وبلاگ شاهین
بهترین وبلاگ شاهینوبلاگ شاهین
بهترین وبلاگ شاهینصدایت را ڪہ مے شنوم
صدایت را ڪہ مے شنوم
شعر جدیدے آغاز مے شود
فعل هایت همہ قافیہ مے شوند
و من غزل غزل برایت ضعف مے ڪنم..
براستی که عشق
براستی که
عشق
همان دوست داشتن
بی علت است
همواره فرق میان در خلوت بودن
همواره فرق میان در خلوت بودن و تنها بودن را به خاطر بسپار...
خلوت،قله ی تجربه است و تنهایی،دره...
خلوت،نور در خود دارد؛یک شعله و تنهایی تاریک است و و سرد.
تنهایی وقتی است که دیگران را آرزومندی و خلوت وقتی که از خود لذت می بری...
ای کـــه میــپرســـی نشـان عــشق
ای کـــه میــپرســـی نشـان عــشق
چـــیـــست؟؟؟
عــشق چـــیــزی
جـــزظــهورمــهر نیــــست...
هـــرکـــجاعشــــق آیـــد
وســـاکــن شـــــود،
هـــرچـــه نــاممــکن بــــود..
ممـــکن شــــود.........
میرسد روزی که در تنهاییت یادم کنی
میرسد روزی که در تنهاییت یادم کنی
فکر آن باشی که یکبار دگر شادم کنی
میرسد آن لحظه که اندر سکوت تلخ خود
در سرت حتی هوای داد و فریادم کنی
میرسد روزی کنار بیستون شیرین شوی
در خیالت هم مرا مانند فرهادم کنی
میرسد روزی که مردم بشکنند قلب تو را
آن زمان شاید جدا از کل افرادم کنی
میرسد روزی که خاری در دل صحرا شوی
آرزوی گل شدن در باغ آبادم کنی
میرسد روزی بگویی کاش پیشم مانده بود
مرده ام سودی ندارد آن زمان یادم کنی....
براى اینکه هیچ انتقادى از شما نشود
براى اینکه هیچ انتقادى از شما نشود
فقط یه راه وجود دارد :
هیچ کارى را انجام ندهید
هیچ چیز نگویید
و هیچکس نشوید
شبها بیهوده از این کوچه می گذرم
شبها بیهوده از این کوچه می گذرم می دانی که خانه ی من این حوالی نیست
ظهرها بیهوده در کافه ها به انتظار می نشینم
عصرها در ایستگاه!کاش یک نفر به شانه ام بزند که هی!کسی که با پای دلش رفته است....... با قطار برنمی گردد!
و چقدر خوب می شود
آن یک نفر تو باشی!
هر وقت و ساعت که ﻓﻬﻤﯿﺪی
هر وقت و ساعت که ﻓﻬﻤﯿﺪیﺑﺎ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺖ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ "ﯾﮏ زن" ﺭﺍ ﺷﺎﺩ کنی...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪی که
ﻓﻘﻂ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍی"ﯾﮏ زن"،"ﻣﺮﺩ" ﺑﺎشی...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪی
ﺯﻥ "ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ" ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪی
زن "ﺗﻮﺟﻪ" ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪی
ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺎﯾﺪ "ﭘﺎﮎ" ﺑﺎﺷﺪ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪی
ﻭﻗﺘﯽ زنی ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ی ﺑﻮﺳﯿﺪﻥ ﺩﺍﺩ
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ "ﻋﺸﻖ" او ﺭﺍ ﺑﺒﻮسی...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪی
ﺩﻝ "ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﺴﺮﺍ" ﻧﯿﺴﺖ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ فهمیدی
زن شکننده و حساس است...
آنوقت میتوانی نام خودت را بگذاری
"مرد"
ﻣــﯽ ﺩﺍﻧـــﯽ…
ﻣــﯽ ﺩﺍﻧـــﯽ…
ﺍﮔـــﺮ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ِ ﺑـﯽ ﺁﺭﺯﻭ ﺑﻮﺩﻥ ِ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘـــ !
ﺷــﺎﯾـــــﺪ ﺁﺭﺯﻭﯾــﯽ ﺯﯾﺒـــﺎﺗــﺮ ﺍﺯ ﺗـــ ــــﻮ ﺳــﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺭﻡ … …
تقدیر را می پذیرم
تقدیر را می پذیرمسعی می کنم هر چه را زمستان از من گرفته
در بهار پس بگیرم
هنوز روز ها و چیز های زیادی باقیست
هنوز دنیا زیبایی های بسیاردارد
هنوز خیلی چیزها را دوست دارم
هنوز می توانم همه را دوست داشته باشم
ای دل غمگین مباش
هنوز کبوتران زایش می کنند
هنوز قناری ها می خوانند
هنوز انسان گل سرخ می کارد
هنوز آفتابگردان به آفتاب سلام می کند
هنوز
هنوز.....
نگاههای پیوسته ی تو
نگاههای پیوسته ی توقلبم را آماج محبتی کرده است
که هیچ زلزله ای
توان این همه ویرانی نداشت..
