وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

اگر مرا دوست نمے دارے


اگر مرا
دوست نمے دارے
دوست نداشتـہ باش !
من هر طور شدہ
خودم را از این
تنگنا نجات مے دهم
اما دوست داشتن
را ؋ـراموش نڪن
عاشق دیگرے باش !
این ترانـہ نباید بـہ پایان برسد
سڪوت آدم ها را مے ڪشد
این چشمـہ نباید بند بیاید
میخڪ هایے ڪـہ
در قلب ها شڪو؋ـا شدہ اند
از تشنگے مے خشڪند
اگر دوست داشتن را ؋ـراموش نڪنے
تمــام زیبایــے ها را بـہ یاد خواهــے آورد !

اگــر کســی ســراغ صبــوریــم را گـــــرفـت...


اگــر کســی ســراغ صبــوریــم را گـــــرفـت...
بگــوییــد ... کـــاسـه اش شکـست...
دلــش از غــم لبــریــز شـد
جا زد...

تخم مرغ یک رنگ است

تخم مرغ یک رنگ است
اما
وقتی شکستی اش
دورنگ می شود
پس انتظار نداشته باش
آدمی را که شکستی
با تو یک رنگ باشد . .

بعضی ها هستن که یه جور خاص دوست داشتنین

بعضی ها هستن که یه جور خاص دوست داشتنین

یه جور عجیب دلنشینن.دست خودشونم نیست...
انگار خدا یه جور دیگه خلقشون کرده،مثلا ساعت ها کنارشون میشینی
و خسته نمیشی.اصلا سیر نمیشی از شنیدن صداشون.

وقت خداحافظی با این آدما یهو دلت میگیره و ته دلت میگی:

کاش بیشتر میموند.

اسمشو عشق نمیذارم.شاید یه دوست داشتن عجیبه که
هر کسی ممکنه حسش کنه.

من اسمشو "عزیز دل کسی بودن میذارم"

بعضیا عزیز دلت هستن،همونا که همیشه دلت قرصه که تا آخر عمر

با همون کیفیت کنارت هستن.

همونا که دلگیرت نمیکنن.همونا که دوست داشتنشون بی قید و شرطه.

در زندگی همه این بعضیا وجود دارن که اصلا نمیشه دوستشون نداشت

و من چقد این بعضیا رو دوست دارم

بـرآے ِ فرآمـوش کردنـَـتــــ

بـرآے ِ فرآمـوش کردنـَـتــــ ، هـر شـَب آرزوے ِ آلــزآیمـر مـے کنـَمــــ .

 
خــوش ہحــآل ِ تــو ،

 
 
کہ وقتــے " او " آمـــد ؛ بـدوטּ ِ هیــچ دردِســَرے ،

 
فرامــوشـــَم کــَرבے...

از واژه تا واژه

از واژه تا واژه
برای از تو نوشتن
من از ابرها می گذرم
و بالاتر از باران
با یک بغل رؤیای بادبادک ها
از راه لبخند آسمان
به تو بر می گردم
و با دست کوچک عشق
که پر از کوکوی کبوترهاست
تو را
در ایوان شعرم می نشانم
در هوای واژه هائی
که موسم گل های رازقی ست
واژه هائی که می دانند
چگونه باید دوست داشت
چشم تو می وزد
زمستان فاصله آب می شود
بنفشه های خاطره می رویند
و تمام سال را
از آنِ خود می دانند
برای از تو نوشتن
واژه از شکوفه های سیب
باید چید
و از خواب گیلاس های همزاد
عاشقانه تکاند
و با یک سبد باران
به تو راهی شد
از تو گفتن
فراخوان رؤیاها ست
توئی که ماه را
خانه نشین کرده ایُ
آفتاب را گوشه گیر
تو تمامی نداریُ من
دست هایم را
سر راهت پرپر می کنم
و تو را
در نقطه چین مریمُ یاس
به آسمان می سپارم....

پرویز صادقی

دفتر دلمان را به تو می سپاریم،

پروردگارا !
دفتر دلمان را به تو می سپاریم،
با دستان مهربانت قلمی بزرگ بردار،
خط بزن غم هایمان را، و برایمان دلی رسم کن ،
به وسعت دریا...!

بعضیــــ ها ...

بعضیــــ ها ...
   شبیهـ عطر بهــــار نارنج هستند
   در کوچهـ پســـــ کوچهـ هایـــ پیچ در پیچ دلتــــــ
   نفســ میکشیـــ
   آنقدر عمیقـــــــــ که
   عطــــر بودنشانـــــــــــ را
   تا آخرینــــ ثانیه یــــ عمرتـــــ
   در ریهـ هایتـــــ ذخیـــره کنیـــــــــــــ

فرصت گفتن دوستت دارم ها

فرصت گفتن دوستت دارم ها

آنقدرنیست ڪہ بماند

بـراے فردا

بـہ آنـها ڪـہ

مےتوانیم همین امروز بگوییم

ڪہ"دوستت دارم"

حالت چقدر خوب مى شود


حالت چقدر خوب مى شود
یکى پیدا شود
جنسش خالص باشد
بگوید هستم
از آن بودنهایى که هیچ وقت تمام نمى شود
تو هم بگویى
بزرگترین لذت دنیاست
کسى که دوست داشتن را
در کنار ماندن بلد باشد