شعری از پرویز پرستویی
نیستش
نمیدونم کجاست
چه میکنه
ولی میدونم که ندارمش ... هیچ وقت نخواستم که تورو با
چشمات به یاد بیارم .
نمی خواستم که تورو تو گم ترین آرزوهام ببینم
نمی خواستم که بی تو به دیوارا بگم ... هنوزم دوست
دارم .
تنهاترین آخه تو حول وولای پریشونی تورو نداشتن
تو گیرو داره ای بابا!دل تو هیچ حاله و خوش !
ای بی مروت
دیگه دل نمیمونه ! یه جوریه دل کبوترکه با شما از جور
زندگیش بگه... بگه که هنوز زندست !
اگه صدا صدای منه...
نفس اگه نفس تو ...
بزار که اون خوش غیرتاش بدونن !
یه دل دل رباعی دیگه دل نیست
دیگه دل نمیشه
" نه دیگه این دل واسه ما دل نمیشه "