وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

مهربانی به همین آسانی است...


مهربانی به همین آسانی است...
که دلی را بخری ...
و بفروشی مهری ...
شادمانی را حرا ج کنی ...
رنج ها را تخفیف دهی ...
مهربانی را ارزانی عالم بکنی ...
وبپیچی همه را لای حریر احساس
و گره عشق به آنها بزنی ...

مهربانی به همین آسانی است ...
هر که با پیش سلامی در اول صبح
هر که با پوزش و پیغامی با رهگذری
هر که با خواندن شعری کوتاه با لحن خوشی
نمک خنده بر چهره در لحظه کار
عرضه سالم کالای ارزان به همه
لقمه نان گوارای از راه حلال
و خدا‌حافظی خوش تا فردا
و رکوعی و سجودی با نیت شکر
مهربانی به همین آسانی است...

آفتاب شو


آفتاب شو
بتاب بـر خاطراتے ڪہ
لابلاے سردے نڪَاهت
یخ زده
مݧ در یخبنداݧ احساسات
تنها بـــہ طلو؏ دوبــاره ے
خــاطره هــا دڸ خوش ام

قلب من قطعه ای از

قلب من قطعه ای از ...
مزار تنهایی هاست

غم دنیاست که در
گوشه ی قلبم پیداست

وقتی احساس کنم
نیمه ای از جان منی

بی تو هر جا بروم
باز وجودم تنهاست

رحمت اوست،


جز خدا کیست
که در سایه
مهرش برویم
رحمت اوست،
که هرلحظه
پناه من وتوست
.
.
خدایا
بخاطرحضورت
در تمام
لحظه هایمان
سپاست میگوییم
رحمتش را مرزی نیست..

هوای رویِ تو دارم


هوای رویِ تو دارم. نمی‌گذارندَم!
مگر، به کوی تو این ابرها ببارندم

مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
نگاه کن...که به دستِ که میسپارندم؟

مگر در این شب دیر انتظار عاشق کُش
به وعده‌های وصالِ تو زنده دارندم

غمی نمی‌خورد ایام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمی‌گذارندم

سَری به سینه فرو برده‌ام مگر روزی
چو گنج گم شده زین کنج غم برآرندم

چه باک اگر به دل بی غمان نبردم راه
غم شکسته دلانم که می‌گسارندم

من آن ستارهٔ شب‌زنده‌دار امیدم
که عاشقان تو تا صبح، می‌شمارندم

چه جای خواب که هر شب محصلان فراق
خیال روی تو بر دیده می‌گمارندم

هنوز دست نشسته‌ست غم ز خون‌ِ دلم
چه نقش‌ها که ازین دست می‌نگارندم

کدام مست، مِی از خون سایه خواهد کرد؟
که همچو خوشه‌ی انگور می‌فشارندم...


هوشنگ_ابتهاج