وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

درست ترین شکل عشق آن است

درست ترین شکل عشق آن است
که شما چگونه با یک فرد رفتار می کنید،
نه اینکه درباره وی چه احساسی دارید...!

هر چقدر هم که خودت را

هر چقدر هم که خودت را
به بیخیالی بزنی
هر چقدر هم که بگویی
فراموشش کرده ای،
یک روز درست میان خنده هایت
میان مشغله های روز مرّه
و قدم زدن های شبانه ات،
به سراغت میآید...
تمام خنده هایت را تلخ...
تمام روزت را سیاه...
و قدم هایت را لرزان میکند...
باورکن هوای نبودنش
یک روز به سراغت میآید

دوری از این دیده،اما باز یادت می کنم

دوری از این دیده،اما باز یادت می کنم
حرمت این آشنایی فرش راهت می کنم
در فراغت،غم حصار خنده هایم را شکست
باز هم از انتهای دل صدایت می کنم...

در کوچه ای وارد میشدم

در کوچه ای وارد میشدم
پیری از کوچه درآمد
پیر گفت: نرو، بن بست است ...
گوش نکردم رفتم
بن بست بود، برگشتم
سرکوچه که رسیدم
پیر شده بودم !

◄قدر تجربه های بزرگترهارو بدونید...

دیر گاهے است

دیر گاهے است
ڪـہ اُـ؋ـتادہ ام از خویش بـہ دور!
شاید این عید, بـہ دیدارِ خودم هم بروم ...!

تا ڪہ دلتنگ شدم

تا ڪہ دلتنگ شدم
نام تو را داد زدم

کاش مےشد بنویسم
ڪہ چرا داد زدم!

بے تو رفتم همہ جا
بے کسے آزارم داد

در سکوتے پر حسرت
همہ جا داد زدم...

از واژه تا واژه

از واژه تا واژه
برای از تو نوشتن
من از ابرها می گذرم
و بالاتر از باران
با یک بغل رؤیای بادبادک ها
از راه لبخند آسمان
به تو بر می گردم
و با دست کوچک عشق
که پر از کوکوی کبوترهاست
تو را
در ایوان شعرم می نشانم
در هوای واژه هائی
که موسم گل های رازقی ست
واژه هائی که می دانند
چگونه باید دوست داشت
چشم تو می وزد
زمستان فاصله آب می شود
بنفشه های خاطره می رویند
و تمام سال را
از آنِ خود می دانند
برای از تو نوشتن
واژه از شکوفه های سیب
باید چید
و از خواب گیلاس های همزاد
عاشقانه تکاند
و با یک سبد باران
به تو راهی شد
از تو گفتن
فراخوان رؤیاها ست
توئی که ماه را
خانه نشین کرده ایُ
آفتاب را گوشه گیر
تو تمامی نداریُ من
دست هایم را
سر راهت پرپر می کنم
و تو را
در نقطه چین مریمُ یاس
به آسمان می سپارم....

پرویز صادقی

دفتر دلمان را به تو می سپاریم،

پروردگارا !
دفتر دلمان را به تو می سپاریم،
با دستان مهربانت قلمی بزرگ بردار،
خط بزن غم هایمان را، و برایمان دلی رسم کن ،
به وسعت دریا...!

بعضی ها آرامش مطلق اند

 بعضی ها آرامش مطلق اند
  لبخندشانـــــ
  برق چشمانشانــــــ
  اصل کار طپش قلبشانـــــــ
  انگار یک دنیا آرامشـــ
  به رگ و ریشه اتـــــ
  تزریق میکننـــد
  ومنــ چقدردوستـــدارمـ
  اینـ بعضیـ هارا