وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وقـتــی یهویی دلش هواتــو کرد ...


وقـتــی یهویی دلش هواتــو کرد ...
یـهویی سراغتو گرفتـــ
یهـویی زنگ زد گفتــ دلمــ تنگـــ شده ...
بـدون دلش پیشتــــ گـیــره ...

حس خیلی خوبــیـه


حس خیلی خوبــیـه
وقتایی که میدونه ازش دلخوری و
یه جوری از دلت در میاره که
به هوای مهربونتَــر شُدناش
هوس کنی تند تند دلخور شی ...

دعای پایانی سال

دعای پایانی سال



 
خدایا ممنون براى تمام خنده هاى امسالم

خدایا ممنون براى تمام اَشکهاى امسالم…

خدایاممنون از درس هاى بزرگ زندگى امسالم…

خدایاممنون از اینکه یادم دادى خودم باشم…
بیشتر از همیشه…

وخدایا قسم به تمام شکوفه هاى این بهار…

آرزو مى کنم خنده هاى امسال از ته دل…

گریه هایی از سر شوق…

آرامشى به قشنگى رنگین کمان دانایى،
بینایى و مَنِشى به وُسعت هر دو جهان…

و خلوت هایى که با قشنگترینها پر بشه…

و خدایا ،خدایا هرگز نگویم دستم بگیر ؛…
عمری است گرفته ای ، رهایش مکن !…

خدایا من قدرت آن را ندارم تا قلب آنها که دوستشان دارم را شاد کنم ؛…

از تو میخواهم در این روزهای پایانی سال،…

مشکلاتشان را آسان، دعاهایشان را مستجاب و دلشان را شاد گردانی…

 آمین تقدیم به بهترینها


گلچین اشعار نزار قبانی

آموزگار نیستم
تا عشق را به تو بیاموزم
ماهیان نیازی به آموزگار ندارند
تا شنا کنند
پرندگان نیز آموزگاری نمی خواهند
تا به پرواز در آیند
شنا کن به تنهایی
پرواز کن به تنهایی
عشق را دفتری نیست
بزرگترین عاشقان دنیا
خواندن نمی دانستند نزار قبانی

 

اندیشیدن ممنوع!
چراغ، قرمز است..
سخن گفتن ممنوع!
چراغ، قرمز است..
بحث پیرامون علم دین و
صرف و نحو و
شعر و نثر، ممنوع!
اندیشه منفور است و زشت و ناپسند! نزار قبانی

 

گیس عشق ما بلند شده
می باید قیچی اش کنیم
وگرنه،
تو را و مرا می کشد. نزار قبانی

 

آه ! ای کاش ،
روزی از خوی خرگوشی رها شوی و بدانی
که من صیاد تو نیستم،
عاشق توام. نزار قبانی

 

عشق یعنی مرا جغرافیا درکار نباشد
یعنی ترا تاریخ درکار نباشد
یعنی تو با صدای من سخن گویی
با چشمان من ببینی
و جهان را با انگشتان من کشف کنی... نزار قبانی

 

چطور می توانیم مدینه ی فاضله ای برپا کنیم؟
حال آنکه هفت تیرهایی به دست داریم
عشق خفه کن؟... نزار قبانی

 

پسرم جعبه آبرنگش را پیش رویم گذاشت
واز من خواست
برایش پرنده ای بکشم
در رنگ خاکستری فرو بردم
قلم مو را
وکشیدم چارگوشی را با قفل و میله ها !
شگفتی چشمانش را پر کرد :
اما این یک زندانست ، پدر!
نمی دانی چگونه یک پرنده می کشند ؟!
ومن به او گفتم :
پسرم !
مرا ببخش
من شکل پرندگان را از یاد برده ام !...
پسرم مدادهای شمعی اش را
پیش رویم گذاشت
و خواست برایش سرزمین مادری را بکشم
قلم در دستانم لرزید
و من
اشک ریزان
فرو
ریختم… !  نزار قبانی

 

با وجود این روزگار غرغه در نا بهنجاری
و افیون،
و اعتیاد،
با وجود دوره ای که از تندیس و تابلو نفرت دارد
و از عطرها
و رنگ ها
با وجود این دوران گریزان
از پرستش یزدان
به پرستش شیطان،
با وجود آنان که سال های عمر ما را به سرقت بردند
و وطن را از جیب ما ربودند
با وجود هزار خبرچین حرفه ای
که مهندس بنای خانه ی آنان ، آنان را در دیوارها  طراحی کرده است
با وجود هزاران گزارشی
که موش ها برای موش ها می نویسند
من می گویم: تنها خلق پیروز است
هزارمین هزار بار می گویم
تنها خلق پیروز است
و اوست که سرنوشت ها را رقم می زند
و اوست دانای یگانه ی مقهور کننده... نزار قبانی

 

افسوس ....
از این به بعد در نامه های عاشقانه ؛
نوشته های آبی نخواهی خواند
در اشک شمع ها ؛
و شراب نیشکر
ردّی از من نخواهی دید
از این پس در کیف نامه رسان ها
بادبادک رنگینی برای تو نخواهد بود
دیگر در عذاب زایمان کلمات
و در عذاب شعر حضور نخواهی داشت
جامهء شعر را بدر آوردی
خودت را بیرون از باغهای کودکی پرتاب کردی
و بدل به نثر شدی .....ا نزار قبانی

 

نشست و ترس در چشمانش بود
فنجان واژگونم را نگریست
گفت: اندوهگین مباش پسرم
عشق سرنوشت توست
پسرم هر که در راه محبوب بمیرد شهید است
پسرم پسرم
بسیار نگریسته‌ام و ستارگان بسیار را دیده‌ام
اما نخوانده‌ام هیچ فنجانی شبیه فنجان تو
پسرم هرگز نشناخته‏ام و غمی چون غم تو
سرنوشت بی بادبان در دریای عشق راندن است... نزار قبانی

 

اگر
دوست منی
کمکم کن
تا از پیشت بروم .
اگر یار منی
کمکم کن
تا از تو شفا یابم .
اگر
می دانستم که عشق خطر دارد
دل نمی دادم .
اگر
می دانستم که دریا عمیق است
دل نمی زدم .
و اگر پایان را می دانستم
آغاز نمی کردم ... نزار قبانی

 

با وجود این روزگار بد سرشت
با وجود عصر و عهدی که به قتل نویسنده گی دست می زند
و به قتل نویسنده گان
و بر کبوتران ، گل ها و علف ها
آتش می کند
و چکامه های نغز را در گورستان سگ ها در خاک می کند
من می گویم: تنها اندیشه پیروز است...
و کلمه ی زیبا نخواهد مرد
به هر شمشیری که باشد
به هر زندانی
به هر دورانی نزار قبانی

6 سوال رایج درباره ماسک‌ صورت

خیلی‌ ها برای سالم و زیبا نگه داشتن پوست صورت ‌شان از ماسک ها استفاده می ‌کنند. ماسک‌ ها انواع گوناگونی دارند؛ خانگی، تجاری و بیو.

 

در ماسک‌ های خانگی معمولا از ماست، عسل و میوه‌ ها یا سبزیجاتی مانند خیار استفاده می ‌شود اما این ماسک ‌ها به اندازه ماسک ‌های تجاری موثر نیستند.

 

ماسک ‌های تجاری با فرمول‌ های خاص و ترکیبات فعال با دوز مشخصی درست شده‌ اند و تهیه آن ها در خانه ناممکن است. این ماسک‌ ها متناسب با نیاز متقاضیان تقسیم ‌بندی می ‌شوند و برای مثال، شما می‌ توانید برای روشن کردن پوست ‌تان یا شفاف ‌سازی و جوان‌ سازی و رفع چروک ‌های آن، ماسک مورد علاقه ‌تان را پیدا کنید.

 

در ماسک‌ های بیو نیز از روغن ‌های گیاهی و سیلیکون استفاده شده تا پوست را صاف و جوان کند اما تاثیر آن در کوتاه ‌مدت دیده نمی ‌شود.

 

ماسک شما از هر نوعی که باشد، استفاده صحیح و به موقع از آن، ضامن موثر بودن آن خواهد بود.

 

 

این مطلب، به 6 سوال رایج درباره ماسک‌ ها پاسخ می‌ دهد.

 

1- ماسک‌ ها را باید هر چند وقت‌ یک بار استفاده کرد؟

 

ماسک‌ های مرطوب‌ کننده باید دو بار در هفته استفاده شوند، اما اگر در آب و هوایی خیلی گرم، سرد یا خشک زندگی می ‌کنید و پوست ‌تان خشک شده است باید از ماسک ‌های مرطوب‌ کننده به طور روزانه استفاده کنید.

 

در رابطه با ماسک‌ های روشن ‌کننده پوست باید به این نکته توجه کرد که این ماسک ‌ها حاوی مواد لایه ‌بردار و ملتهب‌ کننده هستند که استفاده بیش از حد از آن ها می ‌تواند مُضر باشد. در مورد ماسک‌ های پاک ‌کننده هم باید گفت استفاده بیش از اندازه می ‌تواند به پوست آسیب برساند.

 

 

2- بهترین طرز استفاده از ماسک ها چیست؟

 

ابتدا هر نوع آرایشی را از روی پوست ‌تان پاک کنید. بعد در یک فضای مرطوب‌ و گرم مانند حمام قرار بگیرید تا منافذ صورت ‌تان باز شود. حتی می ‌توانید بعد از حمام کردن، صورت‌ تان را لیف بزنید تا سلول‌ های مرده از روی آن پاک شده و راه برای ورود ترکیبات فعال باز شود.

 

در صورتی که مایل هستید از ماسک‌ های مرطوب‌ کننده استفاده کنید لایه ‌ای ضخیم از ماسک را روی پوست صورت و گردن بمالید تا پوست آن چه را نیاز دارد جذب کند. می‌ توانید از سمت پایین به بالا برای کشیدن پوست به سمت بالا و وارد کردن مواد فعال به عمق پوست، صورت و گردن را ماساژ دهید.

 

به این مساله توجه داشته باشید که نباید مواد را به اطراف چشم که پوست آن بسیار نازک است بمالید چون در این صورت احتمال تورم و تحریک پوست وجود دارد.

 

 

3- نتایج کی ظاهر می ‌شوند؟

 

به محض آن که از ماسک استفاده کنید می ‌توانید اثرات فوق‌ العاده آن را ببینید. پس از استفاده، پوست، تازه، نرم و زیبا می‌ شود اما تمامی این آثار فردای روز استفاده، ناپدید خواهند شد.

 

این آثار تنها زمانی باقی می ‌مانند که شما به طور مرتب از ماسک ‌ها استفاده کنید و مواد فعال آن بتوانند وارد پوست شده و تاثیر کنند.

 

 

4- استفاده از یک ماسک بهتر است یا استفاده از چند نوع ماسک؟

 

استفاده از خوبی ‌های چند ماسک مسلما بهتر از یک نوع ماسک خواهد بود. بهترین کار این است که بر حسب نیاز خود مثلا 3 نوع ماسک مرطوب ‌کننده، روشن ‌کننده و جوان ‌کننده را انتخاب کنید و در طول هفته به نوبت از آن ها استفاده کنید.

 

هرگز پشت سر هم از دو ماسک استفاده نکنید زیرا پوست نیازمند زمانی برای دریافت مواد فعالی است که روی آن نشسته است.

 

اگر پوست چرب یا مخلوطی دارید ماسک آب‌ رسان را روی گونه و گردن و هم‌ زمان ماسک پاک ‌کننده را روی پیشانی، بینی و چانه بمالید.

 

 

5- آیا باید ماسک را از روی صورت شست یا باید گذاشت خشک شود؟

 

زمانی که ماسک باید روی صورت استراحت کند 10 تا 20 دقیقه است. اگر از ماسک آب‌ رسان استفاده می‌ کنید یا تقویت‌ کننده، می ‌توانید مدت زمان بیشتری آن را روی صورت باقی بگذارید اما در مورد ماسک‌ های تمیز کننده یا روشن ‌کننده باید آن را در زمان معین نوشته شده روی بسته پاک کرد چون در غیر این صورت احتمال آسیب دیدن پوست وجود دارد.

اگر این نوع ماسک ‌ها را به موقع از روی پوست پاک نکنید، حس گزش و سوزش خواهید کرد.

 

 

6- آیا ماسک‌ ها می‌ توانند جوش ‌های سر سیاه را هم از بین ببرند؟

 

ماسک‌ های پاک ‌کننده می ‌توانند مشکل جوش‌ های سیاه را از بین ببرند. نقطه‌ های سیاه روی پوست در واقع چربی‌ های اکسید شده روی پوست هستند که سیاه شده‌ اند.

 

به کمک یک ماسک پاک ‌کننده می ‌توانیم یک لایه از سبوم روی پوست را پاک کنیم اما برای بر طرف کردن کامل آن ها لازم است به یک متخصص پوست مراجعه کنید.

 

ماسک ‌ها تنها برای پیشگیری از بروز آن ها و پاک کردن پوست مناسب‌ هستند نه برای درمان همیشگی.

منبع : tebyan.net

روشن ترین تکلیف

روشن ترین تکلیف
ما همان تکلیف دبستان بود !
هر چه فکر میکنم
باقی عمر، تکلیفمان بلاتکلیفی بود و بس

#علی_سلطانی