فرصت گفتن دوستت دارم ها
آنقدرنیست ڪہ بماند
بـراے فردا
بـہ آنـها ڪـہ
مےتوانیم همین امروز بگوییم
ڪہ"دوستت دارم"
قصه ام با تو همین است ز خود بی خبرم
نه شبم هست و نه روز و نه قرار دگرم
رفتی و فاصله ها با من حیران گفتند
قصه ای را که ندانستم و آمد به سرم
مثل یک تکۀ سرگشتۀ افتاده به موج
من در اندیشۀ بی ساحل تو غوطه ورم
رسم این است که من ناز کنم تا تو نیاز
من ِ لیلا ز تو مجنون تر و دیوانه ترم
اندکی گفتم و این قصه دراز است هنوز
که شب عشق تو را نیست هوای سَحَرم
حالت چقدر خوب مى شود
یکى پیدا شود
جنسش خالص باشد
بگوید هستم
از آن بودنهایى که هیچ وقت تمام نمى شود
تو هم بگویى
بزرگترین لذت دنیاست
کسى که دوست داشتن را
در کنار ماندن بلد باشد
چه کسی میتواند بهتر از تو
به جای "تو" باشد؟
تنها یک ثانیه به خودت فکر کن!
تو حتی خودت را هم عاشق میکنی......