وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

وبلاگ شاهین

بهترین وبلاگ شاهین

مساحـٺ مشخصے نـدارد

عشــق
مساحـٺ مشخصے نـدارد
گـاهـے بـه انـدازه
یـک دل اسٺ و گاهـے
بـه بـزرگے یـک دنیـا
یـاد بگیـریـم
با دل کوچکمـان
یک دنیـاعشــق بورزیـم

و از تمام تو ...

و از تمام تو ...
تنهــا شب برایــم ماندهـ است
و چشم هــایــم ڪهـ خیــالت را بهـ هــم میـ باـ؋ـند ..

برای ڪسی مهم نیستی

وقـــــتی
برای ڪسی مهم نیستی
چرا اونـــــجا هســـــتی
به احترام مونـــــدنت برو

همیشہ فڪر ڪن...

همیشہ فڪر ڪن...
تـوی دنیـای شیشہ ای
زنـدگـی میڪنـی...پـس
بطـرف ڪسی سنگ  پرتـاب نڪن
چون اولیـن چیـزی
ڪہ می‌ شڪنہ دنیـای خودتہ..

اگردیدی کسی ...

اگردیدی کسی ...
خیلی زود وابستت شد ...
بدون خیلی تنهاست ...
بدون که آرزوش میشی ...
بدون نمیتونه ناراحتت کنه ...
بدون که از ناراحتیت ناراحت و
از خوشحالیت خوشحال میشه ...
اگرتحمله این آدمو نداری قبل ازاین که همه زندگیش بشی ...
خودتو بکش کنار ...

مـــن در ایــن خــلــوت خــامــوش ســکــوت ...


مـــن در ایــن خــلــوت خــامــوش ســکــوت ...
اگــر از یــاد تــو ، یــادی نــکــنــم ...
مـــــــی شــــــکـــــــنـــــــم ...

در_نگاهم_اگر_نیستے ...!

در_نگاهم_اگر_نیستے ...!

در_خیالم_سرشارے ...!

یادت باشــد...اگر روزی دلت شکست...

یادت باشــد...اگر روزی دلت شکست...

سرت را بگیری بالا...!

تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش...

حواست باشد ، دل شکسته، گوشه هایش تیز است...

مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کینه...

صبور باش و ساکت...

بغضت را پنهان کن...

رنجت را پنهان تر...

یادم باشد...از هیچکس متنفر نباشم ... حتما" او هم عزیز کسی است...

یادم باشد...لگد به بخت کسی نزنم ... شاید این تنها بختش باشد...

یادم باشد...باعث نگرانی کسی نشوم ... شاید مادرش نگرانش است...

یادم باشد...بخشنده باشم ... شاید یکی محتاج بخشش باشد...

یادم باشد...دوستان زیادی داشته باشم ... چون دوستان بسیار ، باز کم هستند و حتی یک

دشمن زیاد است...

یادم باشد...همیشه بخندم ... چون دیگرانی هستند که علت شادیشان شادی من است...

و یادم باشد...اگر کسی مرا با تمام مهربانیم دوست نداشت...

دلگیر نباشم ، که نه من گناهکارم و نه او!!!

آنگاه که مهر می ‌ورزی مهربانیت تو را زیباترین ،

معصوم دنیا میکند...

پس خود را گناهکار مبین!!!

صدایت که کردم،

صدایت که کردم،
"جانم" گفتی
مانده‌ام با این
صد سالی که به عمرم
اضافه شد، چه کنم...

از من مپرس تو را

از من مپرس تو را
چقدر دوست دارم
اگر بگویم به اندازه دنیا
نیست
من تو را به اندازه
یک قطره آب دوست دارم
وقتی محتاجش شدی
میفهمی

من ، اسم‌ تو را در دیوارِ قلبم حک کرده ام ..

من ، اسم‌ تو را در دیوارِ قلبم حک کرده ام ..
اسم تو را در رنگِ عشق حل کرده اند و به دفتر نقاشی دلم پاشیده اند ..
وقتی که ، اسم‌ تو را صدا می زنم تمام واژه ها لبخندی به صورتم پیوند می زنند ..
حتی آسمان هم ، وقتی اسم‌ تو بر منقار پرنده ای که در حال پرواز است لبخند می زند ..
اسم‌ تو ، در میان این همه واژه پیچیده ترین است ..

#مادر