وقـتــی یهویی دلش هواتــو کرد ...
یـهویی سراغتو گرفتـــ
یهـویی زنگ زد گفتــ دلمــ تنگـــ شده ...
بـدون دلش پیشتــــ گـیــره ...
چه ظریفانه است
خلقت قلب آدمی
به تلنگری می شکند
به لحنی می سوزد
برای دلی می میرد
به نگاهی جان می گیرد
و به یادی می تپد