وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

تخم مرغ یک رنگ است

تخم مرغ یک رنگ است
اما
وقتی شکستی اش
دورنگ می شود
پس انتظار نداشته باش
آدمی را که شکستی
با تو یک رنگ باشد . .

تو شاعرانه ترین ادعای یک غزلی

تو شاعرانه ترین ادعای یک غزلی
من آخرین قدم از ردپای بارانم

تو آن همیشه بهاری که با تمام دلم
میان دغدغه هایت غریبه میمانم

تو خنده ی شب مهتابِ آرزوهایی
من آن پری که به یاد گذشته گریانم

عاشقانه زندگی کن

عاشقانه زندگی کن
‏خوشبختى جایش
‏همینجاست کنار تو ...

‏نگذار
‏زندگى از مقابل
‏چشمانت بگذرد
‏و تو فقط
‏نظاره گرش باشى

‏زندگى را زندگى کن ...

در این شب سرد زمستانی

الهی
در این شب سرد زمستانی
تنور دل دوستانم را گرم
زندگیشان را سبز
لحظه هایشان را بدون غم
و چرخ روزگار را به کامشان بچرخان ...

آمین یا رب العالمین

گاهـــــــــــے... باید قبول کنے

گاهـــــــــــے... باید قبول کنے دستانش مــال تـــو نیست امـــــا "حـــســـرتــش" چـرا...!!

فکر کردن به تو یعنی

فکر کردن به تو یعنی
غزلی شورانگیز
که همین شوق مرا خوب ترینم
کافیست...

هرگز فکر نکن

هرگز فکر نکن باید سال ها قبل شروع میکردی
این فکر مخربه

در عوض فکر کن
می خوام همین الان شروع کنم
بهترین سالهای من از این به بعده ...

بعضی ها هستن که یه جور خاص دوست داشتنین

بعضی ها هستن که یه جور خاص دوست داشتنین

یه جور عجیب دلنشینن.دست خودشونم نیست...
انگار خدا یه جور دیگه خلقشون کرده،مثلا ساعت ها کنارشون میشینی
و خسته نمیشی.اصلا سیر نمیشی از شنیدن صداشون.

وقت خداحافظی با این آدما یهو دلت میگیره و ته دلت میگی:

کاش بیشتر میموند.

اسمشو عشق نمیذارم.شاید یه دوست داشتن عجیبه که
هر کسی ممکنه حسش کنه.

من اسمشو "عزیز دل کسی بودن میذارم"

بعضیا عزیز دلت هستن،همونا که همیشه دلت قرصه که تا آخر عمر

با همون کیفیت کنارت هستن.

همونا که دلگیرت نمیکنن.همونا که دوست داشتنشون بی قید و شرطه.

در زندگی همه این بعضیا وجود دارن که اصلا نمیشه دوستشون نداشت

و من چقد این بعضیا رو دوست دارم

بـرآے ِ فرآمـوش کردنـَـتــــ

بـرآے ِ فرآمـوش کردنـَـتــــ ، هـر شـَب آرزوے ِ آلــزآیمـر مـے کنـَمــــ .

 
خــوش ہحــآل ِ تــو ،

 
 
کہ وقتــے " او " آمـــد ؛ بـدوטּ ِ هیــچ دردِســَرے ،

 
فرامــوشـــَم کــَرבے...

گفتمش دل میخری؟

گفتمش دل میخری؟
پرسید:چند؟

گفتمش دل مال تو تنها بخند....
خنده کرد و دل ز دستانم ربود

تابه خود باز آمدم او رفته بود
دل ز دستش روی خاک افتاده بود
جای پایش روی دل جا مانده بود

از واژه تا واژه

از واژه تا واژه
برای از تو نوشتن
من از ابرها می گذرم
و بالاتر از باران
با یک بغل رؤیای بادبادک ها
از راه لبخند آسمان
به تو بر می گردم
و با دست کوچک عشق
که پر از کوکوی کبوترهاست
تو را
در ایوان شعرم می نشانم
در هوای واژه هائی
که موسم گل های رازقی ست
واژه هائی که می دانند
چگونه باید دوست داشت
چشم تو می وزد
زمستان فاصله آب می شود
بنفشه های خاطره می رویند
و تمام سال را
از آنِ خود می دانند
برای از تو نوشتن
واژه از شکوفه های سیب
باید چید
و از خواب گیلاس های همزاد
عاشقانه تکاند
و با یک سبد باران
به تو راهی شد
از تو گفتن
فراخوان رؤیاها ست
توئی که ماه را
خانه نشین کرده ایُ
آفتاب را گوشه گیر
تو تمامی نداریُ من
دست هایم را
سر راهت پرپر می کنم
و تو را
در نقطه چین مریمُ یاس
به آسمان می سپارم....

پرویز صادقی

تصمیم بگیر آغاز کنی،

تو فقط
تصمیم بگیر آغاز کنی،
میل به جوانه
زدن معجزه می کند
حتی در دل آهن...!!

آدم‌های دنیای هر کس دو دسته هستند

آدم‌های دنیای هر کس دو دسته هستند:
آدم‌های داشته وآدم های نداشته...
آدم‌های داشته همان کسانی هستند؛
که کنارشان غذامی‌خوری،راه می‌روی وحتی می‌خندی.
آدم‌های داشته یعنی همان آدم‌های روزمره!
هر روز میبینی‌شان...
چشم توی چشم می‌شوید...

اما دسته دوم آدم‌های نداشته هستند...
همان‌ها که حسرت داشتن‌شان توی دلت مدام بالا و پایین می شود اما نباید که داشته باشی‌شان!
چون اگر به تو تعلق داشته باشند، می‌شوند آدم روزمره!

اصلا قشنگی این آدم‌ها به نداشتن‌شان است...
باید از دور نگاه‌شان کنی...
بعد بودن‌شان را قاب بگیری و بچسبانی بهترین جای دلت!

واقعیت این است که ما بیشتر از آدم‌های داشته،
با آدم‌های نداشته‌مان زندگی می‌کنیم...

همین‌ها هستند که به زندگی‌مان عمق می‌بخشند...
همین‌ها هستند که امید را در دل‌مان زنده می‌کنند...
گریه وخنده‌مان رامیفهمندوسکوت‌مان راترجمه می‌کنند...

نداشتن این آدم‌ها درد دارد؛
اما قشنگی زندگی به همین نداشتن آم‌هاست...
به این است که از دور نگاه‌شان کنی و لبخند بزنی و بگویی: آدم نداشته! اگر بدانی چقدر دوستت دارم...!!!

مساحـٺ مشخصے نـدارد

عشــق
مساحـٺ مشخصے نـدارد
گـاهـے بـه انـدازه
یـک دل اسٺ و گاهـے
بـه بـزرگے یـک دنیـا
یـاد بگیـریـم
با دل کوچکمـان
یک دنیـاعشــق بورزیـم

ڪسی ڪــــــــــه در دامـــــان تـــــو پناه گرفت

پــــــــــروردگارا!

ڪسی ڪــــــــــه در دامـــــان تـــــو پناه گرفت،
طعــــــــــم بی پنـــــــاهی را نمی چشد
هر ڪس ڪه مـــــدد از تو گرفت،
بــی یـــــاور نمی ماند
آن ڪه به تو پیوست،
تنها نمی شود
خــــدایا ، ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼــــــــــﻪ ﻟﺬﺗﯽ ﺩﺍﺭﺩ ڪــــــــــــــــــــه ﮔﺎﻩ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ڪﻪ هیچگاه ﺍﺯ ﺳــــــــــﻮﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ...

ما منتظران لحظه دیداریم

  ما منتظران لحظه دیداریم 
 از عطر گل محمدی (صلی الله علیه وآله وسلم) سرشاریم
  این حرمت و عزّت و سر افرازی را 
 از حُرمت انتظار مهدی(عج) داریم...
اللهم عچل لولیک الفرج