاش هم قدم نشید.
که یه بار دیگه اینطوری نشکنید.
که آدم طاقتِ یه بار دیگه اینطوری شکستنو نداره.
وقتی دو عاشق از هم جدا میشن ...
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ...
چون به قلب همدیگه زخم زدن ...
نمیتونن دشمن همدیگه باشن ...
چون زمانی عاشق بودن ..
تنها میتونن آشناترین غریبه برای همدیگه باشن
دلم نگرفته از اینکه رفته*
دلگیرم
دلگیرم, از همه دوست داشتن هایی
که گفت...اما نداشت.
هی غریبه ترین
آشـــــــــنای مـــــــــــن
کاش خودت هم
مثل خاطــــــــــراتت
برای مـــــــــــــاندن
سرسخت بودی....
تمامِ آن چیزی که
دربارهی تو در سرم هست،
دهها کتاب میشود
اما تمام چیزی که در دلم هست
فقط دو کلمه است:
دوستت دارم
مے نویسم از تو اے زیباے من
مے سرایم از تو اے رویاے من
اے نگاهــت سـبزتر از سـبزہ زار
مے نویسم بے قـــرارم بے قـــرار ...
افرادی که انرژی مثبت دارند
اغلب مهربان و با عاطفه هستند
به زمین و زمان مهربانی می کنند
غصه دارند
اما آن را قصه نمی کنند...
گاهـــــی وقتا لازمه زمین بخوری…
تـــا ببینـــی کیا پشتتن…
کیا باعـــــث رشدتن…
کیا میـــرن…
کیا همــــه جوره میمونن!!
گاهـــی لازمه جـــوری زمین بخوری که زخمــی بشــی زخماتــو باز بذاری ببینی کیا نمــک میپاشن کیا مرحـم میذارن کیا باتو هــم دردن کیا هم خــــــــود دردن!!!!!
هیچوقت تا زخمی نشی نمیتونی بفهمی کی چه رفتاری میکنــه!
دست یه کسایی نمــک میبینی که روشون قســـم میخوردی
و یه کسایــی مرحـــم میذارن رو زخمــات که اصلا یادشـــون نبــودی!
انقد مات و مبهـوت رفتارای اونا میمونی که کلا یادت میره زمین خوردی، زخمات دیگه نمی سوزن این جیگـــــرته که میسوزه که چرا به *بعضـــی ها٭ بیشتر از لیاقتشون بهــــــا دادم ‘بعضی هارو هــــم فرامـــــــوش کردم!
زمین که میخوری میبینی کیا هنوز کنــــارت ایستادن و نرفتــــــــــــن ...
گاهی نه آشنا درد را می فهمد
نه حتی صمیمی ترین دوست
گاهی باید تنهایی ، درد را فهمید
تنهایی ، خلوت کرد
تنهایی ، آرام شد
و تنها خدا می داند
چه می گذرد در دلت . . .
دلی یا دلبری یا جان و یا جانان نمیدانم
همه هستی تویی فیالجمله این و آن نمیدانم
به جز تو در همه عالم دگر عالم نمیبینم
به جز تو در همه گیتی دگر جانان نمیدانم
به جز غوغای عشق تو درون دل نمییابم
به جز سودای وصل تو میان جان نمیدانم
چه آرم بر در وصلت که دل لایق نمیافتد
چه بازم در ره عشقت که جان شایان نمیدانم
یکی دل داشتم پرخون شد آن هم از کفم بیرون
کجا افتاد آن مجنون در این دوران نمیدانم
مینویسم برای دلم.
نَفَس که میکشم پُر میشود این حوالی از عطر ناب تو...
چشم میبندم و انگار چشم گشوده ام به چشمانت...
گاه و بیگاه اینجا دلی تنگ می شود و به آتش میکشد فاصله ها را...
طنین صدای تو لالایی شبهای تنهاییم می شود و من آرام به خواب می روم،به امید دیدن رویای تو...
کودک درونم هرازگاهی لجوج میشود و بیقرار...
بیقرار آن قلب مهربان با خندهای مستانه ...
آری مینویسم برای دلم.
مطمئن باش و برو
ضربهات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت
به من و سادگیام خندیدی
به من و عشقی پاک
که پر از یاد تو بود
و خیالم میگفت تا ابد مال تو بود
تو برو، برو تا راحتتر
تکههای دل خود را آرام سر هم بند زنم
دوست داشـتن را در چشمـی بجــوی
که حتـــــی وقتی بستـــــــه است
رویــــــای تو را در خواب بیند
با چشمـــــان بستــــه بیـادتــــم....
"چقدر زیباست"
ﺍﮔﺮﮐﻠﯿﺪ ﻗﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ ،ﻗﻔﻠﺶ ﻧﮑﻦ
ﺍﮔﺮﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ،ﺭﻫﺎﯾﺶ ﻧﮑﻦ
ﻋﺎﺷﻖ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﺎﺵ
ﻭﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭ
ﺍﺯﺗﻨﻔﺮ،ﻣﺘﻨﻔﺮ ﺑﺎﺵ
ﺑﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ،ﻣﻬﺮ ﺑﻮﺭﺯ
ﺑﺎ ﺁﺷﺘﯽ،ﺁﺷﺘﯽ ﮐﻦ
ﺍﺯﺟﺪﺍﯾﯽ،ﺟﺪﺍ ﺑﺎﺵ