وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

درست ترین شکل عشق آن است

درست ترین شکل عشق آن است
که شما چگونه با یک فرد رفتار می کنید،
نه اینکه درباره وی چه احساسی دارید...!

ای کـــه میــپرســـی نشـان عــشق


ای کـــه میــپرســـی نشـان عــشق

چـــیـــست؟؟؟

عــشق چـــیــزی

جـــزظــهورمــهر نیــــست...

هـــرکـــجاعشــــق آیـــد

وســـاکــن شـــــود،

هـــرچـــه نــاممــکن بــــود..

ممـــکن شــــود.........

من عاشق عشقم هستم تا اخر عمر

من عاشق عشقم هستم تا اخر عمر

یه لحظه هم از قلبم بیرون نمیره

فقط تو قلبم جای عشقمه

مـــن برای

مـــن برای

تنهــــــــــــــــا

نبـودن

آدم هـای زیـادی دور و بـرم دارم

آن چیــزی کـه ندارم

کسی برای «بـا هــــــــــــــــم بـودن» است ...

شازده کوچولو پرسید


شازده کوچولو پرسید:

 

غمگین تر از اینکه بیایی و کسی از اومدنت

 

خوشحال نشه چیه ؟

 

روباه گفت :

 

بری و کسی متوجه رفتنت نشه ...

دلم پر پر میزند

ای از یــاد بـــرده مرا
هنوز هــــم
باران که میـــبارد
دلم تنـــها
به خاطـــــره ی تو
ســـر میزند
دستــــهایم فقط
به دستــــهای تـــو
پل مـــیزند
مانـــده در گذشـــته ای دور
فاصـــله را بردار
هنـــوز هم دلــــم
برای دیــــدن تو
پــر پـــر مــــیزند


مثل یــک چایــی


زندگی جیــره مختصری است

مثل یــک چایــی

و کنــــارش عشــق است

مثل یک حبــه قنـــد

زنــدگی را با عشق نوش جان بایــد کرد...

عصایم باش


زمـسـتـان و تـابـسـتـان نــدارد

اگـرنـبــاشــی

چهـارسـتــون بـــدنـم مـیـلرزد!!!

 •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•

بــرای پـیـری عـصا نمی خـواهـم

تــــو را می خـواهــم

عـصـایـم بــاش!!!

همه جا هستم و در حال تماشای توام

همه جا هستم و در حال تماشای توام

من تماشاگر نامریی دنیای توام

 

نگرانم که شبی در پی من گم بشوی

چون مه آلودترین قسمت رویای توام

 

تو نوازنده ی یک قطعه ی غمگینی و من

مثل یک نت نگران شب اجرای توام

 

روی سن رفتی و کم کم نفست بند آمد

مثل اکسیژنم اطراف نفس های توام

 

بین جمعیت کنسرت مرا پیدا کن

همه جا هستم و در حال تماشای توام

 

 

بابک سلیم ساسانی

تو رفتی و همه ی باغ از تو خالی ماند

 تو رفتی و همه ی باغ از تو خالی ماند

نشانه های قدومت به روی قالی ماند

 

وَ بعد از آن ، من ِ  آشفته ماندم و یک دل

دلی که بی تو هدر رفت و آن حوالی ماند

 

بدون تو به کدامین جهات خیره شوم ؟

بدون تو نه جنوبی و نه شمالی ماند

 

تمام سهم ِ من از آن وداع آخر بــود :

« چرا ؟ » ، « چگونه ؟ » ؛ که از جمله ی سؤالی ماند

 

خدا کند برساند خبر به گوشت باد

که بعد ِ رفتن تو ، باغ در چه حالی ماند !!!

 

حنظله ربانی