وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

انسان ها زود پشیمان می شوند ..


انسان ها زود پشیمان می شوند ...
گاه از گفته هایشان ، گاه از نگفته هایشان !
اما سراغ ندارم کسی را ...
که از" لبخند زدن " پشیمان شده باشد .
خوشا به حال آنانی که خوب میدانند ،
لبخند زدن منطقی ترین گفت و گوی عاشقانه است !

تا ڪہ دلتنگ شدم

تا ڪہ دلتنگ شدم
نام تو را داد زدم

کاش مےشد بنویسم
ڪہ چرا داد زدم!

بے تو رفتم همہ جا
بے کسے آزارم داد

در سکوتے پر حسرت
همہ جا داد زدم...

گفته بودی

گفته بودی

هر وقت که شعر می نویسی

دوستم بدار

نمی دانم

از این همه شعر نوشتن است

که دیوانه وار دوستت دارم

یا از این همه دوست داشتن

که دیوانه وار شعر می نویسم ..

تو شاعرانه ترین ادعای یک غزلی

تو شاعرانه ترین ادعای یک غزلی
من آخرین قدم از ردپای بارانم

تو آن همیشه بهاری که با تمام دلم
میان دغدغه هایت غریبه میمانم

تو خنده ی شب مهتابِ آرزوهایی
من آن پری که به یاد گذشته گریانم

با مداد رنگی روز آمدنت را نقاشی می کشم


با مداد رنگی روز آمدنت را نقاشی می کشم

جاده های رفتنت را خط خطی…

کسی برای من جز تو نیست

بودنت مثل دریایی من را دربرمیگیرد

بگو کدامین صبح میآیی؟؟؟

کدام چمدان مال توست؟؟؟

بگو کدامین روز مال من می شوی؟؟؟

کل دنیا هم بگویند دوستم دارند

کل دنیا هم بگویند دوستم دارند ... فایده ندارد !!!

اما ...

دوستت دارم های " تو "

چه غوغایی می کند ...

روحم را تازه می کند !!!

نگاهت چه رنج عظیمی ‌است

نگاهت چه رنج عظیمی ‌است،


وقتی به یادم می‌آورد


که چه چیزهای فراوانی را


هنوز به تــــــــــو نگفته‌ام ...

ســـــــپردم قلبمو دست تو میدونم

ســـــــپردم قلبمو دست تو میدونم
که یــــــادت بهترین تسکین دردامه
تو ابن دنیـــــــا همین که عاشقت باشم
تصور می کنم دنیــــــــا تو دستـــــــامه

دلتنگی یک شب هایی را


دلتنگی یک شب هایی را

هیچ خیابانی گردن نمیگیرد

تاریکی یک شب هایی را

هیچ مهتابی روشن نمی کند

گرد و غبار یک شب هایی را

هیچ بارانی شستشو نمیدهد

و تمام این شب ها را

نبودن تو رقم میزند...

نبودن هایے

نبودن هایے
هست ڪہ هیچ بودنے
جبرانشان نمیڪند

ڪسانے هستند
ڪہ هرگز تڪرار نمیشوند

و" تو" همانے ڪہ هیچ ڪس
جایت را برایم پر نمیڪند ...

تو میـتوانی

تو میـتوانی
تمـام خواسته یِ یک فرد
از دنیـا باشی
این را مَـن میفهمم
که تمامِ نداشته هایم درونِ تو
خلاصه شده است !

خوشبختـی
یعنی
داشتنِ تو !

ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮدی ﺑﺮاﯾﺖ ﭼﯿﺰی ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﭼﯿﺰی ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ


ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮدی ﺑﺮاﯾﺖ ﭼﯿﺰی ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﭼﯿﺰی ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ........ ! ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ را ﮐﻪ ﺑﺨﻮاﻧﯽ ﺑﺮای ﺳـــــﺎل ﻫﺎ از ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﮐﺎﻓﯽ اﺳﺖ ‌‌

روزهای رفته زندگی را ورق میزنم

روزهای رفته زندگی را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمیشوند
چه روزها که دلم میخواست تا ابد تمام نشود
چه روزها که هر ثانیه اش یک سال گذشت
چه فکرها که ارامم کرد
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود
چه لبخندهایی که بی اختیار برلبانم نقش بست
چه اشکهایی که بی اراده از چشانم سرازیر شد
چه آدمها که دلم را گرم کردند وچه آدمها که دلم را شکستند
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم وشد
چه آدمها که شناختم و چه آدمها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان
وچه........
وسهم من از این همه , یادش بخیر میشود
کاش ارمغان روزهایی که گذشت
آرامشی باشد از جنس خدا
آرامشی که هیچگاه تمام نشود.....