وسعت دوست داشتن را اندازه نگیر

وسعت دوست داشتن را اندازه نگیر
خودِ دوست داشتن مهم است...

نه زمانش
نه مالکیتش،
و نه حدو حدودش،

سرت را بالا کن نگاه کن
دوست داشتن خدا را ببین…

یاد بگیر که دوست داشتنت را
کادو پیچ نکنی...

گاهی چقدر دلم

گاهی چقدر دلم

برای یک خیال راحت تنگ می شود...

و عشق !

و عشق !
قافیه اش گرچه مشکل است، اما

خدا اگر که بخواهد،
ردیف خواهد شد...

حواسمون باشه دل آدما شیشه نیست که

حواسمون باشه دل آدما شیشه نیست که


روی اون « هــا » کنیم بعد با انگشت قلب بکشیم


بعد وایسیم آب شدنش رو تماشا کنیم و کیف کنیم !!!


رو شیشه نازک دل آدما اگه قلبی کشیدی


باید مردونه پاش وایستی …

حرف هایـے ،،

حرف هایـے ،،

کہ ،،
بہ مڹ زدے  ،،
خیلے ،،
بہ دلــــ ـم نشست ،،
 اما ،،
سنــــگیڹ بود ،،
 سنگــینی اش دلــــ ـم را شکست ...

و اگر بدانے تا ڪجا خواهے ؋ـهمید

دوستت دارم

و اگر بدانے تا ڪجا
خواهے ؋ـهمید
ڪـہ این
بلندترین شعریست
ڪـہ سرودہ ام..

عشق همین است

عشق همین است

نگاه تو ، صدای تو ، کلام تو

همین که ذره ای از تو

می‌شود تمام من

خواهی که جهان

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد ؟؟

خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

نگران نباش

نگران نباش
نمی شود دوستت نداشت
لجم هم که بگیرد از دستت
دفترچه ی خاطراتم
پر از فحش های عاشقانه میشود!!!...

چیزی که سرنوشت انسان را می سازد

چیزی که سرنوشت انسان را می سازد
“استعدادهایش” نیست
“انتخابهایش” است . . .

اشتباه کردن اشتباه نیست

از ایـنجـا …

از ایـنجـا …
کـه هـسـتـم,تا انـجا کـه تو هـسـتی…
وجـب بـه وجـب..
دلـتـنـگـم…!

راه که میروی ، عقب می مانم

راه که میروی ، عقب می مانم
نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم
میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم
میخواهم ردپایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد . . .
تو فقط برای منی !

عاشـــــق بــــــودن هنـــــر نیســـــت

عاشـــــق بــــــودن هنـــــر نیســـــت.......
عاشــــق مانــــــدن هنـــــر اســـــت........
پـــس عاشــــــق نشـــــو.........
عاشـــــــق بـمـــــــــــــان ....................

از من خبر بگیر!

از من خبر بگیر!
کارى ندارد
کافی ست صبح ها
دلت برایم تنگ شود
و بى اختیار
به نقطه اى خیره شوى
و به این فکر کنى
که چقدر بى خبرى از من...

پیدا بکن

پیدا بکن
یک آدم آدمتری را!
و شانه های
محکم و محکمتری را...

لَعْنَـــــتْ بَرْ اونیکـــــْْـْـْـہ

لَعْنَـــــتْ بَرْ اونیکـــــْْـْـْـہ
"مَنـــــوْ" رو داشت:
اما دَرْ گـــوشْ "هَمہ" داد میزد...
تنــــــهام

یه بیماری جدید اومده

یه بیماری جدید اومده به نام خود معشوق پنداری...

تا یکم باطرف گرم میگیری فک میکنه عاشقش شدی...

برخورد من باتو در حد شعورته

عزیزم

   برخورد من باتو در حد شعورته

  سکوتم به خاطر شخصیت خودمه...

   وگرنه تو خیلی زیر سوالی...

تا زمانی که

تا زمانی که
قلب شما نخواهد
به طور یقین مغزتان هرگز به چیزی باور پیدا نمی کند...

شده تقدیرِ کسی باشی

شده تقدیرِ کسی باشی و  قسمت نشود؟

سالها گیرِ کسی باشی و  قسمت نشود؟

شده در اوجِ جوانی، باهمین ظاهرِ شاد

تا گلو پیرِ کسی باشی و قسمت نشود؟